ناگفتههای «حبیب»؛ از لس آنجلس تا تهران +تصاویر
پدال نیوز: حبیب از همان روزی که برگشت میدانست که ممکن است مجوز نگیرد و اجازه ندهند کنسرت برگزار کند. اما برگشت. میدانست که رفتنش اشتباه بود و باید در کشورش میماند و لسآنجلسی نمیشد.
به گزارش "پدال نیوز" به گزارش پدال نیوز به نقل از مشرق، دو روز قبل یک خواننده قدیمی به نام حبیب در روستایی شمالی در مازندران
به رحمت خدا رفت. خواننده ای که پیش از انقلاب میخواند اما در آثارش نه هیچ
کار غیراخلاقی بود و نه سیاسی. اصلا علاقمند به سیاست نبود. از سوی دیگر
چون روحیه ای مذهبی داشت تلاش میکرد وارد مسائل غیراخلاقی هنر نشود و همین
هم باعث میشد تا باوجود کلاس بالای کار او چندان که باید درجرگه خوانندگان
طراز اول قرارش ندهند و همیشه روی سکوی دوم قرارش دهند.
دوستی که پیش از انقلاب برای گروه حبیب درامز میزد چند سال پیش خاطره ای از او برایم گفت که به شدت عجیب بود : میگفت رابطه من و حبیب از همان دیدار اول بهخاطر یک اتفاق به اندازهای محکم شد که دیگر از آن پس همیشه با او بودم.

میگفت
: من از آنجا که خانواده ای معتقد به مذهب داشتم به آنها نگفته بودم که
وارد موسیقی شده ام. فضای موسیقی آن زمان هم کثیف و ناسالم بود. این بود که
در صحنه موسیقی سعی میکردم همرنگ آنها باشم و مراقب باشم از زمینه مذهبی
ام چیزی نفهمند. از سوی دیگر بیرون از کنسرت مثل خودم باشم. نه مثل یک
موزیسین لاقید. چراکه از آن فضا متنفر بودم و صرفا به خاطر حرفه و تخصصم در
آنجا کار میکردم.
میگفت یکبار در زمان استراحت میان دو بخش برنامه، دیدم همه توی اطاق هستند جز حبیب. یکی از بچه ها که داشت سیگار میکشید و .... میخورد پرسیدم حبیب کجاست؟ پوزخندی زد که: لابد دنبال همان متحجر بازیهای خودش رفته باز..
میگفت دنبالش که رفتم دیدم در اطاق کناری سجاده پهن کرده و مهر و تسبح و به نماز ایستاده است.

میگفت
از آنروز وقتی دیدم او از هیچ چیز نمیترسد و حتی در آن فضای کثیف هم قامت
میبندد و پای اعتقادش می ایستد، من هم دیگر چیزی را مخفی نمیکردم. دیگر
نمیترسیدم که بگویند خانواده اش مذهبی است و مسخره ام کنند. دیگر جلد حبیب
شده بودم...
حالا دست حبیب محبیان از دنیا کوتاه است. دست مردی که سال 89 بودن در خارج از کشورش را تاب نیاورد و به کشورش بازگشت. حبیب از همان روزی که برگشت میدانست که ممکن است مجوز نگیرد و اجازه ندهند کنسرت برگزار کند. خودش میدانست که رفتنش اشتباه بوده است. میدانست که از همان اول باید در کشورش میماند و لسآنجلسی نمیشد. اما اشتباه کرده بود و رفته بود. آدم هم جایز الخطاست. میدانست که رافت اسلامی شامل حالش خواهد شد. این بود که پیه همه چیز را به تنش مالید و بازگشت.
حبیب همانطور که خودش هم حدس میزد و گمان میکرد هیچگاه اجازه برگزاری کنسرت را نیافت. اگرچه یکی دو قطعه خواند اما هرگز موفق نشد مجوز بگیرد. با این وجود هیچگاه اعتراضی نکرد و تلاش میکرد تا در مسیر قانون دوباره خودش را اثبات کند. او در یک روستای شمالی رحل اقامت افکنده بود و بی سرو صدا کار میکرد. تصمیم گرفته بود آنقدر مقاومت کند تا دوباره به جرگه خواننده ها و آهنگسازان مجاز بازگردد.
حبیب 63 ساله اگرچه شاید از بعضی چیزها ناراحت بود اما باز آرام کارش را میکرد. ناراحت بود از این که مثلا یک خواننده زیرزمینی میرود اجازه میگیرد روی ناو دماوند درباره انرژی هسته ای بخواند و او باید خاموش بماند. از اینکه فلان خواننده لس آنجلسی با شرط و شروط و منت قبول میکند که بازگردد و او...

حبیب
محبیان، خوانندهای که همیشه مقید به اخلاقیات بود و کشورش را دوست
میداشت تا لحظه آخر حیات مقاومت کرد. تا وقتی اجل در ماه مبارک رمضان به
دلتنگیها و تنهاییهای شبانه این مرد پایان بخشید.
*کیوان امجدیان
دوستی که پیش از انقلاب برای گروه حبیب درامز میزد چند سال پیش خاطره ای از او برایم گفت که به شدت عجیب بود : میگفت رابطه من و حبیب از همان دیدار اول بهخاطر یک اتفاق به اندازهای محکم شد که دیگر از آن پس همیشه با او بودم.

میگفت یکبار در زمان استراحت میان دو بخش برنامه، دیدم همه توی اطاق هستند جز حبیب. یکی از بچه ها که داشت سیگار میکشید و .... میخورد پرسیدم حبیب کجاست؟ پوزخندی زد که: لابد دنبال همان متحجر بازیهای خودش رفته باز..
میگفت دنبالش که رفتم دیدم در اطاق کناری سجاده پهن کرده و مهر و تسبح و به نماز ایستاده است.

حالا دست حبیب محبیان از دنیا کوتاه است. دست مردی که سال 89 بودن در خارج از کشورش را تاب نیاورد و به کشورش بازگشت. حبیب از همان روزی که برگشت میدانست که ممکن است مجوز نگیرد و اجازه ندهند کنسرت برگزار کند. خودش میدانست که رفتنش اشتباه بوده است. میدانست که از همان اول باید در کشورش میماند و لسآنجلسی نمیشد. اما اشتباه کرده بود و رفته بود. آدم هم جایز الخطاست. میدانست که رافت اسلامی شامل حالش خواهد شد. این بود که پیه همه چیز را به تنش مالید و بازگشت.
حبیب همانطور که خودش هم حدس میزد و گمان میکرد هیچگاه اجازه برگزاری کنسرت را نیافت. اگرچه یکی دو قطعه خواند اما هرگز موفق نشد مجوز بگیرد. با این وجود هیچگاه اعتراضی نکرد و تلاش میکرد تا در مسیر قانون دوباره خودش را اثبات کند. او در یک روستای شمالی رحل اقامت افکنده بود و بی سرو صدا کار میکرد. تصمیم گرفته بود آنقدر مقاومت کند تا دوباره به جرگه خواننده ها و آهنگسازان مجاز بازگردد.
حبیب 63 ساله اگرچه شاید از بعضی چیزها ناراحت بود اما باز آرام کارش را میکرد. ناراحت بود از این که مثلا یک خواننده زیرزمینی میرود اجازه میگیرد روی ناو دماوند درباره انرژی هسته ای بخواند و او باید خاموش بماند. از اینکه فلان خواننده لس آنجلسی با شرط و شروط و منت قبول میکند که بازگردد و او...

*کیوان امجدیان
گزارش خطا
پسندها: 0
ارسال نظر
آخرین اخبار
جهش پاییزی تورم خرید خودرو سبقت خودروهای داخلی در رالی قیمتی هشدار پلیس نسبت به فروش لیزینگی خودرو طراحی جدید تویوتا با سقف خورشیدی حذف خودروهای برقی از صنایع چین مخالفت نظام بانکی با تسهیلات خودرو مسیریابی چینی برای بازار خودرو ایران تنبیه و تشویق وزارت صمت در انتظار خودروسازان چرا خودروسازی زیان کرد؟ دلیل تردد خودروهای لوکس با پلاک خارجی صدور مجوز واردات ۶۰۰ دستگاه کشنده و کامیون گردهمایی جهانی نمایندگان ۲۱۲ در دوبی قهرمانی و رکورد شکنی برای بانوان دوچرخه سوار کرمان موتور مونتاژکاران؛ برنده قیمت گذاری هدف تعیینی واردات خودرو محقق نمیشود برقیها پیشتاز آزادسازی واردات؟ «بخشنامه درمانی» برای کیفیت خودرو صف معطلی در تعمیرگاهها کوتاه میشود؟ رونمایی فراری از جزئیات خودروی جدید تفاوت آماری درباره آلایندگی خودروهای هیبرید-الکتریکی خط تولید اونترا U۷۵ Plus افتتاح شد انتخاب طرحهای برگزیده مسابقه طراحی eVTOL کرمان موتور دوربرگردان بازار خودرو تصویب آییننامه ارتقای کیفی خودرو در هیات دولت انتقاد نماینده مجلس از تعلل در واردات خودرو مبالغ بلوکه شده متقاضیان خودروهای وارداتی آزاد شد رونمایی از برند لوکس جایگزین لکسوس آغاز اولین شرایط فروش موسو گرند خان دیزلی در بازار زیان انباشته خودروسازی به ۲۵۵ همت رسید تغییر مسیر واردات خودرو پس از فعال شدن مکانیسم ماشه؟ رونمایی از کانسپت لوکس بنز اخراج ۶۰۰ کارگر ریویان
شرایط فروش