اصالتهای فراموش شده زیر چرخ خودروهای میلیاردی
محل عبور پورشه سواران مراقب باشید!
پدال نیوز- اتفاقاتی که اخیرا شاهد آنها هستیم خبرهای خوبی برای جامعه ندارند؛ این خبرها گویای آن است که ارزشها زیر چرخ سرمایهداری در حال له شدن است و کسی نگران فراموش شدن آنها نیست.
به گزارش "پدال نیوز" به گزارش پدال نیوز به نقل از فارس ، احتمالا شما هم با این جمله بسیار مواجه شدهاید که «پولش را میدهم!». البته این جمله این طور نیست که در حد همین چند کلمه باشد؛ بلکه لحن گوینده و نوع برخورد او با مخاطبش سبب میشود این جمله اهمیت پیدا کند. به عبارتی فرهنگی که این جمله از دل آن برخیزد در لحن گوینده تجلی میکند و سبب میشود شاهد نوعی تبختر و خودبرتربینی به خاطر دارایی مادی باشیم! داراییهایی که نمیخواهیم در نحوه تحصیل آنها تردیدی وارد کنیم. هرچند روایتی به امیرمومنان علی(ع) نسبت داده میشود که فرمودهاند: «هیچ مالی اندوخته نمیشود، مگر اینکه حق مظلومی پایمال شده باشد و هیچ کاخی ساخته نمیشود مگر اینکه کوخی خراب شود.»
همین چند روز قبل بود که جوانی در مسابقه خیابانی، با خودروی گرانقیمت جناب پدر به خودروی ارزانقیمت یک فرودست میکوبد و بر خط زندگی یک جوان نقطه پایان میگذارد و او جانبهجان آفرین تسلیم میکند. وقتی پلیس در صحنه حاضر میشود و میخواهد خودروی وی را به پارکینگ منتقل کند، او مانع میشود و میگوید «دیهاش را میدهیم». این منطق که نمیتوان عنوان منطق را به آن داد، برخاسته از جایی است که جای اصالتها عوض شد و انسانها تبدیل به کیف پولهای سیار شدند.
شاید در بررسی این پدیده لازم باشد که چند پرسش مطرح شود و در پی یافتن پاسخی برای آنها باشیم.
یک: سرمایهداری چطور مشغول از بین بردن فرهنگ مروت و رواداری است و چگونه رحم به همنوع را فراموش کردیم و اینطور از جان یک انسان میگذریم و آن را به جیبمان حواله میدهیم؟
اساساً در منطق سرمایهداری آن چیزی که ارزش است، اصالت سود و منافع مادی است و شاید اگر با اندکی اغراق بگوییم جان انسانها در آن بیارزرش است. جان انسانها تا زمانی ارزش دارد که در خدمت تامین منافع سرمایهداری باشد و آنجا که قرار باشد مخل باشد و این منافع را به خطر اندازد. جان انسانها هیچ اهمیتی ندارد. در حالی که فرهنگ مروت و رحم به همنوع ریشه در عادات و رفتار ایرانیان داشته و حرف تازهای نیست و همه میدانیم که شعاری هم نیست. فرهنگی که رواداری در آن اولویت دارد و اینطور نیست انسان نسبت به غم دیگران بیتفاوت باشد چه رسد به اینکه جان عزیزی را بگیریم و با آسودگی بگوییم «پولش را میدهم»! اصالت سرمایه به مرور خردهفرهنگها را در درون فرهنگی سرمایهمحور ذوب میکند و دیگر تنها چیزی که تعیینکننده ارزش یا ضدارزش است، اصالت سود است.
چه خوش گفته سعدی که «تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی» ولی این روزها این سخن سعدی شاید خریدار نداشته باشد که اگر داشت اینطور شاهد مانور تبختر و تجمل در جامعه نبودیم.
دو: مسئله دیگر این است که آیا قوانین موجود آنقدر بازدارنده نیستند که یک فرد بدون داشتن صلاحیت رانندگی پشت فرمان خودروی میلیاردی پدر مینشیند و در خیابانهای شهر با سرعت غیرمجاز میراند و جان یک نفر را میگیرد؟
این پرسشی است که بهتر است در مواجهه با آن اندکی محتاط بود. به عبارتی این پرسش مطرح میشود که چطور نهادهای مجری قانون به شیوهای با متخلفین از این دست برخورد نمیکنند تا اینطور احساسات عمومی جریحهدار نشود؟ رفتاری که هم مایه کشته شدن یک جوان و داغدار شدن خانوادهاش شده و هم اینکه ادبیات راننده متخلف در حضور مامور قانون به شکلی بوده که موجب دلخوری عمومی شده است. این را باید در کنار نمونههای بسیاری قرار داد که وقتی در مقیاس عمومی به آنها نگاه میکنیم، زمینه سرخوردگی افکار عمومی و اعضای جامعه میشود. در حالی که اگر قوانین موجود از بازدارندگی کافی برخوردار بودند هیچکس از هر طبقه و دستهای هم که باشد احساس نمیکرد میتواند مقابل قانون بایستد. در حالی که امروز میبینیم ایستادن مقابل قانون امری عادی است و کسی از آن به عنوان یک ناهنجاری یاد نمیکند!
برای مثال نگاه کنید به ادبیات یکی از بازیکنان فوتبال پس از اینکه از سوی مامور قانون به خاطر سرعت غیرمجاز متوقف میشود، با ادبیاتی زننده خود را معرفی میکند و شهرت خود را توجیهی بر تخلف از قانون معرفی میکند. یا نمونهای که راننده خودرویی حین ضرب و شتم مامور پلیس خطاب به او میگوید: «میدونی یک میلیارد چقده؟» یا بگذارید این را کنار رفتار یکی از نمایندگان مجلس که وقتی خواست از مسیری که مخصوص او نبوده تردد کند پلیس فرودگاه را به این خاطر که جلویش را گرفته، مضروب میکند.
اینها تنها نمونههایی است که خیلی مدت زیادی از آنها نمیگذرد ولی نشان از این دارد که سبکی از زندگی در حال گسترش است که در آن اصالت با سرمایه است و انسانیت بهایی ندارد. هرقدر پولدارتر متوقعتر! این گروه با دارایی و اموال خود، دیگران را تحقیر میکنند و با مانور تجمل و رفتارهایی از این دست سعی میکنند گروههای دیگر جامعه را تحقیر کنند.
از این رو اگر قانون با متخلف در هر سطحی برخورد متناسب داشته باشد، میتوان به کاهش چنین رفتارهایی امید داشت. رفتارهایی که ریشه آنها در کوتاه بودن دست قانون دارد.
سه: پرسشی که شاید اصلیترین سوال باشد، این است که «چطور شد اینطور شد؟» رفتار امروز ما اتفاقی خلقالساعه و ناگهانی نیست. بلکه ریشه در سالها تولید فرهنگی دارد. تولیدات فرهنگی به خصوص در حوزه رسانههای تصویری و بازتولید فرهنگ اشرافی که انسانها در آن معنایی ندارند و ترویج سبک زندگیهای اشرافی که پول در آنها بر هر رابطه انسانی ارجح است. البته نظام آموزشی و فرهنگ مصرفی که در رسانهها ترویج شده همه در شکلگیری این سبک از رفتار عمومی بیتاثیر نیست. البته باید رفتار برخی مسئولین را نیز در کنار این ماجرا قرار داد. آنها نیز با تبختر و تفرعنی مثالزدنی با مردمی که آنها را رسمیت بخشیدهاند، برخورد میکنند و در کنار آنها باید فرزندان برخی مسئولین را آورد که مولد فرهنگ آقازادگی هستند و نحوه مریدپروری و رفتارهای دیگر آنها زمینه بروز چنین اتفاقاتی را رقم میزند.
شاید باید برای این نوع رفتارها که چطور ایجاد و تقویت میشوند، بیشتر حرف زد و نوشت ولی برخوردهای به موقع قانونی و البته نبود تبعیض میان آشنا و ناآشنا در برابر امر قانون، زمینه ایجاد امنیت نسبی را فراهم میکند.
طبقه نوظهوری که برخی آن را گشنهبورژوازی و برخی نوکیسه میخوانند پایگاههای مستحکمی از نظر فرهنگی و اصالتهای انسانی ندارند. به همین دلیل، برای اثبات خویش دست به رفتارهایی میزنند که غیرانسانی بودن آنها مشهود است. برای مثال به دارایی مادی خود مباهات میکنند و فخر میفروشند و دیگران را به واسطه آنها تحقیر میکنند. در صورتی که با رجوع به اصالتهای فرهنگی و انسانی میتوان از بروز رفتارهایی از این دست پیشگیری کرد.
این در حالی است که با تاکید بر معنویت و رفتارهای اخلاقی میتوان زمینه کاهش رفتارهای سودمحور را فراهم کرد. هرچند شاید این سخنی شعاری باشد، ولی در مجموع میتوان با بازگشت به اصالتها این رفتارها را اصلاح کرد.
در پایان باید گفت پورشهسواری و خودروهایی در همین رده تبدیل به تیپی اجتماعی شدهاند که ارزش محسوب میشوند و افرادی از این دست بدون داشتن هرگونه شایستگی بر جان و مال افراد حکم میرانند.
همین چند روز قبل بود که جوانی در مسابقه خیابانی، با خودروی گرانقیمت جناب پدر به خودروی ارزانقیمت یک فرودست میکوبد و بر خط زندگی یک جوان نقطه پایان میگذارد و او جانبهجان آفرین تسلیم میکند. وقتی پلیس در صحنه حاضر میشود و میخواهد خودروی وی را به پارکینگ منتقل کند، او مانع میشود و میگوید «دیهاش را میدهیم». این منطق که نمیتوان عنوان منطق را به آن داد، برخاسته از جایی است که جای اصالتها عوض شد و انسانها تبدیل به کیف پولهای سیار شدند.
شاید در بررسی این پدیده لازم باشد که چند پرسش مطرح شود و در پی یافتن پاسخی برای آنها باشیم.
یک: سرمایهداری چطور مشغول از بین بردن فرهنگ مروت و رواداری است و چگونه رحم به همنوع را فراموش کردیم و اینطور از جان یک انسان میگذریم و آن را به جیبمان حواله میدهیم؟
اساساً در منطق سرمایهداری آن چیزی که ارزش است، اصالت سود و منافع مادی است و شاید اگر با اندکی اغراق بگوییم جان انسانها در آن بیارزرش است. جان انسانها تا زمانی ارزش دارد که در خدمت تامین منافع سرمایهداری باشد و آنجا که قرار باشد مخل باشد و این منافع را به خطر اندازد. جان انسانها هیچ اهمیتی ندارد. در حالی که فرهنگ مروت و رحم به همنوع ریشه در عادات و رفتار ایرانیان داشته و حرف تازهای نیست و همه میدانیم که شعاری هم نیست. فرهنگی که رواداری در آن اولویت دارد و اینطور نیست انسان نسبت به غم دیگران بیتفاوت باشد چه رسد به اینکه جان عزیزی را بگیریم و با آسودگی بگوییم «پولش را میدهم»! اصالت سرمایه به مرور خردهفرهنگها را در درون فرهنگی سرمایهمحور ذوب میکند و دیگر تنها چیزی که تعیینکننده ارزش یا ضدارزش است، اصالت سود است.
چه خوش گفته سعدی که «تو کز محنت دیگران بیغمی/ نشاید که نامت نهند آدمی» ولی این روزها این سخن سعدی شاید خریدار نداشته باشد که اگر داشت اینطور شاهد مانور تبختر و تجمل در جامعه نبودیم.
دو: مسئله دیگر این است که آیا قوانین موجود آنقدر بازدارنده نیستند که یک فرد بدون داشتن صلاحیت رانندگی پشت فرمان خودروی میلیاردی پدر مینشیند و در خیابانهای شهر با سرعت غیرمجاز میراند و جان یک نفر را میگیرد؟
این پرسشی است که بهتر است در مواجهه با آن اندکی محتاط بود. به عبارتی این پرسش مطرح میشود که چطور نهادهای مجری قانون به شیوهای با متخلفین از این دست برخورد نمیکنند تا اینطور احساسات عمومی جریحهدار نشود؟ رفتاری که هم مایه کشته شدن یک جوان و داغدار شدن خانوادهاش شده و هم اینکه ادبیات راننده متخلف در حضور مامور قانون به شکلی بوده که موجب دلخوری عمومی شده است. این را باید در کنار نمونههای بسیاری قرار داد که وقتی در مقیاس عمومی به آنها نگاه میکنیم، زمینه سرخوردگی افکار عمومی و اعضای جامعه میشود. در حالی که اگر قوانین موجود از بازدارندگی کافی برخوردار بودند هیچکس از هر طبقه و دستهای هم که باشد احساس نمیکرد میتواند مقابل قانون بایستد. در حالی که امروز میبینیم ایستادن مقابل قانون امری عادی است و کسی از آن به عنوان یک ناهنجاری یاد نمیکند!
برای مثال نگاه کنید به ادبیات یکی از بازیکنان فوتبال پس از اینکه از سوی مامور قانون به خاطر سرعت غیرمجاز متوقف میشود، با ادبیاتی زننده خود را معرفی میکند و شهرت خود را توجیهی بر تخلف از قانون معرفی میکند. یا نمونهای که راننده خودرویی حین ضرب و شتم مامور پلیس خطاب به او میگوید: «میدونی یک میلیارد چقده؟» یا بگذارید این را کنار رفتار یکی از نمایندگان مجلس که وقتی خواست از مسیری که مخصوص او نبوده تردد کند پلیس فرودگاه را به این خاطر که جلویش را گرفته، مضروب میکند.
اینها تنها نمونههایی است که خیلی مدت زیادی از آنها نمیگذرد ولی نشان از این دارد که سبکی از زندگی در حال گسترش است که در آن اصالت با سرمایه است و انسانیت بهایی ندارد. هرقدر پولدارتر متوقعتر! این گروه با دارایی و اموال خود، دیگران را تحقیر میکنند و با مانور تجمل و رفتارهایی از این دست سعی میکنند گروههای دیگر جامعه را تحقیر کنند.
از این رو اگر قانون با متخلف در هر سطحی برخورد متناسب داشته باشد، میتوان به کاهش چنین رفتارهایی امید داشت. رفتارهایی که ریشه آنها در کوتاه بودن دست قانون دارد.
سه: پرسشی که شاید اصلیترین سوال باشد، این است که «چطور شد اینطور شد؟» رفتار امروز ما اتفاقی خلقالساعه و ناگهانی نیست. بلکه ریشه در سالها تولید فرهنگی دارد. تولیدات فرهنگی به خصوص در حوزه رسانههای تصویری و بازتولید فرهنگ اشرافی که انسانها در آن معنایی ندارند و ترویج سبک زندگیهای اشرافی که پول در آنها بر هر رابطه انسانی ارجح است. البته نظام آموزشی و فرهنگ مصرفی که در رسانهها ترویج شده همه در شکلگیری این سبک از رفتار عمومی بیتاثیر نیست. البته باید رفتار برخی مسئولین را نیز در کنار این ماجرا قرار داد. آنها نیز با تبختر و تفرعنی مثالزدنی با مردمی که آنها را رسمیت بخشیدهاند، برخورد میکنند و در کنار آنها باید فرزندان برخی مسئولین را آورد که مولد فرهنگ آقازادگی هستند و نحوه مریدپروری و رفتارهای دیگر آنها زمینه بروز چنین اتفاقاتی را رقم میزند.
شاید باید برای این نوع رفتارها که چطور ایجاد و تقویت میشوند، بیشتر حرف زد و نوشت ولی برخوردهای به موقع قانونی و البته نبود تبعیض میان آشنا و ناآشنا در برابر امر قانون، زمینه ایجاد امنیت نسبی را فراهم میکند.
طبقه نوظهوری که برخی آن را گشنهبورژوازی و برخی نوکیسه میخوانند پایگاههای مستحکمی از نظر فرهنگی و اصالتهای انسانی ندارند. به همین دلیل، برای اثبات خویش دست به رفتارهایی میزنند که غیرانسانی بودن آنها مشهود است. برای مثال به دارایی مادی خود مباهات میکنند و فخر میفروشند و دیگران را به واسطه آنها تحقیر میکنند. در صورتی که با رجوع به اصالتهای فرهنگی و انسانی میتوان از بروز رفتارهایی از این دست پیشگیری کرد.
این در حالی است که با تاکید بر معنویت و رفتارهای اخلاقی میتوان زمینه کاهش رفتارهای سودمحور را فراهم کرد. هرچند شاید این سخنی شعاری باشد، ولی در مجموع میتوان با بازگشت به اصالتها این رفتارها را اصلاح کرد.
در پایان باید گفت پورشهسواری و خودروهایی در همین رده تبدیل به تیپی اجتماعی شدهاند که ارزش محسوب میشوند و افرادی از این دست بدون داشتن هرگونه شایستگی بر جان و مال افراد حکم میرانند.
گزارش خطا
پسندها: 0
ارسال نظر
آخرین اخبار
زیان تسلا در بزرگترین بازارهای خودروی اروپا زمان کاهش تعرفههای خودرو معلوم نیست اولین کراس اوور الکتریکی سایز متوسط مزدا تولید شد دلایل عدم استقبال از خودروهای وارداتی! حذف وثیقه ۳۵ درصدی بانک مرکزی برای واردات خودروی جانبازان تمدید دوباره مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی و وکالتی کردن حسابها تعطیلات تابستانه خودروسازی چرا ایکس ۷۷ پرچمدار ایمنی در بازار است؟ همه ابهامات فروش وارداتیها کاهش شتاب تورم خرید خودرو تسلا در مخمصه رقابت با چینی ها پاداش میلیاردی تسلا به ایلان ماسک! واکنش بازار خودرو به توقف موقت آیین نامه واردات ثبت آماری از واردات خودرو در منطقه آزاد اروند حذف شد کارخانه خودروساز ویتنامی در هند استارت خورد کدام دستگاه مقصر ترخیص هزاران دستگاه خودرو با عوارض غیرقانونی است؟ شوک مالیاتی به بازار خودروهای برقی ترکیه تعرفه واردات خودرو نباید کمتر از تعرفه قطعات باشد نامه هشدار انجمن واردکنندگان خودرو به رئیس جمهور و رئیس دیوان عدالت اداری +سند خدمات ویژه امداد کرمان موتور در مسیرهای اربعین حسینی ۱۴۰۴ عرضه خودروهای وارداتی از طریق سامانه متوقف نمیشود بی وای دی ترمز زد 2025 Tiggo 8 PLUS Classic Edition توسط چری معرفی شد +تصاویر روند رو به رشد و موفقیت آمیز CHERY در سال ۲۰۲۵ +آمار فروش دستاورد بزرگ چری در رکورد صادرات خودرو +جدول واکنش دیوان عدالت اداری در خصوص ابطال مصوبه خودرویی دولت واکنش رییس انجمن واردکنندگان خودرو به رای دیوان عدالت اداری چرا فولکس واگن ID.4 خودرویی موفق در بازار ایران به حساب می آید؟ احتمال افزایش ۵۰ درصدی قیمت خودروهای وارداتی واردات خودرو باکیفیت، صنعت داخلی را به رقابت وادار میکند واکاوی تابآوری صنعت خودرو ایران در برابر تحریم برنامه کرمان موتور برای واردات خودرو در سال ١۴٠۴ چرا ایکس ۵ خودرو پرشتابی است؟ خدمات بی نقص؛ تجربه خدمات پس از فروش VIP با فونیکس بازار وارداتیها در شوک تازه ایمنی خودرو: اولین تست تصادف اشعه ایکس عمومی تعمیر خودرو با لوازم دست دوم ترخیص ۱۴ هزار خودروی وارداتی موج جدید واردات خودروهای کره ای و ژاپنی نزدیک ایران! واردات خودرو در بن بست بلاتکلیفی برگزاری دهمین آزمون مهارتی خدمات پس از فروش کرمان موتور تمدید مهلت ثبتنام خودروهای وارداتی چالش ۳ ضلعی واردات خودرو با تصمیمات خلاف قانون مخالفت مجلس با کاهش تعرفه واردات خودرو! اجرای آیین نامه جدید واردات خودرو متوقف شد + سند تسلا محکوم شد ورود دوباره مجلس به واگذاری ایران خودرو شیائومی در تحویل ماهانه خودرو رکورد زد سقوط سوددهی خودروسازان آلمانی بخشنامه جدید برای تسریع در فرآیند واردات خودرو +نامه
شرایط فروش
پربازدیدترینها
پربحثترینها
تعطیلات تابستانه خودروسازی تمدید دوباره مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی و وکالتی کردن حسابها اولین کراس اوور الکتریکی سایز متوسط مزدا تولید شد زمان کاهش تعرفههای خودرو معلوم نیست زیان تسلا در بزرگترین بازارهای خودروی اروپا حذف وثیقه ۳۵ درصدی بانک مرکزی برای واردات خودروی جانبازان دلایل عدم استقبال از خودروهای وارداتی!