خاطره آقای بازیگر از شایعه ازدواج با گوگوش
پدال نیوز: زمانی که خانم گوگوش به آمریکا رفت من هم در همان روزها و البته با یک هفته تاخیر به آمریکا رفتم. در همان زمان یکی از دوستان خواهرزاده من به او گفته بود که «شنیدی که رضا کیانیان با گوگوش ازدواج کرده و به آمریکا رفتهاند؟»
به گزارش "پدال نیوز" به گزارش پدال نیوز، رضا کیانیان بازیگر سینمای ایران در گفتوگو با ویژهنامه «بیقانون» درباره طنز و خاطراتش صحبت کرده است.
ویژهنامه «بی قانون» روزنامه قانون با شخصیتها و چهرههای فرهنگی بسیاری چون محمدجواد ظریف، سیدعلی صالحی، مصطفی زمانی، حجت اشرفزاده، محمد غرضی، سهراب پورناظری، محراب قاسمخانی و ... گفتوگو کرده است.
در این ویژهنامه همچنین مطالبی درباره روحانیون با عنوان «در خلوت حوزه» منتشر شده است. گفتوگو درباره استندآپ کمدی با امیرمهدی ژوله، نگاهی به اتفاقات سال ۹۴ نوشته آیدین سیارسریع، و کمیکاستریپهای متنوعی نیز به چاپ رسیده است. در این ویژهنامه همچنین گفتوگوی اختصاصی با اسپایک فرشتن طنزنویس آمریکایی سریالهای سیمپسونها و سین فلد انجام گرفته که خواندنیست.
یکی از چهرههایی که در شماره نوروزی «بیقانون» با او گفتوگو شده رضا کیانیان است که بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
ــ ما بعد از انقلاب با شادی قهر کردیم و این موضوع هیچ ارتباطی با نوع انقلاب ندارد. اصولا ذات هر انقلاب در هر کشوری باعث میشود که شادی و خنده در آن جامعه کمتر شود و این ربطی به اسلامی یا حتی مارکسیستی بودن انقلاب ندارد. تفکر انقلابی به نحوی است که فکر میکنند خندیدن کار سبکی است و علت این موضوع را نمیدانم که چرا به این صورت است.
ــ بیشتر سوالهایی که از من میشود احمقانه است و علتش هم مشخص است. سوال کننده جواب سوال را در سوال آورده و در حقیقت برای تایید و بسط جوابی که خودش در قالب سوال از من مطرح کرده، آن موضوع را از من میپرسد.
ــ من یک دفعه به حج رفتهام، حج تمتع. از قدیم شنیده بودم که هر کسی که برای بار اول به حج میرود در اولین باری که نگاهش به خانه خدا میافتد هر آرزو و دعایی که در دل کند مستجاب میشود. طبیعتا من هم آرزو و خواستی داشتم که دلم میخواست اولین باری که کعبه را دیدم آن را از خدا بخواهم. رسم بر این است که شخصی که میخواهد به حج برود از اطرافیان و آشناهایش طلب حلالیت میکند تا دینی از اکسی روی دوشش نمانده باشد. وقتی در مراسم معمول حلالیتگیری داشتم واز همه حلالیت میگرفتم، برادر کوچکترم با شیطنت گفت که اولین باری که خانه خدا را میبینی برای من دعا کن! من هم به مکه رفتم و طبق قولی که داده بودم اولین بار که چشمم به خانه خدا افتاد برای او دعا کردم.
ــ عادت کردهام وقتی کسی به مستم میآید به دستانش نگاه میکنم، تا دستش به سمت گوشی میرود میفهمم که نیتش چیست. یا قصد سلفی گرفتن دارد و یا میخواهد گوشی را به کسی بدهد که از من و خودش عکس بگیرند، به هر حال از سلفی کلافه شدهام ولی راحتتر است، چون به شخص سوم احتیاج ندارد و برای عکس گرفتن دست رد به سینه کسی نمیزنم.
ــ سختترین و عجیبترین شرایطی که در آن بیمار شدم مربوط به آخرین سکانسی بود که در «مختارنامه» بازی کردم. در آن سکانس کعبه را با منجنیق مورد حمله قرار داده بودند و کعبه در آتش میسوخت. من که نقش «عبدالله زبیر» را بازی میکردم، باید در آن سکانس روی بالکن میآمدم و میگفتم که: «اگر این خانه، خانه خداست، خداوند خودش آتش را خاموش و کعبه را حفظ میکند.» که بعد از آن هم باران شروع به باریدن میکرد و آتش خاموش میشد. فیلمبرداری این سکانس در زمستان بود و هوا به قدری سرد بود که من تا به حال چنین سرمایی را تجربه نکرده بودم. تمام عوامل صحنه و گروه فیلمبرداری لباسهای محافظ و ضد آب پوشیده بودند و چون در آن سکانس باید باران هم میآمد روی لباس همه آنها یک لایه یخ بسته شده بود به طوری که زمانی که تکان میخوردند یخها میشکست و وضعیتی مشابه باران یخی در کانادا ایجاد شده بود. در چنین شرایطی من باید دشداشه میپوشیدم و میرفتم روی بالکن میایستادم و دیالوگ میگفتم. خدا رو شکر آن سکانس را با یک برداشت گرفتیم و تمام شد اما یادم میآید که موقع حرف زدن از شدت سرما از سرم بخار بلند میشد. آن سکانس تمام شد و چون آخرین سکانس من در سریال «مختارنامه» بود فردای آن روز برای بازی در فیلم «راه آبی ابریشم» به جزیره قشم رفتم. هوای قشم گرم بود و دیگر بعد از آن سرمایی که سر بازی در «مختارنامه» تجربه کردم، به طرز وحشتناکی سرما خوردم و سه روز حتی توان حرکت کردن نداشتم.
ــ زمانی که خانم گوگوش به آمریکا رفت من هم در همان روزها و البته با یک هفته تاخیر به آمریکا رفتم. در همان زمان یکی از دوستان خواهرزاده من به او گفته بود که «شنیدی که رضا کیانیان با گوگوش ازدواج کرده و به آمریکا رفتهاند؟» دختر خواهرم هم جواب داده بود که این شایعه است و واقعیت ندارد و وقتی که اصرار و پافشاری دوستش را برای صحت و درستی این موضوع دیده بود، جواب داده بود که چنین موضوعی اصلا درست نیست و واقعیت ندارد چون رضا کیانیان دایی من است. اما نکته جالب ماجرا اینجاست که باز هم دوست خواهرزاده من ماجرا را قبول نمیکند و میگوید پس معلوم میشود کیانیان ماجرای واقعی را به شما نگفته! و یا این که اصلا دایی تو نیست.
ــ پسر من الان ۲۴ ساله است. زمانی که او دبستانی بود روزی به خانه آمد و گفت که «بابا واقعا این بچههای مدرسه خیلی بیکارن یا حوصله دارن!» و بعد توضیح داد که یکی از بچههای مدرسهشان عمو آتیلا را در خیابان دیده و از دیدن او هیجانزده شده است و این ماجرا را برای کل مدرسه تعریف کرده است. واقعیت این است که به قدری پسر من «اتیلا پسیانی» را از نزدیک دیده بود، از نظرش دیدن آتیلا پسیانی که برای دوست او موضوعی خارقالعاده بوده، بسیار معمولی و خالی از هیجان به نظر میآمد. برای من هم همین طور است و واقعا نمیتوانم بگویم معروفترین شماره ذخیره شده در تلفن همراهم متعلق به چه شخصی است.
ویژهنامه «بی قانون» روزنامه قانون با شخصیتها و چهرههای فرهنگی بسیاری چون محمدجواد ظریف، سیدعلی صالحی، مصطفی زمانی، حجت اشرفزاده، محمد غرضی، سهراب پورناظری، محراب قاسمخانی و ... گفتوگو کرده است.
در این ویژهنامه همچنین مطالبی درباره روحانیون با عنوان «در خلوت حوزه» منتشر شده است. گفتوگو درباره استندآپ کمدی با امیرمهدی ژوله، نگاهی به اتفاقات سال ۹۴ نوشته آیدین سیارسریع، و کمیکاستریپهای متنوعی نیز به چاپ رسیده است. در این ویژهنامه همچنین گفتوگوی اختصاصی با اسپایک فرشتن طنزنویس آمریکایی سریالهای سیمپسونها و سین فلد انجام گرفته که خواندنیست.
یکی از چهرههایی که در شماره نوروزی «بیقانون» با او گفتوگو شده رضا کیانیان است که بخشهایی از این مصاحبه را در ادامه میخوانید:
ــ ما بعد از انقلاب با شادی قهر کردیم و این موضوع هیچ ارتباطی با نوع انقلاب ندارد. اصولا ذات هر انقلاب در هر کشوری باعث میشود که شادی و خنده در آن جامعه کمتر شود و این ربطی به اسلامی یا حتی مارکسیستی بودن انقلاب ندارد. تفکر انقلابی به نحوی است که فکر میکنند خندیدن کار سبکی است و علت این موضوع را نمیدانم که چرا به این صورت است.
ــ بیشتر سوالهایی که از من میشود احمقانه است و علتش هم مشخص است. سوال کننده جواب سوال را در سوال آورده و در حقیقت برای تایید و بسط جوابی که خودش در قالب سوال از من مطرح کرده، آن موضوع را از من میپرسد.
ــ من یک دفعه به حج رفتهام، حج تمتع. از قدیم شنیده بودم که هر کسی که برای بار اول به حج میرود در اولین باری که نگاهش به خانه خدا میافتد هر آرزو و دعایی که در دل کند مستجاب میشود. طبیعتا من هم آرزو و خواستی داشتم که دلم میخواست اولین باری که کعبه را دیدم آن را از خدا بخواهم. رسم بر این است که شخصی که میخواهد به حج برود از اطرافیان و آشناهایش طلب حلالیت میکند تا دینی از اکسی روی دوشش نمانده باشد. وقتی در مراسم معمول حلالیتگیری داشتم واز همه حلالیت میگرفتم، برادر کوچکترم با شیطنت گفت که اولین باری که خانه خدا را میبینی برای من دعا کن! من هم به مکه رفتم و طبق قولی که داده بودم اولین بار که چشمم به خانه خدا افتاد برای او دعا کردم.
ــ عادت کردهام وقتی کسی به مستم میآید به دستانش نگاه میکنم، تا دستش به سمت گوشی میرود میفهمم که نیتش چیست. یا قصد سلفی گرفتن دارد و یا میخواهد گوشی را به کسی بدهد که از من و خودش عکس بگیرند، به هر حال از سلفی کلافه شدهام ولی راحتتر است، چون به شخص سوم احتیاج ندارد و برای عکس گرفتن دست رد به سینه کسی نمیزنم.
ــ سختترین و عجیبترین شرایطی که در آن بیمار شدم مربوط به آخرین سکانسی بود که در «مختارنامه» بازی کردم. در آن سکانس کعبه را با منجنیق مورد حمله قرار داده بودند و کعبه در آتش میسوخت. من که نقش «عبدالله زبیر» را بازی میکردم، باید در آن سکانس روی بالکن میآمدم و میگفتم که: «اگر این خانه، خانه خداست، خداوند خودش آتش را خاموش و کعبه را حفظ میکند.» که بعد از آن هم باران شروع به باریدن میکرد و آتش خاموش میشد. فیلمبرداری این سکانس در زمستان بود و هوا به قدری سرد بود که من تا به حال چنین سرمایی را تجربه نکرده بودم. تمام عوامل صحنه و گروه فیلمبرداری لباسهای محافظ و ضد آب پوشیده بودند و چون در آن سکانس باید باران هم میآمد روی لباس همه آنها یک لایه یخ بسته شده بود به طوری که زمانی که تکان میخوردند یخها میشکست و وضعیتی مشابه باران یخی در کانادا ایجاد شده بود. در چنین شرایطی من باید دشداشه میپوشیدم و میرفتم روی بالکن میایستادم و دیالوگ میگفتم. خدا رو شکر آن سکانس را با یک برداشت گرفتیم و تمام شد اما یادم میآید که موقع حرف زدن از شدت سرما از سرم بخار بلند میشد. آن سکانس تمام شد و چون آخرین سکانس من در سریال «مختارنامه» بود فردای آن روز برای بازی در فیلم «راه آبی ابریشم» به جزیره قشم رفتم. هوای قشم گرم بود و دیگر بعد از آن سرمایی که سر بازی در «مختارنامه» تجربه کردم، به طرز وحشتناکی سرما خوردم و سه روز حتی توان حرکت کردن نداشتم.
ــ زمانی که خانم گوگوش به آمریکا رفت من هم در همان روزها و البته با یک هفته تاخیر به آمریکا رفتم. در همان زمان یکی از دوستان خواهرزاده من به او گفته بود که «شنیدی که رضا کیانیان با گوگوش ازدواج کرده و به آمریکا رفتهاند؟» دختر خواهرم هم جواب داده بود که این شایعه است و واقعیت ندارد و وقتی که اصرار و پافشاری دوستش را برای صحت و درستی این موضوع دیده بود، جواب داده بود که چنین موضوعی اصلا درست نیست و واقعیت ندارد چون رضا کیانیان دایی من است. اما نکته جالب ماجرا اینجاست که باز هم دوست خواهرزاده من ماجرا را قبول نمیکند و میگوید پس معلوم میشود کیانیان ماجرای واقعی را به شما نگفته! و یا این که اصلا دایی تو نیست.
ــ پسر من الان ۲۴ ساله است. زمانی که او دبستانی بود روزی به خانه آمد و گفت که «بابا واقعا این بچههای مدرسه خیلی بیکارن یا حوصله دارن!» و بعد توضیح داد که یکی از بچههای مدرسهشان عمو آتیلا را در خیابان دیده و از دیدن او هیجانزده شده است و این ماجرا را برای کل مدرسه تعریف کرده است. واقعیت این است که به قدری پسر من «اتیلا پسیانی» را از نزدیک دیده بود، از نظرش دیدن آتیلا پسیانی که برای دوست او موضوعی خارقالعاده بوده، بسیار معمولی و خالی از هیجان به نظر میآمد. برای من هم همین طور است و واقعا نمیتوانم بگویم معروفترین شماره ذخیره شده در تلفن همراهم متعلق به چه شخصی است.
گزارش خطا
پسندها: 0
ارسال نظر
آخرین اخبار
زیان تسلا در بزرگترین بازارهای خودروی اروپا زمان کاهش تعرفههای خودرو معلوم نیست اولین کراس اوور الکتریکی سایز متوسط مزدا تولید شد دلایل عدم استقبال از خودروهای وارداتی! حذف وثیقه ۳۵ درصدی بانک مرکزی برای واردات خودروی جانبازان تمدید دوباره مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی و وکالتی کردن حسابها تعطیلات تابستانه خودروسازی چرا ایکس ۷۷ پرچمدار ایمنی در بازار است؟ همه ابهامات فروش وارداتیها کاهش شتاب تورم خرید خودرو تسلا در مخمصه رقابت با چینی ها پاداش میلیاردی تسلا به ایلان ماسک! واکنش بازار خودرو به توقف موقت آیین نامه واردات ثبت آماری از واردات خودرو در منطقه آزاد اروند حذف شد کارخانه خودروساز ویتنامی در هند استارت خورد کدام دستگاه مقصر ترخیص هزاران دستگاه خودرو با عوارض غیرقانونی است؟ شوک مالیاتی به بازار خودروهای برقی ترکیه تعرفه واردات خودرو نباید کمتر از تعرفه قطعات باشد نامه هشدار انجمن واردکنندگان خودرو به رئیس جمهور و رئیس دیوان عدالت اداری +سند خدمات ویژه امداد کرمان موتور در مسیرهای اربعین حسینی ۱۴۰۴ عرضه خودروهای وارداتی از طریق سامانه متوقف نمیشود بی وای دی ترمز زد 2025 Tiggo 8 PLUS Classic Edition توسط چری معرفی شد +تصاویر روند رو به رشد و موفقیت آمیز CHERY در سال ۲۰۲۵ +آمار فروش دستاورد بزرگ چری در رکورد صادرات خودرو +جدول واکنش دیوان عدالت اداری در خصوص ابطال مصوبه خودرویی دولت واکنش رییس انجمن واردکنندگان خودرو به رای دیوان عدالت اداری چرا فولکس واگن ID.4 خودرویی موفق در بازار ایران به حساب می آید؟ احتمال افزایش ۵۰ درصدی قیمت خودروهای وارداتی واردات خودرو باکیفیت، صنعت داخلی را به رقابت وادار میکند واکاوی تابآوری صنعت خودرو ایران در برابر تحریم برنامه کرمان موتور برای واردات خودرو در سال ١۴٠۴ چرا ایکس ۵ خودرو پرشتابی است؟ خدمات بی نقص؛ تجربه خدمات پس از فروش VIP با فونیکس بازار وارداتیها در شوک تازه ایمنی خودرو: اولین تست تصادف اشعه ایکس عمومی تعمیر خودرو با لوازم دست دوم ترخیص ۱۴ هزار خودروی وارداتی موج جدید واردات خودروهای کره ای و ژاپنی نزدیک ایران! واردات خودرو در بن بست بلاتکلیفی برگزاری دهمین آزمون مهارتی خدمات پس از فروش کرمان موتور تمدید مهلت ثبتنام خودروهای وارداتی چالش ۳ ضلعی واردات خودرو با تصمیمات خلاف قانون مخالفت مجلس با کاهش تعرفه واردات خودرو! اجرای آیین نامه جدید واردات خودرو متوقف شد + سند تسلا محکوم شد ورود دوباره مجلس به واگذاری ایران خودرو شیائومی در تحویل ماهانه خودرو رکورد زد سقوط سوددهی خودروسازان آلمانی بخشنامه جدید برای تسریع در فرآیند واردات خودرو +نامه
شرایط فروش
پربازدیدترینها
پربحثترینها
تعطیلات تابستانه خودروسازی تمدید دوباره مهلت ثبت نام خودروهای وارداتی و وکالتی کردن حسابها اولین کراس اوور الکتریکی سایز متوسط مزدا تولید شد زمان کاهش تعرفههای خودرو معلوم نیست زیان تسلا در بزرگترین بازارهای خودروی اروپا حذف وثیقه ۳۵ درصدی بانک مرکزی برای واردات خودروی جانبازان دلایل عدم استقبال از خودروهای وارداتی!