
سیاستهای نابودگر خودرو در آمریکا

ترکیب این دو، خودروسازان آمریکایی را در خطر انزوا و ناتوانی از رقابت بر اساس شایستگیهای خود قرار میدهد، در حالی که شرکتهای خارجی به سرعت پیش میروند. آسیبهای اقتصادی و امنیتی این روند میتواند عمیق باشد. بر اساس گزارشی از نیویورک تایمز، برای بیش از یک قرن، صنعت خودرو یکی از ارکان قدرت صنعتی آمریکا بوده است. این صنعت با معرفی خط مونتاژ، تولید را متحول کرد؛ اشکال قویتری از فولاد، آلومینیوم و فیبر کربن را ایجاد کرد و با اختراع روباتیک پیشرفته و حسگرها، پیشبرنده نوآوریهای فناورانه شد و چون تاثیر صنعت خودرو فراتر از کارخانههاست و زنجیرههای تامین عظیم را پشتیبانی میکند، خودروسازی در منطقه صنعتی غرب میانه آمریکا و فراتر از آن، عامل کلیدی فرصتهای اقتصادی بوده است.
اما امروزه خودروسازان آمریکایی در رقابت جهانی نوآوری در زمینه برقیسازی، دیجیتالسازی و خودکارسازی تقریبا عقب ماندهاند. چین در تولید خودروهای نسل جدید پیشرفتهای عظیمی داشته و میلیاردها دلار یارانه دولتی برای شکست رقبا و تسلط بر تولید جهانی اختصاص داده است. گرچه شرکت تسلا در نوآوریهای مرتبط با باتری و خودکارسازی پیشرو بوده، مقیاس و کیفیت تولید چین، کل صنعت خودروی آمریکا را در معرض خطر قرار داده است. اگر آمریکا زنجیرههای تامین، نیروی کار و توانمندیهای صنعتی تولید خودرو را از دست دهد، ممکن است توان تولید فناوریهای حیاتی و تجهیزات نظامی را نیز از دست بدهد.
این نخستین بار نیست که صنعت خودرو آمریکا با چالش جدی روبهرو میشود. در اوایل دهه ۱۹۸۰، خودروهای ارزان، کممصرف و یارانهای ژاپنی بازار آمریکا را درنوردیدند و ریگان، رئیسجمهور وقت، با ژاپن توافق کرد تا واردات خودروهای ژاپنی را به طور موقت محدود کند. این کار به خودروسازان آمریکایی فرصت داد تا عقبماندگی را جبران کرده، سودآوری را افزایش دهند و نوآوری کنند. آمریکا باید از این تجربه درس بگیرد: سیاستهای حمایتی باید هدفمند، هماهنگ با متحدان، محدود به زمان و همراه با مشوقهایی برای نوآوری باشند.
اما راهبرد ترامپ درست برعکس این رویه است. او تعرفه ۲۵درصدی بر خودروها و قطعات وارداتی اعمال کرده است (البته ترامپ روز سهشنبه با امضای چند دستور اجرایی، تسهیلات و تخفیفات تعرفهای موقتی را برای خودروسازانی که خط تولیدشان در آمریکاست در نظر گرفت). از آنجا که حدود ۶۰درصد قطعات خودروهای تولیدشده در آمریکا وارداتی هستند، این تعرفهها قیمت خودروهای آمریکایی را بالا میبرد، رقابتپذیری جهانی آنها را کاهش میدهد و در نهایت تولید را کاهش میدهد. برآورد شده که این سیاست میلیاردها دلار هزینه برای صنعت خودروی آمریکا خواهد داشت که بیشترین آسیب را به شرکتهای کوچک و آسیبپذیر وارد خواهد کرد. این موضوع حتی تاکنون منجر به اخراج نیروی کار نیز شده است.تعرفههای فراگیر به نفع چین تمام میشود. با هدف قرار دادن کشورهایی همچون مکزیک، آلمان و ژاپن، ترامپ سود خودروسازان این کشورها را کاهش داده و آنها را در رقابت با چین تضعیف میکند.
چرخه مرگ
ترامپ همچنین در حال تضعیف نوآوری در آمریکاست؛ اقدامی که ریشه در مخالفتش با خودروهای برقی و تمایل افراطیاش به کوچکسازی دولت دارد. نگرانکنندهتر آنکه این سیاستها مستقیما بر یکی از محورهای مهم نوآوری در قرن بیستویکم تاثیر منفی گذاشتهاند: ذخیرهسازی انرژی. باتریها پیروز رقابت در تولید خودروهای آینده و همچنین توانایی آمریکا در کربنزدایی و حفظ ارتشی مدرن با فناوریهایی چون پهپادهای باتریدار و تسلیحات الکترومغناطیسی را تعیین خواهند کرد.
در حالیکه ایالات متحده در تولید باتری عقب مانده است، مشوقهای مالیاتی دولتی تا حدی کمک کردهاند تا فاصله کاهش یابد. اگر کسی بخواهد راهبردی برای توقف این پیشرفتها طراحی کند، راهبرد ترامپ میتواند یکی از بهترین گزینهها برای دستیابی به این هدف باشد. این تعرفهها باعث شده تامین قطعات مورد نیاز برای خودروهای نسل آینده برای خودروسازان آمریکایی تقریبا غیرممکن شود. همچنین، تهدید او برای حذف مشوقهای مالیاتی برای نوآوری و تولید باتری در داخل، سرمایهگذاریهای جدید را متوقف کرده است. تنها در سه ماه اول سال ۲۰۲۵، شرکتهای آمریکایی بیش از ۶ میلیارد دلار از پروژههای برنامهریزیشده تولید باتری را لغو کردهاند.
ترامپ همچنین بنیان تحقیق و توسعه عمومی و خصوصی را که میتواند پیشرفتهایی را برای رقابت خودروسازان آمریکایی با رقبای خارجی ممکن سازد، تضعیف کرده است. در هفتههای اخیر، دولت او ۷میلیارد دلار از بودجه تحقیق و توسعه وزارت دفاع را حذف کرده، میلیاردها دلار کمکهزینه را بلوکه و پرداخت بودجه دانشگاههای تحقیقاتی برتر را متوقف کرده است. اگر این رویکرد کنترل نشود، ممکن است خودروی آمریکایی را وارد یک «چرخه مرگ» کند و این نماد غرور ملی برای همیشه به حاشیه رانده شود.
اما راهی برای پرهیز از این تله وجود دارد. نخست، تمرکز باید بر تهدیدهای فوری، مانند دامپینگ خودروهای برقی یارانهای چین در بازارهای جهانی باشد؛ اقدامی که نوآوری و سرمایهگذاری آمریکا را تضعیف میکند. ایالات متحده باید با همکاری متحدان و شرکای تجاریاش، که بسیاری از آنها نیز نسبت به سلطه چین نگران هستند، تعرفههای بالا و موقتی بر این خودروها اعمال کند.
دوم، ایالات متحده باید دوباره به حمایت از نوآوری در تولید باتریها و فناوریهای دیگر از طریق افزایش بودجه تحقیق و توسعه، ارائه مشوقهای مالیاتی به صنایع پیشرفته و ایجاد اطمینان برای سرمایهگذاری شرکتها متعهد شود.
و نهایتا، باید نوآوری از طریق استقبال از سرمایهگذاری و استعدادهای خارجی به داخل آمریکا بازگردد. در مقابل، شرکتهای خارجی باید فناوری خود را به اشتراک گذاشته و قطعات خودرو را از داخل آمریکا تامین کنند.
اما به نظر میرسد ترامپ مصمم به خفهکردن نوآوری و دور کردن متحدان آمریکا با تعرفههای بیهدف است. برای مقابله با آن، آمریکا به ائتلافی جدید و فعال از مدیران کسب و کار، اتحادیهها و سیاستمداران نیاز دارد که از نوآوری داخلی حمایت کنند. برای کسب و کارها، این یعنی شجاعت برای بیان عمومی خطرات جدی رویکرد ترامپ، همانطور که برخی رهبران کسب و کار در حال انجام آن هستند. برای کارکنان حوزه خودروسازی و گروههایی که به این صنعت وابستهاند، این یعنی درک اینکه گرچه رقابت ناعادلانه باید مدیریت شود، اما راهبرد فعلی ترامپ در مورد تعرفهها تنها به شکست خواهد انجامید. و برای سیاستمداران هر دو حزب، این یعنی پیگیری بیپروای نتیجهای که به نفع کارگران، جوامع آنها و مصرفکنندگان باشد: صنعت خودرویی که از طریق نوآوری از رقبایش پیشی بگیرد و بهترین خودروهای جهان را تولید کند.