پدال نیوز: سند چشم انداز 1404 اصلا ایدهآلگرا نبود و بسیار واقعی بود اما بستر مناسبی برای تحقق آن ایجاد نشد......
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز، نابسامانی در صنعت خودرو و مباحث مدیریتی آن ادامه دارد. برخی کارشناسان، این نابسامانی را ناشیاز عملکرد نامناسب برخی از مدیران این صنعت میدانند و برخی دیگر آن را ناشیاز شرایط بد فضای کسبوکار کشور تلقی میکنند. به نظر میرسد برای به ثبات رسیدن این صنعت علاوهبر مدیر کاربلد، نیازمند بستر مناسب برای گسترش ایدههاست. در شرایطی که فضای مناسبی در کسبوکار و همچنین ارتباطات بینالمللی فراهم نباشد، نمیتوان انتظار کارهای بزرگ داشت. تحریمها برنامهریزی برای صنعت خودرو را سخت کرده و در این شرایط به برنامهای دقیق و راهگشا برای سرپا نگه داشتن خودروسازان نیاز است، برنامهای که باید با بسیج همه نهادها و ارگانهای درگیر، انجام شود.
در همین زمینه با سعید مدنی، مدیرعامل پیشین سایپا به گفتوگو پرداختیم. وی معتقد است دلایل بحران در مدیریت خودروسازیها را باید در جای دیگری جستوجو کرد. مدنی از برخی افراد و رسانهها که همواره علیه صنعت خودرو موضع میگیرند نیز انتقاد میکند و معتقد است شعور اقتصادی جامعه، ارزش اصلی خودروهای داخلی را میداند.
یکی از مسائلی که وزیر صمت چه بهصورت مستقیم و چه بهصورت غیرمستقیم بارها بر آن تاکید کردهاند، بحث بحران مدیریت در خودروسازیهاست. اصولا آیا بحران مدیریت در خودروسازیها وجود دارد و در چه بخشهایی بیشتر به چشم میآید؟ شاید مشکلات مدیریتی وجود داشته باشد، اما بیشتر بیرون از خودروسازیهاست. اگر بحران مدیریتی هم وجود دارد، باید وزارتخانه و سازمانهای متولی این بحران را از بین ببرند. چراکه این مدیران، منتخب خودشان هستند. اگر خوب هستند، منتخب خودشانند و اگر بحران ایجاد کردهاند، بازهم منتخب خودشان هستند. شرکتهای خودروساز، خصوصی نیستند و مدیرانعامل را نیز غریبهها انتخاب نکردهاند. اگر اعتقاد دارند مدیریت در خودروسازیها دچار بحران است، این مساله مطرح میشود که چرا چنین کسانی را برای مدیریت انتخاب میکنند.
بحث ثبات مدیریتی در شرکت ایران خودرو دیده میشود اما در سایپا شاهد ثبات مدیریت نیستیم. علت این موضوع چیست؟ چون خودروسازی سیاسیتر شده است. ایرانخودرو هم بهرغم برخورداری از ثبات مدیریتی مانند سایپا دچار مشکل است. ثبات مدیریتی نه فقط در خودروسازیها بلکه در همه ارکان بسیار اهمیت دارد. اما چرا بهرغم ثبات مدیریتی در ایرانخودرو و تغییرات پیدرپی در سایپا، وضعیت هر دو شرکت شبیه هم است و هر دو مشکلات شکل هم دارند؟ بنابراین باید موضوع را در جای دیگری دنبال کرد. ثبات مدیریتی را قبول دارم اما بازهم میبینید که شرکت دارای ثبات مدیریتی هم مشکل دارد. چراکه زنجیره متصلکننده صنعت خودرو مشترک است.
اگر برای یکی از زنجیرهها مشکلی پیش بیاید و زمین بخورد، برای باقی زنجیرهها نیز بهصورت دومینووار مشکل پیش خواهد آمد و همگی زمین خواهند خورد. متاسفانه برخی مدیران ما این را نمیدانند. شرکتها به یکدیگر به چشم رقیب نگاه میکنند و نه همکار. قدیمها در بازار اگر یک نفر ورشکست میشد، باقی بازاریها به او کمک میکردند. اما درحالحاضر شرکتهای خودروساز در مواقع ضروری بهکمک هم نمیروند. اما نکته مهم این است که ثبات مدیریتی اهمیت دارد. اما چرا با وجود ثبات مدیریتی در یک شرکت، وضعیت هر دو شبیه هم است؟ بحث دیگر به فضای کسبوکار مربوط میشود. فضای کسبوکار باید درست باشد، تا اینها بتوانند عملکرد خوبی داشته باشند. اگر بهترین مدیران را هم برای خودروسازیها بیاوریم، اما فضای کسبوکار را تسهیل نکنیم، قطعا کار پیش نمیرود.
آیا قهرمان شنای جهان در یک باتلاق میتواند شنا کند؟ واقعیت قضیه این است. ما در صنعت خودرو، باتلاق قیمتگذاری داریم، باتلاق نرخ ارز را داریم، باتلاق فضاسازی علیه خودروسازی در رسانههای عمومی را داریم و باتلاقهای بسیار دیگری در این عرصه وجود دارد که اجازه مانور به مدیران خودروسازی نمیدهد. واقعیت این است که باید این باتلاق را تبدیل به یک استخر آب زلال کنیم. اگر مدیران شناگر نباشند، غرق میشوند و اگر شناگر باشند، شنا میکنند و پیش میروند.
مدیران صنعت خودرو به نوعی از سوی وزیر صمت به مدیرعاملی خودروسازان منتسب میشوند. آیا این مدیران بدون ارائه برنامه به این جایگاه میرسند یا قبل از انتساب برنامه آنها توسط وزارت صنعت،معدن و تجارت بررسی میشود؟ من اطلاعی از بقیه افراد ندارم اما زمانی که قرار بود به عنوان مدیرعامل مطرح شوم، قبل از آن وزیر وقت از من برنامه خواست و یکسری پروتکلها رعایت شد. یعنی در سال 91 وقتی میخواستند مدیری را انتخاب کنند، نمایندههای وزیر بهصورت سیستماتیک و توسط یک گروه گزینش مصاحبههایی را با تعداد زیادی از مدیران خودروسازیها انجام دادند.
گروه گزینش، چند نفر را انتخاب و برنامههای آنها را بررسی کردند و بعد از امتیازدهی نفر مورد نظر انتخاب شد و آن زمان من برای سایپا انتخاب شدم. درحالحاضر نمیدانم چنین مراحلی برای انتخاب مدیر طی میشود یا خیر. اما معتقدم این اتفاق در خصوص جایگزین من رخ نداد. فکر میکنم وزیر هم ایشان را نمیشناخت و فقط با یک توصیه مدیرعامل سایپا شد.
نفر بعدی فکر میکنم با ارائه برنامه، مدیرعامل شد، زیرا در قطعهسازی فعال بود. مدیر فعلی هم که سابقه طولانی در صنعت خودرو دارد، به احتمال فراوان برنامهای داشتهاند که برای مدیریت سایپا انتخاب شدهاند.
بحث دیگری که این روزها مطرح میشود، داشتن برنامه بلندمدت برای صنعت خودرو است. این سوال مطرح میشود اصولا برنامه بلندمدتی برای صنعت خودرو وجود دارد یا خیر؟ البته غیر از سند چشمانداز 1404 که به اعتقاد کارشناسان، بسیار ایدهآلگرا بود. حال باتوجه به وجود تحریمها، آیا هدف و طرح خاص دیگری برای خودروسازی کشور وجود دارد؟ بهنظر من سند چشمانداز 1404 اصلا ایدهآلگرا نبود بلکه بسیار واقعی بود. این برنامه در زمان وزارت آقای نعمتزاده بسیار خوب پیش میرفت و بهتدریج افزایش تولید هم اتفاق میافتاد که بازهم تحریمها پیش آمد. سند 1404 اصلا جاهطلبانه نبود و برنامهریزی صحیحی بود. ما خودروهای فرسوده بسیاری داشتیم و از یک طرف باید محصولاتمان را نیز صادر میکردیم تا به یک تراز ارزی میرسیدیم و همچنین مصرف داخلی هم داشتیم. یعنی عملا برای 3میلیون دستگاه خودرو پیشبینیشده در آن چشمانداز برنامه وجود داشت. اما این برنامهها باید در یک بستر مناسب اجرا شوند.
اگر بستر مناسبی برای این قضیه وجود نداشته باشد، نمیتوانید کاری از پیش ببرید. در زمین سنگلاخ نمیتوان مسابقه دو سرعت برگزار کرد. برای دونده باید پیست و کفش مناسب وجود داشته باشد. همیشه مدیرعامل و هیاتمدیره انتخاب میشوند، اما قیمت ارز دست اینها نیست، قیمت خودرو دست خودروساز نیست. برخی رسانهها صبح تا شب علیه صنعت خودرو سمپاشی و مردم را تحریک میکنند اما خودروساز به رسانهها خط نمیدهد.
تلویزیون درخصوص قیمت شیر و اینکه چرا مثلا از 2500 تومان به 4500 تومان رسیده برنامه میسازد و مردم را توجیه میکند که چارهای نیست و دلیل گرانی این است. اما کجا در مورد خودرو این چنین برنامهای درست شده است؟ در مورد پراید شعار میدهند و میگویند که 4میلیون تومان بیشتر نمیارزد. یعنی به اندازه قیمت یک سکه طلا. وقتی این صحبتها مطرح میشود یعنی از وضعیت موجود بیاطلاع هستند.
وقتی برای پیشفروش خودرو عده زیادی خواهان وجود دارد یعنی اینکه فکر اقتصادی جامعه کار میکند و متوجه میشود ارزش اقتصادی این خودرو یک سکه نیست و به اندازه چندین و چند سکه ارزش دارد. برای همین است که برای پیشفروش 50هزار دستگاه خودرو، 3میلیون نفر در صف میایستند، بهگونهای که سرورهای کامپیوتری دچار مشکل میشود. این است که باید فضا برای پاسخگویی به تقاضا فراهم شود.
در آن فضا، سند چشمانداز 1404 قابلدستیابی است. نکته دیگر بحث فضای سیاسی و ارتباط با دنیاست. وقتی بسیاری از پروژهها بهخاطر وضعیت ارتباطی ما دچار مشکل هستند، در این صورت انتقال تکنولوژی چگونه قرار است انجام شود؟ انتقال برخی مواد را چگونه میتوان انجام داد؟ بههرحال تا یک حدی میتوان یکسری چیزها را تولید داخل کرد.
در شرایطی که ارتباط طبیعی با دنیا نداریم و دنیا هم ارتباطی با ما ندارد، برنامه صنعت خودرو چیست؟ آیا قرار است صنعت خودرو به همین شکل ادامه پیدا کند و صرفا زنده باشد یا میتوان برای آن برنامهریزی هم انجام داد؟ بله؛ میتوان برنامهریزی کرد. نهفقط صنعت خودرو بلکه بسیاری از صنایع دیگر هم دچار همین مشکلات هستند. اما پتانسیل در کشورمان به قدری بالاست که اثرات منفی در درازمدت خود را نشان میدهد. در شرایط فعلی باید همهچیز واقعی بوده یعنی قیمت ارز شفاف و واقعی شود. اگر قیمت ارز واقعی باشد، جلو دلالبازی گرفته میشود. بزرگترین سمی که به اقتصاد این کشور وارد شد، اعلام نرخ 4200 تومانی از سوی دولت برای دلار بود.
دوم مساله قیمتگذاری است. باید تکلیف قیمتها مشخص شود. رسانهها هم اگر نمیخواهند از صنعت داخلی حمایت کنند حداقل آن را نکوهش نکنند و اطلاعات نادرست به مردم ندهند.
ضمن اینکه از نفراتی که تجربه کار کردن در شرایط تحریم را دارند، استفاده کنیم. چراکه همه در تحریم کار نکردهاند و فقط بعضی مدیران شرایط تحریمی را پشت سر گذاشتهاند. باید با همفکری با آن مدیران، راههای دور زدن تحریمها را بررسی کرد.
همچنین خودروسازان باید دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی را برای برخی موارد بهکار بگیرند. یعنی از دانشی که در دانشگاهها وجود دارد، در خودروسازیها استفاده کنیم. بهطور کلی باید همه را بسیج کنیم تا بتوانیم صنعت خودرو را فعلا سرپا نگه داریم. اخبار خودرو