در عرصه فرهنگ نیز شاه آزادیهای زیادی فراهم کرد و اصلاحات زیادی صورت گرفت. اما مشکل اصلی مخالفان پهلوی نه مسائل اجتماعی بود و نه مشکلات اقتصادی.
به گزارش پدال نیوز، 37 سال پیش ١٤ آبان ٥٧، در بحبوحه اعتراضات مردمی، شاه میانسال و مستأصل از
اداره کشور، مقابل دوربین تلویزیون ملی نشست؛ آمده بود تا بیپرده سخن
بگوید، جمله معروفی را گفت که بارها شنیدهایم: «من نیز پیام انقلاب شما
ملت ایران را شنیدم».
به گزارش شرق، شتاب وقایع سال ٥٧ از تیرماه
فزونی گرفته بود، چندین ناآرامی بزرگ و پیدرپی اتفاق افتاد. روز ١٧ شهریور
در تظاهراتی گسترده در تهران حدود ٥٠٠ هزار نفر شرکت کردند. مردم شعار
میدادند «مرگ بر شاه»، «مرگ بر امپریالیسم» و «زندانیان سیاسی را آزاد
کنید».
شاه حکومت نظامی اعلام کرد، تانکها را به خیابان فرستاد و
به ارتش دستور داد که آتش بگشایند. رادیو بیبیسی، تعداد کشتگان را ٤٧٥
نفر گزارش كرد. در این اعتراضها همه اقشار جامعه از مردان و زنان و از
طبقههای مختلف شرکت کردند کارگران و دستفروشان، کسبه بازار، روحانیون،
دانشجویان، روشنفکران و تحصیلکردههای غرب.
پس از وقوع «جمعه سیاه»
در زمان نخستوزیری جعفر شریفامامی، شاه دریافت اداره کشور از دستش خارج
شده است. آخرین تلاش او اصلاحات سیاسی بود. اما ادامه اتفاقات و پیروزی
انقلاب اسلامي مردم ایران، در بهمنماه همان سال نشان داد که او صدای مردم
را دیر شنیده است.
سال ١٣٣٢، شاه جوان ٣٤ساله با همکاری غرب کودتایی
به راه انداخت و دولت ملی محمد مصدق را برکنار کرد. شاید اگر آن روزها
محمدرضا پهلوی صدای حسین فاطمی را شنیده بود، میتوانست به جای فرار از
ایران و مردن در قاهره، در مملکت خود چشم از جهان فروبندد. فاطمی اولین کسی
بود که در زمان مشروطه دستوپاشکسته پهلوی، خواهان جمهوری شده بود.
فاطمی
در مرداد ١٣٣٢ در میدان بهارستان فریاد زد: «هموطنان، جنایات دربار پهلوی
روی جنایات ملک فاروق را سفید کرد. هموطنان، اسلحهای که به قیمت عرق
جبین شما تهیه شده بود، فرزند عاقد قرارداد ١٩٣٣ (شاه) میخواست علیه نهضت
شما به کار اندازد. هموطنان، خائن همیشه خائف است.
روزی که صدای
رادیو تهران بلند شد، آن دقیقهای که گفت نقش کودتای اجنبی، قوای خائن، نقش
برآب شد، راه اولین سفارتی را که انگلستان دارد در پیش گرفت». صدای انقلاب
اسلامي سال ١٣٥٧، سال ٣٢ از گلوی فاطمی بیرون آمد تا پیش از آن انقلاب،
اندیشه بود؛ عصیانی که در ذهن مخالفانی که وقتی از اصلاح امور ناامید
میشدند به آن دلخوش میکردند.
نامه نخبگان حكومتي به شاه
سخنرانی
شاه در روز ١٤ آبان ٥٧ مقابل دوربین تلویزیون ملی، نتیجه همفکری گروهى از
نخبگان و مقامات بلندپایه دولتی بود، با استناد به گزارشهایى كه از سطح
كشور به دست آنان رسیده بود، که در قالب نامهای به شاه پیشنهاد شد.
براساس اسناد بهدستآمده، پیشنهادها از این قرار بود:
١ـ
با ارزیابى شرایط كنونى و بازتابهایى كه به موازات رویدادها در عرصه
اجتماع ایران بهطورى بيسابقه جریان دارد و با توجه به نگرانیهاى
دائمالتزاید فعلى مردم، اعضاى كمیسیون استدعا دارند در صورت استقرار
اراده سنیه ملوكانه، ضمن فرمایشهایى درخصوص مسائل جارى و روز به ترتیبى كه
مقتضى تشخیص فرمایند ملت ایران را در جریان حقایق قرار داده و از نگرانى
نجات بخشند.
٢ـ اتخاذ تدابیر عاجل و قاطع براى تأمین مواد عمده
مصرفى غذایى و سایر مصارف ضرورى مانند سوخت، برق، آب و... و خدمات عمومى
مانند حملونقل.
٣- قاطعیت در مقابل تقاضاهاى غیرمنطقى و بازدارنده
در صنایع و خدمات همراه با تهیه و اجراى فورى طرحهاى جانشین به منظور
تأمین حداقل نیازمندیها در شرایط اضطرارى و نیمهاضطرارى و متقابلا اعمال
كمال سعى و كوشش دولت در تأمین خواستههاى منطقى و معقول كاركنان و كارگران
و ارائه تصمیمات مربوط به صورت واقعى و اصیل به مردم.
٤ـ پیشنهاد ميكند دولت مساعى و تسهیلات لازم به منظور ایفاى وظایف رسانههاى همگانى و مطبوعات به صورت اصیل معمول دارد.
٥ـ
شدت و سرعت هرچه بیشتر در اجراى برنامه مبارزه با فساد و فاسد به طورى كه
كاملا آگاه و محسوس و مورد قبول قرار گیرد و همچنین مجازات مجرمین و
بركنارى فورى افرادى كه در هر سمت، سوءشهرت اجتماعى و بالاخص مالى دارند،
از نظر جامعه خاصه منتقدین تضمین توفیق این برنامه است.
٦ـ از وجود نویسندگان و صاحبنظران اجتماعى و دانشمندان و محققین براى مناظرات و بحث و انتقادات تلویزیونى و رادیویى استفاده شود.
٧ـ تدارك و جبران فورى خسارات واردشده ناشى از حرق و تخریب ضمن آشوبهاى اخیر كه به بخش خصوصى آحاد و افراد مردم وارد شده است.
٨ـ پاسخگویى فورى و سریع مسئولان مربوط به انتقادات و ادعاهاى معمول و توضیح سریع و بهموقع راجع به شایعاتى كه منتشر مىشود.
٩-
ارائه و نمایش هرگونه اقدامات تخریبى و ضدمردمى به صورت آگاهانه و
غیرمستقیم در رسانههاى همگانى به منظور ایجاد علم و اطلاع عامه به
خرابیها و ویرانگریها.
١٠ـ اصلاح یا الغاى كلیه قوانین و مقررات
مزاحم و دستوپاگیر و بىنتیجه و آنچه كه مخل حقوق مالكیت معقول و معتدل
افراد جامعه مىشود و همچنین مقرراتى كه بدون ضرورت و حتى به خاطر افراد،
عامل ایجاد سازمانها و شركتهاى وسیع و بدون بازده و حتى بازدارنده در
ایفاى وظایف دستگاههاى اصلى و موجب ناهماهنگیهاى زیاد شده است.
١١ـ
تجدیدنظر در مقررات صادرات و واردات سال آینده براى كالاهاى لوكس و
غیرضرور در راستاى محدودیت واردات آنها و همچنین ازبینبردن انحصارات
تولیدى و بازرگانى بخش خصوصى از طریق قانون ضدانحصار و مشاركت دادن
گروههاى مختلف بازرگانان و تولیدكنندگان در اتخاذ سیاستهاى بازرگانى و
تولیدى مربوط به خود.
١٢- اقدامات مقتضى دولت براى تحبیب و
جلبنظرات جامعه اصیل روحانیت ایران و سعى در ایجاد تفاهم بین روحانیون و
دولت براى تحكیم همبستگى ملى و ایجاد باور و اعتقاد آنان به حسننیت و
ملاطفت دولت.
نویسندگان نطق تلویزیونی
متن
سخنرانی، زیر نظر فرح پهلوی و توسط دكتر سیدحسین نصر، رضا قطبى و هوشنگ
نهاوندى تهیه شد. قطبی پسردایی فرح دیبا و تحصیل کرده فرانسه بود. او در
فرانسه از دانشجویان ملیگرای عضو حزب پان ایرانیست بود، پس از تحصیل به
ایران بازگشت و بعدها به ریاست تشکیلات جدید «سازمان تلویزیون ملی ایران»
منصوب شد و تا سال ۱۳۵۷ این سمت را برعهده داشت. نهاوندی در دوران محمدرضا
پهلوی وزیر علوم و رئیس دانشگاه تهران بود.
او هم تحصیلکرده
فرانسه بود و در آن زمان عضو گروه چپگرای پاریس بود. سیدحسین نصر نیز
فیلسوف و متأله ایرانی و استاد علوم اسلامی در دانشگاه جورج واشنگتن است.
در این سخنرانی شاه به اشتباهات گذشته اعتراف کرد و گفت: «ملت عزیز ایران!
در فضای باز سیاسی که از دو سال پیش به تدریج ایجاد میشد، شما ملت ایران
علیه ظلم و فساد بپا خواستید.
انقلاب ملت ایران نمیتواند مورد
تأیید من به عنوان پادشاه ایران و بهعنوان یک فرد ایرانی نباشد... من
آگاهم که به نام جلوگیری از آشوب و هرجومرج این امکان وجود دارد که
اشتباهات گذشته و فشار اختناق تکرار شود. من آگاهم که ممکن است بعضی احساس
کنند که به نام مصالح و پیشرفت مملکت و با ایجاد فشار این خطر وجود دارد که
سازش نامقدس فساد مالی و فساد سیاسی تکرار شود و اما من به نام پادشاه شما
که سوگند خوردهام که تمامیت ارضی مملکت، وحدت ملی و مذهب شیعه اثنیعشری
را حفظ کنم، بار دیگر در برابر ملت ایران سوگند خود را تکرار میکنم و
متعهد میشوم که خطاهای گذشته هرگز تکرار نشود، بلکه خطاها از هر جهت نیز
جبران گردد.
متعهد میشوم که پس از برقراری نظم و آرامش در اسرع
وقت یک دولت ملی برای آزادیهای اساسی و انجام انتخابات آزاد، تعیین شود تا
قانون اساسی که خونبهای انقلاب مشروطیت است بهصورت کامل به مرحله اجرا
درآید، من نیز پیام انقلاب شما ملت ایران را شنیدم....».
محمدرضا
شاه اقشار مختلف ایران را جداگانه خطاب قرار داد و از آنها خواست که به
آرامکردن کشور کمک کنند: «من اینجا از آیات عظام و علمای اعلام که رهبران
روحانی و مذهبی جامعه و پاسداران اسلامی و بهخصوص مذاهب شیعه هستند،
تقاضا دارم تا با راهنماییهای خود و دعوت مردم به آرامش و نظم برای حفظ
تنها کشور شیعه جهان بکوشند.
من از رهبران فکری جوانان میخواهم تا
با دعوت آنان به آرامش و نظم، راه مبارزه اصولی برای برقراری یک دموکراسی
واقعی را هموار کنند. من از شما پدران و مادران ایرانی که مانند من نگران
آینده ایران و فرزندان خود هستید، میخواهم که با راهنماییهای آنان مانع
شوید تا از راه شور و احساسات در آشوب و اغتشاش شرکت کنند، و به خود و به
میهنشان لطمه وارد سازند.
من از شما جوانان و نوجوانان که آینده
ایران متعلق به شماست، میخواهم تا میهنمان را به خون و آتش نکشید و به
امروز و خود و فردای ایران ضرر نزنید. من از شما رهبران سیاسی جامعه
میخواهم تا به دور از اختلافهای عقیدتی و با توجه به موقعیت تاریخی حساس و
استثنایی کشورمان، نیروهای خود را برای نجات میهن به کار برید.
من
از همه شما کارگران و کارکنان و دهقانان که با کوششهای خود چرخهای
اقتصادی کشور را به حرکت در میآوردند، میخواهم تا با فعالیت هر چه بیشتر
در حفظ و احیای اقتصادی کشور بکوشید. من از همه شما هموطنان عزیزم میخواهم
تا به ایران فکر کنید. همه به ایران فکر کنیم. در این لحظات تاریخی
بگذارید همه با هم به ایران فکر کنیم.
بدانید که در راه انقلاب ملت
ایران علیه استعمار، ظلم و فساد من در کنار شما هستم. و برای حفظ تمامیت
ارضی وحدت ملی، و حفظ شعائر اسلامی و برقراری آزادیهای اساسی و پیروزی و
تحقق خواستها و آرمانهای ملت ایران همراه شما خواهم بود. امیدوارم در
روزهای خطیری که در پیش داریم، خداوند متعال ما را مورد عنایت و لطف خود
قرار داده و همواره مؤید و حافظ ملک و ملت ایران باشد. انشاءالله تعالی».
بسیاری
معتقدند رژیم شاه تا سال ٤٢ و تا انتهای دولت امینی فرصت داشت تا با
مخالفان خود از درِ صلح درآید و به نوعی دست به اصلاحات بزند. تا سال ٤٢
هنوز امام خمینی، شاه را نصیحت میکرد و آيات عظام بروجردی و خویی نیز
تمایل زیادی به تقابل با شاه نداشتند، در واقع پس از آن بود که جریان مذهبی
وارد فاز انقلاب شد. سخن مهندس مهدی بازرگان در دادگاه در سال ٤٢ که گفت:
«ما آخرین کسانی هستیم که از راه قانون اساسی به مبارزه سیاسی
برخاستهایم»، به فاصله کمی تعبیر شد و پس از آن دوران مبارزه چریکی
گروههایی مانند جنبش سیاه کل فداییان خلق آغاز شد.
مشکل اصلی سیاست بود
محمدرضاشاه
در عرصه اقتصادی دست به اصلاحات زیادی زده بود، اصلاحات ارضی، بهترین
نمونه تلاش او برای کنارآمدن با معترضان حکومت پهلوی است. او مکانیسم بازار
و بخش خصوصی و یک اقتصاد لیبرال در ایران را پذیرفت. فضای باز اقتصادی تا
دهه ٥٠ همچنان وجود داشت. اما از سوی دیگر فشارهای اقتصادی نیز وجود داشت.
از
یکسو تورم به طبقه متوسط فشار وارد میکرد و از سوی دیگر رکود باعث
اعتصابات کارگری میشد. بر اساس گزارش بانک مرکزی در نیمه سال ٥٧ رکود
شدیدی در حوزه مسکن وجود داشت، رشد صنعتی به نصف سال قبل رسیده و رشد تولید
ناخالص ملی به صفر رسیده بود. دولت که تلاش کرده بود تورم را مهار کند
اکنون گرفتار رکود شده بود.
در عرصه فرهنگ نیز شاه آزادیهای زیادی
فراهم کرد و اصلاحات زیادی صورت گرفت. اما مشکل اصلی مخالفان پهلوی نه
مسائل اجتماعی بود و نه مشکلات اقتصادی.
مشکل اساسی، شاهی بود که
از جایگاهی بالا در عرصه سیاست دخالت میکرد و تصمیم او بالاترین تصمیم
بود. سخنرانی او در تلویزیون ملی و اعلام اینکه در حوزه سیاسی نیز کوتاه
آمده است بسیار دیر و البته اندک بود. سیلی که از کودتای سال ١٣٣٢ آغاز شده
بود و بارانهای سال ١٣٤٢ همراه آن شده بود، سرازیر شد.