پس از عرضه نسبتا موفقیت آمیز مدل H۳۳۰ و H۳۲۰ (نمونه هاچ بک) و عرضه ناموفق سدان زشت H۲۳۰ که یک رده پایینتر و چند میلیون تومان ارزانتر از سری H۳۳۰ محسوب میشود، حالا سایپا به فکر عرضه هاچ بک این خودرو با کد H۲۲۰ افتاده است.
در این رده قیمتی توقع یک شاهکار در طراحی را نداریم، چرا که سایر محصولات این سطح از بازار نیز چندان دلربا نیستند. اما H۲۲۰ حتی در میان همین رقبای ساده هم چهره چندان درخشانی ندارد و درمجموع نمره متوسطی بدست میآورد. در قسمت جلویی تک تک اجزاء، شکل و شمایل معمولی و قابل قبولی دارند، اما وقتی آنها را در کنار یکدیگر قرار می دهیم با کمی ناهماهنگی روبرو می شویم. مثلاً چراغهای جلو زیادی از هم فاصله گرفته اند و زاویه تند و خطوط تیزشان با انحنای نرم جلوپنجره و سپر همخوانی پیدا نکرده است؛ همچنین این دماغه مسطح و پَخ با بدنه تخم مرغی H۲۲۰ چندان سازگار نیست.
اما با گذر از این زاویه و رسیدن به قسمت کناری اوضاع بهبود مییابد چراکه خطوط جانبی بدنه، در کنار این آینههای اسپرت و رینگهای آلومینیومی طراوت نسبی را به این بخش از اتومبیل هدیه داده اند و در انتها نیز با یک H۳۲۰ کوچک شده روبرو می شویم که همچون برادر بزرگش حال و هوای جوانی در سر دارد و نسبتاً هم جذاب از آب در آمده است. در یک جمع بندی کلی این اتومبیل نخواهد توانست مثل مدل H۳۲۰ و یا ام وی ام ۳۱۵ جدید، از عنصر زیبایی برای قانع کردن مشتریان استفاده کند، اما با توجه به قیمت، این شانس برای H۲۲۰ وجود دارد که با پیرمردهای از رنگ و لعاب افتاده وطنی مقایسه شده و نظر افرادی که از قیافههای تکراری خسته شده اند را به خود جلب کند.
با ورود به داخل کابین با طرحی نسبتاً فانتزی روبرو می شویم که برای یک هاچ بک ارزان قیمت قابل قبول است. ارگونومی کلی هم در سطح متوسطی قرار دارد و به غیر از محدودیت دید به اطراف و صندلیهایی که چندان عالی طراحی نشده اند، نمره قبولی را خواهد گرفت. اما ای کاش برلیانس در مورد کیفیت قطعات کابین خساست کمتری به خرج می داد و از متریال بهتری استفاده می کرد، چرا که حتی قبل از لمس قسمتهای مختلف کابین نیز می توان به خشکی و کیفیت پایین پلاستیک هایش پی برد. البته ما هم در این سطح قیمت توقع استفاده از چرم مرغوب و متریال لوکس را نداریم، اما این میزان از خشکی نه تنها حس خوشایندی به سرنشینان نمی دهد بلکه داشبورد را در معرض خراشیدگی و به صدا افتان زود هنگام نیز قرار خواهد داد. البته ناگفته نماند که سایر اتومبیلهای این رده نیز از این حیث، عملکرد افتخار آمیزی نداشته اند، اما باز هم داشبورد اتومبیلی قدیمی مثل پژو ۲۰۶ به غیر از بحث تکراری شدن حس بهتری به راننده و سرنشینان القا می کند.
از حق نگذریم که شکل و شمایل غربیلک فرمان و نشانگرهای اسپرت پشت آمپر H۲۲۰، از جذابیت مناسبی برخوردارند و قطعات کابین هم با دقت قابل قبولی در کنار هم مونتاژ شده اند. به تازگی هم خط مونتاژ این محصول به زیر مجموعه خوشنامتر سایپا یعنی پارس خودرو منتقل شده است که خیلیها معتقدند با توجه به سابقه بهتر این برند در مونتاژ اتومبیلهای با کیفیت، این انتقال تاثیر مثبتی در کیفیت مونتاژ H۲۲۰ خواهد داشت.
اتومبیلهای چینی همواره به داشتن آپشنهایی فراتر از سطح قیمتشان معروف بوده اند، اما قبل از اینکه توقعتان را خیلی بالا ببرید به یاد داشته باشید که با ارزان قیمتترین برلیانس بازار طرف هستیم. با این حال در نمونه اتوماتیک این محصول گزینههایی از جمله ترمزهای ضد قفل ABS به همراه EBD (که در سایت سایپا از آنها به عنوان سیستم پیشرفته ترمز یاد شده!)، ایربگ راننده و سرنشین جلوئی، سانروف برقی، کامپیوتر سفری، رینگهای ۱۵ اینچی آلومینیومی، سنسور دنده عقب، شیشهها و آینههای جانبی برقی، چراغ مه شکن و... به چشم می خورند که برای این قیمت کافی به نظر می رسند، اما نمونهی دندهای با حذف گزینههای مثل سانروف، رینگ آلومینیومی و حتی مه شکن جلو و سنسور دنده عقب به اتومبیلی کاملاً معمولی (و یا حتی کم آپشن) تبدیل شده است.
اما در مورد ایمنی، H۲۲۰ موفق به دریافت ۵ ستاره چینی از موسسه C-NCAP شده که هرچند به ستارههای اروپایی نخواهد رسید، اما باز هم به نسبت اتومبیلهایی که توسط هیچ موسسهای تست نشده اند و یا از همین جا ستارههای کمتری بدست آورده اند نتیجه امیدوار کنندهای است. البته این نکته از قلم نیفتد که نمونههای تست شده در چین، مجهز به ایربگهای جانبی بودند، اما این آپشن در یک اقدام هوشمندانه و در جهت کنترل جمعیت از برلیانسهای وطنی حذف شده است. معمولاً در کشورهای صنعتی، پروسه ارزان سازی اتومبیل با حذف قطعات تزئینی آغاز و به کاهش امکانات رفاهی منتهی می شود. اما در کشور ما، این کار با کاهش و یا حذف آپشنهای ایمنی صورت می گیرد! البته در این مورد نمی توان ایراد چندانی به H۲۲۰ گرفت چرا که همه رقبای داخلی هم از همین رویه پیروی می کنند و از طرف دیگر متاسفانه مشتریان ایرانی نیز معمولاً سانروف را به ایربگ ترجیح می دهند.
می توانیم از موتور H۲۲۰، به عنوان یک نکته مثبت در این خودرو یاد کنیم. البته تصور نکنید که منظور ما از نکته مثبت وجود یک هیولا در زیر کاپوت است! خیر؛ اما با توجه به اینکه این محصول با وجود قیمت ارزانتر و وزن کمتر نسبت به H۳۲۰ از موتور یکسانی استفاده کرده پس می شود شرایط قدرت به وزن و قدرت به وجه پرداختی این مدل را برتر از برادر بزرگش دانست. این پیشرانه ۱.۵ لیتری ۴ سیلندر قادر است در دور ۵۸۰۰ حدود ۱۰۳ اسب بخار را آزاد کرده و در ۳۸۰۰ دور بر دقیقه نیز ۱۳۸ نیوتن متر گشتاور را تولید کند. مصرف سوخت ترکیبی ۶.۵ لیتر به ازای صد کیلومتر (مدل دندهای ۶.۴ لیتر) نیز برای یک اتومبیل اقتصادی حداقل در شرایط کشور ما راضی کننده است.
برلیانس مورد تست به یک گیربکس ۶ سرعته اتوماتیک (البته از نوع AMT) تجهیز شده که بر روی کاغذ به نسبت قیمت انتخاب جذابی به نظر می رسد، اما متاسفانه در عمل اوضاع کمی متفاوت بود که در قسمت تجربه رانندگی بیشتر در موردش صحبت خواهیم کرد. همچنین می توانید با قیمت کمتر نمونه ۵ سرعته دستی این هاچ بک دیفرانسیل جلو را انتخاب کنید که البته با این کار تعدادی از آپشنهای جانبی را هم از دست خواهید داد.
گیربکس AMT همانطور که از نامش معلوم است (Automated Manual Transmission) یک جعبه دنده دستی با قابلیت تعویض اتوماتیک است؛ و این بدان معناست که در این مدل بر خلاف مدلهای اتوماتیک معمولی، بسیاری از قطعات مشابه با نمونه دندهای هستند؛ با این تفاوت که در AMT، پردازشگر گیربکس (TCU) با همکاری پردازشگر مرکزی اتومبیل (ECU) و یک سری سنسور و الکتروموتور و.. به جای راننده عمل کلاچ، نیم کلاچ و تعویض دندهها را انجام می دهند. انگار یک ربات هوشمند برای اتومبیل دندهای خود استخدام کرده اید که کار تعویض دندهها را او انجام دهد! از مزیتهای همچین سیستمی می توان به وزن سبک تر، هزینه تولید کمتر و سادگی تعمیرات اشاره کرد که همگی برای یک اتومبیل ارزان قیمت فاکتورهای مهمی به حساب میآیند. از همه اینها بهتر اینکه بدلیل نبود مبدل گشتاور در این نوع جعبه دنده (برخلاف مدلهای اتوماتیک معمولی)، با پرت انرژی کمتری مواجه هستیم و توان موتور تقریباً مشابه با یک گیربکس دستی در مدار انتقال قرار می گیرد.
پس تا اینجای کار وجود همچین جعبه دندهای برای اتومبیلهای ضعیف و ارزان، یک موهبت الهی محسوب می شود. اما ای کاش داستان به همین جا ختم می شد! متاسفانه در این سیستم سرعت تعویض دندهها به قدری کُند است که در عمل بازدهی مناسبش را خنثی می کند. بدتر اینکه نافرمانیهای گیربکس در کنار این کُندی اعصاب خرد کن، لذت رانندگی را هم به شدت کاهش داده است. انگار رباتی که چند خط قبل آن را هوشمند نامیدیم آنقدرها هم باهوش نیست و عملکرد یک راننده مبتدی را برایمان شبیه سازی می کند. حتی وقتی گیربکس را در حالت تعویض دستی قرار می دهیم باز هم اوضاع با حالت ایده آل فاصله دارد. البته شاید بگوئید که ما زیادی سخت گرفته ایم، اما این مسائل، کم و بیش در ذات گیرباکسهای AMT نهفته هستند.
مشخص است که امروز با یک اتومبیل معمولی سر و کار داشتیم که نه پرفورمنس فوق العادهای داشت، نه پایداری عالی و نه ظاهر فریبنده؛ اما این صحبتها بدان معنا نیست که H۲۲۰ را یک بازنده به تمام معنا بدانیم. همین ظاهر خاص و متفاوت، نظر برخی را به خود جلب کرده است و از سوی دیگر سواری نرم برلیانس برای خیلیها (بخصوص افرادی که فقط استفاده شهری دارند) مهمتر از پایداری و هندلینگ خواهد بود. ضمن اینکه H۲۲۰ از نظر ایمنی هم حرفهایی برای گفتن دارد و در این رنج از بازار می شود به همین ۵ ستاره چینی هم کاملاً افتخار کرد. جدای از همه اینها برای افرادی که بدنبال یک خودرو اتوماتیک هستند و به هر دلیل تمایلی به خرید اتومبیل دست دوم ندارند انتخابهای زیادی در این رنج قیمتی وجود نخواهد داشت.