پدال نیوز: دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مواد معدنی دلایل خود را برای انصراف از فعالیتهای معدنی تشریح کرد و گفت: در حال حاضر فقط سود در واردات است. آنقدر دولت معدنکاری را سخت کرده که ترجیح میدهم به جای رفتن به بیابان، در دفترم بنشینم و کالا وارد کنم.
به گزارش پدال نیوز به نقل از اقتصادنیوز، کامران وکیل اظهار کرد: معدنکاران باید برای رفتن به کارگاهشان در بیابان مسافت طولانی را طی کنند و این کار سختی است در حالی که هر کسی دوست دارد محل کارش در شهر و دو کوچه بالاتر از منزلش باشد.
این فعال معدنی با بیان اینکه امروزه صادرات مواد معدنی کار سختی شده چون ریسک بالایی دارد، بیان کرد: برای صادرات محصولات معدنی باید کالا را به هر سختی شده که به کشورهای خارجی بفرستی و بعد از آن دنبال پولش باشی. معدنکاری در ایران این روزها یک فعالیت اقتصادی است که بگیر و نگیر دارد. در مرحله اول که اکتشاف است باید پس از بررسیهای بسیار و هزینههای زیاد متوجه شویم آیا در آن محدوده ذخایر معدنی وجود دارد یا خیر. تازه این مرحله را که پشت سر بگذاریم باز هم میبینیم اول راه است.
او با بیان اینکه معدنکاری در ایران پر ریسک و پرمخاطره است، گفت: ایران جزو اولین کشورهایی است که بیشترین آمار تصادفات و مرگ و میر را دارد از آنجایی هم که ذات بخش معدن پر ریسک است و مجبوریم به دلیل نبود زیرساختهای لازم با هزار بدبختی معدن راهاندازی کنیم، ترجیح میدهم با هواپیماهایی که یا تاخیر آزاردهنده دارند یا سقوط میکنند، سفر به محیط کارم نداشته باشم و در واقع جانم را در راه معدن نگذارم.
وکیل توضیح داد: اگر سرمایهگذاری در پروژه صنعتی وارد شود و دولت یا هر موانع دیگر بر سر راهش باشد، پس از 4 یا 5 سال میتواند زمین آن را بفروشد و به پول خود برسد اما در معدنکاری اصلا چنین قضیهای نیست و اگر معدنی تعطیل شود کل سرمایه یک معدنکار نابود شده و مجددا سرمایه کلانی برای احیا آن لازم است.
دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان مواد معدنی گفت: حالا فرض کنید معدنکاری معدنی را راه انداخت، پس از دولت نوبت منابع طبیعی و محیط زیست است که دخالت کنند و هزاران مانع پیش روی سرمایهگذار بگذارند. بعد از این دو سازمان، سازمان میراث فرهنگی جلو میآید و متوهم میشود که حتما در این معدن گنجی نهفته است که سرمایهگذار حتما قصد سرقت این گنج را دارد که به بیابان آمده است.
او ادامه داد: حالا این سازمانها نمیدانند که همین که جادهها هموار بوده و هواپیمایی سقوط نکرده خود جای شکر دارد زیرا معدنکار بالاخره با هر سختی به بیابان رسیده است!
وکیل گفت: صادرات مواد معدنی و مشکلات ﺣﻤﻞ و ﻧﻘﻞ از ﻃﺮﯾﻖ ﺑﻨﺪر ﭼﺎﺑﻬﺎر، شهیدرجایی و باهنر یک طرف، تامین ماشینآلات گران برای معدن از طرف دیگر سخت شده است. خرید کشنده تریلی در ترکیه پرداخت اقساط 190 میلیون است، اما در ایران خرید همان کشنده 570 میلیون تمام میشود تازه معدنکاران باید این مبلغ را نقد بپردازند.
او با بیان اینکه مواد معدنی حجیم و سنگین اما ارزان است، گفت: افزایش هزینه حمل و نقل برای جابهجایی یک کانتینر با بار تلویزیون ارزانتر از یک کانتینر مواد معدنی تمام میشود زیرا به طور مثال بر روی مبلغ هر تلویزیون 5 هزار تومان افزوده میشود اما مواد معدنی تنی 50 هزار تومان گرانتر میشود. بنابراین متوجه میشوید که مخاطرات معدن بسیار بالاتر از آن چیزی است که فکر میکنید به همین دلیل پیشنهاد میدهم سرمایهگذارانی که وارد میشوند از این اقدامات پر ریسک آگاه باشند بعد ورود پیدا کنند.
وکیل با بیان اینکه معدنکاری را به واردات خودرو و تجهیزات دیتاسنتر ترجیح میدهم، گفت: معاونت معدنی وزارت صنعت، معدن و تجارت رویکرد ضد معدنی دارد در حالی که فقط با ابلاغ بخشنامههای غیرمنطقی معادن فقط به تعطیلی میرسد و مشکل اصلی تولید حل نمیشود. اخیرا بخشنامهای در خصوص حقوق دولتی داده است که فعالان معدنی در سال 91 و 92 حقوق دولتی را کم دادهاند و حالا باید الان در شرایط کود این مالیات را از معدنیها بگیرند. این به مانند آن است که جنسی در مقطعی ارزان است و ارزان فروخته شود و چند سال بعد فروشنده طلب مابقی پول طبق نرخ جدید را کند!
او افزود: پس تکلیف معدنی که با همین رویکرد تعطیل میشود، چیست؟ آیا معاونت معدنی نباید نماینده واقعی بخش معدن در دولت باشد و تمام تلاش آن و سیاستگذاریهایش در راستای توسعه فعالیتهای معدنی بکار گرفته شود؟ نتیجه میگیریم این معاونت معدنی باخبر از کار معدنکاری نیست و اگر بود انقدر عرصه را برای ما تنگ نمیکرد. این روزها شرکتهای کاغذی سهام معدن را به راحتی میخرند و خصولتیها و خصوصیهای به ظاهر به خوبی در بخش معدن جولان میدهند و کسی نیست به آنها بگوید که این پهنه معدنی را از کجا آوردی؟
وکیل بیان کرد: واگذاری معادن فقط به خودیها صورت میگیرد و دولتیها پهنههای معدنی را فقط به دوست و برادر خود میدهند. در صورتی که باید بدانند ماه پشت ابر نمیماند واقدامات این چنینی بعدا رو میشود. شاید الان فقط دوران خوش خوشان آنها باشد.
او در ادامه گفت: به همین دلایل و آنقدر عرصه را برایم تنگ کردند که وارد دنیای واردات خودرو و تجهیزات دیتاسنتر شدم! بازار خوب و جذابی است. جابهجایی فایل موسیقی، پرداخت پول به موسسات مالی و .... تمامی اینها برای مردم پرکاربرد است و خودرو هم طبق قانونی در گمرک به شما تحویل داده میشود و تازه با سود خوب و زیاد! شاید معدنکاران دیگرهم نمیدانند که دولت ایران فقط شعار عدم وابستگی به درآمدهای نفتی را میدهد و در عمل فقط قصد دارد نفت بفروشد و واردات کند. همه کالاهای مصرفی ایران وارداتی است. سود هم در واردات است. بازار ساخت و ساز یا خودرو هم ریسک بسیار کمتری نسبت به فعالیت معدنی دارد.
وکیل توضیح داد: اگر ساختمانسازی در دوران رکود به بنبست خورد، میتوان 10 درصد زیر قیمت آن ساختمان را بفروشد اما نمیتوان هزینهای که بابت جادهکشی برای معدنی انجام دادهاید را پس بگیرید. در حالی که اگر صنعتی راه بیفتد، سرمایهگذار کارخانهای را که میخرد، اگر ضرر کند، آن ضرر جبران میشود اما بخش معدن این طور نیست. اگر هم معدنی فعال است، فقط برای این است که موقعیت شغلی 150 نفر نیروی انسانی آن به خطر نیفتد. متاسفانه در این حوزه فرار سرمایه افزایش پیدا کرده و اغلب معدنکاران به دنبال کارهای دیگر میروند. متاسفانه یا خوشبختانه افراد تازه وارد هم به این عرصه نداریم.
او گفت: الان واردات یک ماتیک به صرفهتر از صادرات مواد معدنی است و بازار این کالاها پرسودتر است چرا که در حوزه معدن میبینیم که دیگر اغلب ساختمانها با سنگ گرانیت روکار نمیشود و سنگ تراورتن مد شده و این به معنای آن است که هر معدنی که در آن سنگ گرانیت بوده، تعطیل شده است. بنابراین نتیجه میگیریم معدنکاری پرمخاطره است، اگر شخصی روی گنج نشسته و جانش را از سر راه گیر آورده وارد این عرصه شود!
بر اساس این گزارش، کامران وکیل فرزند مهندس عبدالمجید وکیل است که در دهه 40 معدن سرچشمه کرمان را کشف کرده است. او از کودکی در عرصه معدن و تماشاگر کارهای پدر خود بوده است اما این روزها پس از مدتها فعالیت معدنی ترجیح داده انصراف خود را از بخش معدن اعلام کند و راه پدر را پیشه نکند. گرچه این اظهاراتی که از او خواندید شبیه درد و دل یک فعال بخش خصوصی است اما به نظر میرسد تنها پیام آن شدت گرفتن فرار سرمایه از بخش معدن است.