روز گذشته در جشنواره تئاتر فجردر سالن ایرانشهر نمایشی با عنوان تنهایی پر هیاهو ،برداشتی آزاد از رمانی با همین نام از بهومیل هرابا به صورت پرفورمنس و با حرکات موزون (رقص)، توسط افشین غفاریان اجرا و کارگردانی شد.اما حضور این رقاص معروف، با تعجبی همگانی توام بود و گویا حضور غفاریان در ایران کاملا برنامه ریزی شده بود. مشخص نیست پس چهار سال جنجال آفرینی سیاسی غفاریان در رسانههای معاند، حضور و اجرای نمایش توسط او در جشنواره فجر انقلاب چه ضرورتی داشته است.
افشین غفاریان کیست؟
در هیاهوی وقایع با دوران پسافتنه ۸۸ ، رسانههای معارض هر جنبدهای که اندک حرکت نمایشی ضد ایرانی از خود نشان میداد را به عنوان هنرمند معرفی میکردند. برای نخستین بار صدای آمریکا از افشین غفاریان به عنوان هنرمند معترض تئاتر و رقص رونمایی کرد. افشین غفاریان در سال ۱۳۸۸ برای اجرای نمایش به آلمان رفت و پس از پایان نمایش در حرکتی نمایشی به سرکوب دروغین مردم در ایران اعتراض کرد. غفاریان که رقصیدن را توسط سایت یوتیوب یاد گرفته و سالها در بیابانها به تمرین رقص و اجرا مشغول بود از موج سیاسی ۸۸ ،نهایت بهره را برد و به عنوان هنرمند سیاسی معترض، روی صحنه تئاتر، فعالیت تبلیغاتی علیه نظام را آغاز میکرد. این روایت را بهنود مکری مجری صدای آمریکا به صورت رسمی در برنامه شباهت صدای آمریکا تصدیق میکند و بارها تلویزیون صدای آمریکا اعلام کرده به ایران باز نخواهد گشت.
غفاریان در ایران رقصندهای زیرزمینی بود اما با اعزام به آلمان در سال ۱۳۸۸ تبدیل به فعالی سیاسی علیه نظام شد و دامنه فعالیت سیاسی تبدیل به یک فیلم سینمایی شد.از زندگی افشین غفاریان به عنوان یک رقاص زیرزمینی ، فیلمی با عنوان «رقصنده بیابان» ساخته میشود. فیلمی بیوگرافیک که از زندگی او به عنوان فعال سیاسی علیه جمهوری اسلامی پرده برمیدارد. در فیلم «رقصنده بیابان» که روایت آن توسط غفاریان در اختیار کمپانی فیلمسازی بشدت سیاسی «سناتور» قرار گرفته، فیلمی ضد ایرانی با تم ضدیت علیه جمهوری اسلامی و حتی بزرگان سیاسی و مذهبی ایران ساخته میشود ودر صحنهای به صورت خاص بارها و بارها رهبران سیاسی و بزرگان مذهبی به تمسخر گرفته میشوند. این فیلم به صورت گسترده در اروپا و آمریکا اکران شده و فیلمی درباره یک رقصنده زیرزمینی با غلظت سیاسی فراوان، برای نخستین بار در آمریکا در سینمای کنگره این کشور رونمایی میشود. (استناد به گزارش صدای آمریکا در ویدئوهای منتشر شده)
فضای روایت فیلم در پسزمینه اتفاقات انتخابات سال ۲۰۰۹ و ۲۰۱۰ ایران اتفاق میافتد. افشین بی وقفه تلاش میکند استاد هنر و رقص پیدا کند بالاخره موفق می شود در «مرکز هنری صبا» رقصیدن را بیاموزد تا اینکه یک روز بسیجیها کلاس را تعطیل میکنند و شیشه های کلاس رقص آنان را می شکنند و به آنها برچسب جاسوس آمریکایی بودن می زنند. وقتی افشین با این صحنه مواجه می شود با استادش سئوالی مطرح میکند که چرا آنها (بسیجی ها) از ما متنفرند؟ استادش در پاسخ می گوید: «به خاطر اینکه ما هنر را می آموزیم و آموزش می دهیم.» و باز هم این جمله در جای جای فیلم تکرار می شود که «جمهوری اسلامی از هنر و هنرمند متنفر است»!
با اتکا به همین بخش از فیلم اگر جمهوری اسلامی از هنر و هنرمند متنفر است، چطور به فردی که روی موج سیاسی رخداهای ۸۸ سوار شده و در رسانههای معارض بارها جمهوری اسلامی را متهم به سرکوب گری کرده و با اکران فیلم «رقصنده بیابان» به رقاص فتنه ۸۸ معروف شده است میتواند در جشنواره فیلم فجر انقلاب که بنایش استوار بر اشاعه فرهنگ وهنر انقلابی است، می تواند در قالب یک نمایش با عنوان برداشت آزاد، نمایش موزون و رقص را در پایتخت ایران اجرا کند. آیا جناب فرهاد مهندس پور دبیر جشنواره تئاتر فجر قرار است جشنواره را به نفع ولنگاری مهندسی کنند و روی صحنه آوردن معارضان کوچ کرده از ایران و کسانی که به فجر جمهوری اسلامی دهن کجی میکنند،بخشی از مهندسی خاص ایشان است؟!