در گفتوگوی زیر که توسط نشریه کار اند درایور منتشر شده است، با ایدهها و برنامههای آقای فلوئیت بیشتر آشنا میشویم.
با توجهبه اینکه اهل لیورپول هستید، احتمالا همه از رابطه شما با فوتبال و گروه بیتلز سوال میکنند.
در بریتانیا نه اما در سایر کشورها همینطور است. همیشه از من میپرسند طرفدار سرخها هستم یا آبیها (یعنی طرفدار تیم لیورپول یا اورتون) و اینکه آیا بیتلز را دوست دارم یا نه. من طرفدار سرخها هستم و بله بیتلز را هم دوست دارم.
این درست است که بگوییم شما کار را از ردههای پایین در فورد شروع کردید؟
من از دانشگاه شروع کردم، اما چندان از آن لذت نمیبردم. یک سالی در دانشگاه ماندم و بعد رهایش کردم. در کارخانه فورد در هیلوود کاری پیدا کردم که آن زمان در لیورپول حقوق خوبی داشت.
کار من در آنجا برش قطعات داخلی کابین نخستین نسخه هاچبک فورد اسکورت بود. از این کار خوشم آمد و تقاضای یک دوره کارآموزی کردم. اینطور بود که در بخش مدیریت و مهندسی آموزش دیدم و سه سال بعد سرکارگر شدم.
رابطه شما با اتحادیه کارگری مشهور آنجا چهطور بود؟
آنها بسیار قدرتمند بودند و اگر در زمینهای با مدیریت موافق نبودند، دست به اعتصاب میزدند یا کار را میخواباندند. ما بحثهای زیادی داشتیم. جو خیلی بدی بود و یک بار هم به ماشینم بهشدت آسیب زدند. من سرکارگر بودم و درنتیجه مدیر به شمار میرفتم، با اینکه در رده پایینترین مدیر ممکن بودم.
بعد از یک دوره کوتاه در رولز رویس، سر از سوئد درآوردید و سکاندار اتونووا شدید که یک جوینتونچر میان کمپانی TWR تام واکینشاو و ولوو بود. بعد دوباره به فورد برگشتید. آیا دچار سردرگمی شده بودید؟
TWR شرکت خوبی بود، اما تام مالک اروو هم بود که تیم فرمول۱ است و منافع این دو با هم در تضاد بود. ما به TWR وامهایی میدادیم و وقتی اروو هم دچار شکست مالی شد، وامها غیرقابل بازپرداخت شدند و TWR را هم با خود پایین کشیدند.
فورد با من تماسی گرفت و من به کلن آلمان رفتم تا فردی به نام جان فلمینگ را ببینم که در آنجا سمت معاون ارشد تولید را داشت، اما پیشتر در همان کارخانه هیلوود مدیر تولید بود.
وقتی مدیر کیفی فورد اروپا شدم توانستیم خودروهای بسیار با کیفیتی تولید کنیم. ما مدام خودمان را مورد ارزیابی قرار میدادیم و شاید تنها هوندا بود که به لحاظ کیفی در سطحی قابل قیاس با ما قرار داشت.
ممکن بود شما به بالاترین رتبهها در فورد برسید، پس چه شد که آنجا را رها کردید و به مکلارن آمدید؟
این تصمیم سخت بود. در ابتدا کسی سراغم آمد و به من پیشنهاد داد که مدیر عملیات مکلارن شوم و من گفتم علاقهای به این کار ندارم. اما بعد دوباره از مکلارن به من زنگ زدند و گفتند: «امکان دارد گفتوگویی با ران دنیس داشته باشید؟» این اشتباه بزرگی بود، چون ران دنیس قانعکنندهترین آدم روی زمین است.
شما فورا مدیرعامل مکلارن شدید. با توجهبه اینکه سابقه همکاری با خودروسازان بزرگ و کوچ را دارید، میتوانید بگویید چه شباهتها و چه تفاوتهایی دارند؟
فارغ از اندازه کمپانی، کلید اصلی، داشتن فرایندهای مناسب و همچنین داشتن افراد عالی و توانایی برانگیختن آنها است. وقتی فورد اروپا را ترک کردم، در ظاهر ۴۴هزارنفر در ۲۳کارخانه مختلف زیر دستم مشغول کار بودند اما تنها با ۱۰نفر سروکار داشتم که به من مستقیما گزارش میدادند و همه چیز باید مراحل خاص خود را طی میکرد تا به ردههای بالاتر میرسید.
تفاوتی که بهلحاظ اندازه وجود دارد، به روابط نزدیکتر و توانایی در کوتاهتر کردن کل فرایند مربوط میشود. در اینجا اگر مدیران تصمیم بگیرند اول صبح جلسهای داشته باشند، بهراحتی این کار را انجام میدهند و لازم نیست از یک ماه قبل برنامهریزیها انجام شود یا مجبور باشیم با هواپیما به دیترویت برویم.
وقتی مکلارن را با فراری مقایسه میکنند، شما چه نظری دارید؟
این خیلی خوشایند است که در کمتر از ۶سال پس از رونمایی نخستین محصول، مکلارن با پورشه یا فراری مقایسه میشود، اما تمرکز و جهتگیری محصولات ما متفاوت است.
ما هرگز قصد تولید یک فراری بهتر را نداریم. هدف ما تولید مکلارن و تمرکزمان مطلقا بر لذت رانندگی است. یک خودروی مکلارن نماد جایگاه یا سبک زندگی خاص نیست. امیدوارم در ۵۰سال آینده جهت پرسشها عوض شود و مردم بپرسند: «آیا فراری به جایگاه مکلارن نزدیک شده است؟»
شما خودتان مالک چند مدل کلاسیک لوتوس هستید و یک مکلارن ۵۷۰S GT4 هم دارید. اغلب هم با همسرتان مسابقه میدهید.
از زمانی که به مکلارن آمدهام، با هم مسابقه ندادهایم، اما احتمالا او از من سریعتر خواهد بود. او راننده بسیار خوبی است و خیلی هم اهل رقابت است. سلیقهمان در رابطه با ماشینهای کلاسیک هم یکسان است.
حالا که به گذشته نگاه میکنید آیا کاری هست که فکر کنید باید جور دیگری انجام میدادید؟
من از کار در TWR لذت بردم، اما دوران چندان درخشانی در کارنامه کاریام نبود. باید پیش از آنکه مجبور به فروش کمپانی شویم، پیشبینی میکردم بیش از نصف افراد اضافی هستند.
من پیشنهادی از فورد را رد کردم تا به آنجا بروم و اگر این کار را نکرده بودم، زودتر به جایگاهی که در فورد داشتم میرسیدم. از نظر کارنامه کاری، این تصمیم هوشیارانهتری بود. هر چند در آخر همه چیز ختم به خیر شد.
زمانی گفته بودید که حتی اگر مارک فیلدز هم از سمت مدیرعاملی فورد کنارهگیری کند، شما تمایلی به این سمت نخواهید داشت. وقتی او از سمتش کنارهگیری کرد، در این گفته تجدید نظری نکردید؟
من عاشق فورد هستم و اگر در مکلارن مشغولبهکار نبودم، احتمالا فورد همچنان گزینه اصلیام بود. در آنجا برای افراد فوقالعادهای کار کردهام. هنوز هم با آلن مولالی (مدیرعامل اسبق فورد)در تماس هستم و او یکی از قهرمانان من است.
اما من کار در مکلارن را بیش از هر شغل دیگری که داشتهام دوست دارم. نمیتوانم فکر کنم هیچ کار دیگری را بیش از این دوست داشته باشم. اگر سهامداران مکلارن به من اجازه دهند، تا زمان بازنشستگیام همین کار را ادامه خواهم داد.
اخبار خودرو