پدال نیوز: کیا با استینگر 3.3 لیتری خود گامی محکم در تولید خودروهای قدرتمند و سدان برداشته است و نه کاملا اما تقریبا به هدف خود رسیده است.
به گزارش پدال نیوز، برگردیم به سال 1343، محمد علی کلی در مسابقهای با سانی لیستون، توانست
او را شکست دهد و پس از مسابقه اظهار داشت رقیبش مانند یک پروانه بسیار
روان و شناور بازی میکرد در حالی که مثل یک زنبور عسل بسیار فرز و سریع
بود. شرکت خودروسازی کیا نیز به همین جمله اتکا کرده است و گویا با خود
عهدی بسته است که خودرویی بسازد که اگر شخصی روزی خواست آن را توصیف کند،
همین جمله را تکرار کند؛ و برای همچنین جملهای چه خودرویی بهتر از یک سدان
اسپرت و یا بدنهای هاچبک مانند.
کیا
با استینگر 3.3 لیتری خود گامی محکم در تولید خودروهای قدرتمند و سدان
برداشته است و نه کاملا اما تقریبا به هدف خود رسیده است. استینگر در واقع
از پلتفرم دیفرانسیل عقبی که قبلا نیز بر روی جنسیس G70 دیدهایم استفاده
میکند. کلا وقتی در محصولات این شرکت و جنسیس که برند لوکس هیوندای است
پسوند GT استفاده میشود به این مفهوم است که یک قلب تپنده V6 3.3 لیتری
تویین توربو در زیر کاپوت جای خوش کرده است، مانند جنسیس G90 یا G80 Sport.
در مدل پایه، استینگر از یک موتور 2.0 لیتری
4 سیلندر خطی استفاده میکند که قدرتی معادل 255 اسب بخار و گشتاوری 352
نیوتن متری دارد. همچنین به یک گیربکس هشت سرعته اتوماتیک مجهّز شده است.
اما در نمونه GT همانطور که گفتیم موتور 3.3 لیتری V6 وجود دارد که توانایی
تولید 365 اسب بخار را به همراه 510 نیوتن متر گشتاور دارد و مانند نسخه
پایه از یک گیربکس هشت سرعته اتوماتیک که ساخت خودِ شرکت کیا است بهره
میبرد. در هر دو نمونه، تمام قدرت به چرخهای عقب منتقل میشوند اما
میتوانید با سفارش مدل چهار چرخ متحرک آن که باز هم مبتنی بر اکسل عقب
است، 50 تا 80 درصد گشتاور را به چرخهای عقب و ما بقی را به چرخهای جلو
منتقل کنید.
مطمئن
باشید نمونه GT برای هدفی که برایش درنظر گرفتهاند همیشه سربلند خواهد
بود. در نمونه تست شده ما خودروی مان چهارچرخ متحرک بود که از ترمزهای
برمبو، سیستم تعلیق با کمکهای تنظیم شونده و رینگهای 19 اینچی آلومینیومی
با لاستیکهای میشلن Pilot Sport4 مجهز شده بود. لاستیکهایی که در جلو
سایز 225/40ZR-19 و در عقب سایز 255/35ZR-19 را داشتند. موتور و شاسی از یک
سیستم کنترلی هوشمند که 5 حالت رانندگی مختلف را ارائه میدهد پیروی
میکنند. کامفورت (Comfort)، اسپرت (Sport)، هوشمند (Smart)، اکو (Eco) و
سفارشی (Custom). در حالت سفارشی شما میتوانید میزان سختی و نرمی سیستم
تعلیق، تنظیمات مپ موتور، تنظیمات تعویض دنده و حتی صدای خروجی موتور را
مطابق دلخواهتان تغییر دهید.
از
ظاهر میشود تا حدی عملکرد و خوب بودن آن خودرو را حدس زد. استینگر با
بدنهی هاچبک خود چهرهای خشن به خود گرفته است که با جلو پنجرهای مشبک و
حفرههای آیرودینامیکیاش حس قدرتمندی را القا میکند اما خب از کنار که
به آن نگاه میکنیم احساس تناسب بین اجزا به ما دست نمیدهد و شاید اگر در
طراحی چراغهای جلو تجدید نظری شود نتیجه بسیار مطلوب و دلنشینتر خواهد
شد. در دیزاین داخلی از چرم استاندارد استفاده شده است که مطمئناً از کیفیت
آن راضی خواهید بود. نمایشگرهای سنجشی آن نیز ساده اما شیک طراحی شده است
و دور موتور و سرعت بصورت آنالوگ و بقیه موارد بصورت دیجیتالی به نمایش در
میآیند. همچنین یک پنل LCD نیز موجود میباشد که بقیه امکانات مانند
سیستم نویگیشن در آن به نمایش در میآید.
در
تستهای جادهای ما مانند یک زنبور عسل، عملکردی بسیار فرز و سریع را از
خود نشان داد به طوری که صفر تا صد را در حدود 4.6 ثانیه طی کرد. علاوه بر
این در 50 متر از سرعت 130 کیلومتر بر ساعت به حالت سکون کامل رسید که
نتیجهی مناسب و رضایت بخشی است. همین نتایج در خودروهای سدان بزرگتر و
گران قیمتتری مانند آئودی A6 یا کادیلاک CTS V-Sport بدست آمده است و این
خود یک برگ برندهای برای استینگر است که با قیمت کمتر همان نتایج را عرضه
میکند.
از استینگر میتوانید در رفت و آمدهای
روزانهتان استفاده کنید چرا که در هر شرایطی حالتی برای رانندگی دارد تا
پاسخ گوی تمام نیازهایتان باشد. سیستم تعلیق خوب، فرمان خوش دست، پدالهای
ترمز سفت (نشان از عملکرد مناسب)، موتور 6 سیلندر تویین توربو، همه و همه
باعث اعتماد به این خودرو شده اند؛ البته در دور موتور پایین کمی با تاخیر
توربو روبرو میشوید اما به هر حال خودرویی سریع، دلپذیر و راحتی است
مخصوصا برای سرنشینان عقب چون فضای جلوی پا زیادی دارند همانند خودروهای
سری3 بی ام دبلیو و C کلاس مرسدس و اینها همه باعث انتخاب آن به عنوان
خودروی روزمرهتان میباشد.
زمانی
که پایتان را تا انتها بر روی پدال گاز میفشارید دیوانه کننده شما را در
صندلیهایتان فرو میبرد و گویی مانند یک پروانه بر روی هوا شناور میشود.
ما تمام حالتهای رانندگیاش را تست کردیم و در چند مورد نتیجه بدست آمده
خیلی خوشایند بنظر نمیرسید. برای مثال در عبور از پیچها تقلا زیادی
میکرد تا پیچ را به اتمام برساند و فکر میکنیم در سیستم تعلیق عقب نیاز
به تیونینگ و کمی ارتقا داریم. در حالت اسپرت نیز کمکهای عقب بیش از حد
بازی میکردند و نرم بودند در حالی که بنظر ما باید سفتتر از اینها
میبودند. همچنین در حالت تعویض دنده از روی پدالهای تعویض پشت فرمان،
هنگام کم کردن دنده با کمی تاخیر در اجرای دستور ما روبرو شدیم. در دور
موتور پایین صدای زیادی از موتور نخواهید شنید اما در دور موتور بالا
گوشهایتان کاملا نوازش میشوند.
نسخه
GT بدون آپشنهای اضافیاش احتمالا با قیمت 40 هزار دلاری (160 میلیون)
وارد بازار خواهد شد که اگر خواهان نسخه چهار چرخ متحرک آن باشید باید 2200
دلار (8 میلیون) دیگر نیز پرداخت کنید. البته این قیمت پایه است و اگر
نمونه فول آپشن آن را بخواهید باید در حدود 52 هزار دلار (210 میلیون)
بپردازید.
در
آخر باید خدمتتون عرض کنیم که کیا تمام تلاش خود را برای عرضه خودرویی
سدان و در عین حال اسپرت، کرده است و در مقابل خودروهای سدان کوچک و
گرانتر ژاپنی، آلمانی یا آمریکایی چیزی کم ندارد و بخوبی از پس چالشهایش
بر میآید و میتوانید با اطمینانی کامل روی آن حساب کنید.