طی دو روز اخیر ترافیک سنگین در ورودی شهرستان سر پل ذهاب شکل گرفته که بیشتر خودروها شامل کمکهای اهدایی مردم هستند. این ترافیک باعث شده خودروهای امداد رسان ساعتها در ترافیک بمانند.
با توجه به سردی هوا و پیشبینی هواشناسی درباره شروع بارش در غرب کشور، نیاز به چادر و نایلون بیش از هر چیز دیگری در منطقه وجود دارد.
امدادرسانی در منطقه سه قربانی گرفته و نیروهای نظامی در کنار امدادگران و نیروهای مردمی در حال توزیع آب، غذا و لباس در میان زلزلهزدگان هستند.
چادر، نیاز اصلی زلزلهزدگان
شش روز پس از زمین لرزه کرمانشاه، چادر همچنان نیاز اصلی زلزلهزدگان بخصوص در روستاهای دشتذهاب است. این در حالی است که برخی اهالی که موفق به دریافت چادر نشدهاند شبها با آتشزدن تیرهای چوبی سقف خانهشان، خود را گرم میکنند.
یکی از اهالی روستای امامعباس بخش ازگله به خبرنگار جامجم گفت: یکشنبهشب من در حیاط بودم که زمین شروع به لرزیدن کرد. پدرم در خانه بود. به سمت خانه دویدم اما شدت زلزله مرا روی زمین انداخت. به خودکه آمدم خانهمان خراب شده بود. آوار را کنار زدم و پدرم را بیرون کشیدم اما مرده بود. صبح، او و دیگر کشتهشدگان را در گورستان روستا دفن کردیم.
وی از وضعیت امدادرسانی گله دارد و میگوید: روستای ما از سرپل ذهاب فاصله زیادی دارد و کمکها وقتی به ازگله میرسد تمام میشود. چادر نداریم. فامیل برخی اهالی چادرهای مسافرتی آوردهاند اما این چادرها در برابر باد و باران مقاوم نیست. آب و غذا به ما رساندهاند اما کمبود چادر در منطقه وجود دارد. شبها هوا خیلی سرد و تحمل آن طاقتفرسا میشود و اگر چادر نرسد بر اثر سرما تلفات خواهیم داشت.
مردی که زن و بچه خود را در زلزله ازدستداده، میگوید: من دیگر چیزی برای ازدستدادن ندارم. شما را به خدا قسم میدهم به این مردم مظلوم کمک کنید و پیرمردی را نشان داد که در حال گریه کردن در غم از دست دادن خانواده و زندگی خود بود و درخواست کمک به او را داشت.
یکی از شهروندان اسلامآباد غرب نیز میگوید: چهار شب و روز است که مردم در این سرما برای گرفتن چادر و پتو مقابل هلالاحمر این شهرستان جمع میشوند اما هنوز خبری از چادر و پتو نیست. به داد مردم برسید در کوچه و خیابان شب را تا صبح از سرما میلرزند.
مرد نابینایی از میان جمع بهزحمت جلو میآید تا از دردهایش بگوید، او نیز با اندوه تمام میگوید «کسی جوابگوی مردم نیست، مرد باشید بیایید مردم مظلوم اسلامآباد را بنگرید».
مرد جوانی نیز میگفت: چرا کسی نیست از این مردم بپرسد «چه مشکلی دارید، چه درد و گرفتاری دارید؟»، سپس دستش را بهسوی پیرمردی که روی زمین نشسته است دراز میکند و میگوید این پیرمرد چهار روز است برای یک چادر جلوی هلالاحمر نشسته چهکسی باید به این مردم جوابگو باشد.
جوان دیگر که خود را از روستا به هلالاحمر شهرستان اسلامآباد غرب رسانده است، میگوید: من از کرند غرب به اینجا آمدهام. چند روز است برای گرفتن یکتخته چادر برای زن و بچهام به فرمانداری و هلالاحمر میآیم اما هنوز یک چادر به من روستانشین ندادهاند.
فداکاری مادر
«همه چیز از آن شب کذایی شروع شد. همان شبی که زلزله آمد و خانهمان را ویران کرد. خواهرم و همسرش را از من گرفت و جز تلی از آوار و کودکی سه ساله که دائم سراغ مادرش را از من میگیرد، چیزی برایم باقی نگذاشت. ساعت از 9 شب گذشته بود، من مهمان خانه آنها بودم. سفره را پهن کردیم تا شام بخوریم. من بودم، خواهرم، فرزند و همسرش؛ خواهرم برای شام خورش «خلال» درست کرده بود و من از سر سفره برخاستم تا پارچ آب را بیاورم. در یک چشم به هم زدن، همه چیز با خاک یکسان شد. وقتی به خودم آمدم، دیوارهای خانه خشک و گلی روی سرم آوار شده بود.»
فاطمه خاطره تلخ یکشنبه شب را مرور میکند و در ادامه میگوید: «آن دقایق وحشتناک، تنها فریاد میکشیدم. پایم زیر آوار گیر کرده بود و قدرت خارج شدن نداشتم. نگران خواهرم و خانوادهاش بودم و میدانستم که آنها هم زیر آوار ماندهاند.»
فاطمه قصه پر غصهاش را که تعریف میکند، سیل اشک از چشمانش روان میشود. بر صورتش جای چنگهایی که به چهره کشیده بخوبی نمایان است.
دختر جوان ادامه میدهد: زهرا، خواهرم سره سفره غذا، «علی» سه سالهاش را در آغوش گرفته بود و غذا در دهانش میگذاشت. یاد آن صحنه که افتادم گویی خدا قدرتی بیشتر از هر زمان دیگر به من داد. با هر زحمتی که بود پایم را از زیر آوار خارج کردم، آسیبدیده بود اما توان حرکت داشتم. هرقدر تلاش کردم نشانی از خواهرم در زیر آوار پیدا کنم، موفق نشدم. تنها کاری که از من برمیآمد در آن دقایق گریه کردن بود تا اینکه در میان گریههای خودم، صدای گریههای علی را شنیدم. مطمئن شدم او زنده است.»
فاطمه، مرد همسایه را قهرمان زندگی علی میداند. میگوید اگر او به کمکش نمیآمد، معلوم نبود اکنون چه بر سر علی آمده بود.» با فریادهای من، مرد همسایه برای کمک آمد، به او گفتم صدای گریه علی را زیر آوار شنیدهام، ابتدا میگفت باید صبر کنی تا صبح شود اما وقتی دید من با پای مجروح دست بهکار شدهام، دلش سوخت و به من کمک کرد.
او میگوید: با دست، دیوارهای خشت و گلی را کنار زدیم. زهرا، خواهرم برای حفاظت از علی، او را در آغوش گرفته بود. باورم نمیشد زهرا نفس نمیکشد. چارهای نداشتم، باید علی را که ترسیده بود از پیکر مادرش دور میکردم.
حادثه تلخ
شامگاه پنجشنبه یک دستگاه خودروی باری حامل کمکهای مردمی مردم شهرستان بوکان در جاده چشمه زرشک جوانرود دچاره حادثه شد.در این حادثه راننده خودرو به نام ابوبکر معروفی درگذشت و دو همراه دیگر وی زخمی شدند. پس از این حادثه، فرماندار شهرستان جوانرود، در بیمارستان حضرت رسولالله(ص) این شهرستان حاضر شد و با خانواده متوفی و زخمیشدگان حادثه ابراز همدردی کرد.
شناسایی اجساد تمام نشده است
آرتین کمالی، مدیرکل پزشکی قانونی استان کرمانشاه دیروز گفت: هنوز کار شناسایی هویت جانباختگان زلزله پایان نگرفته است. نمیتوانیم بگوییم کار شناسایی جانباختگان تمام شده و دیگر به تعداد کشتهها اضافه نمیشود؛ زیرا امکان دارد یکسری از مجروحان که بدحال هستند و در بیمارستان بهسر میبرند، فوت کنند.
وی افزود: کسانی که مدعی دفن اجساد بدون جواز هستند، سند و مدرک ارائه کنند. سه جسد مجهولالهویه هستند که از آنها نمونه دی.ان.ای اخذ شده و خانوادههایی که بستگانشان مفقود هستند، میتوانند برای شناسایی به پزشکی قانونی استان مراجعه کنند.
خفگی کودک در میان مصدومان
یکی از کارکنان بیمارستان تخریبشده شهدای سرپل ذهاب میگوید: بعداز زلزله شاهد حوادث تلخی بودیم. افراد بسیاری مصدوم شده بودند. شرایطی خیلی وحشتناک بود. من چهار ماه میشود که برای کار به آنجا آمدهام. شامگاه یکشنبه تعدادی از خودروهایی که مصدومان را حمل میکردند، در ترافیک ماندند. من و همکارانم به آنجا رفتیم و به مصدومان کمک کردیم و آنها را به محوطه بیمارستان آورده و اقدامات اولیه درمانی را برای آنها انجام دادیم.
وی افزود: بیشتر مصدومان از ناحیه سر صدمه دیده بودند. حتی برخی افراد را که مردم برای درمان منتقل کرده بودند، متاسفانه بهدلیل شدت صدمات وارده فوت کرده بودند و ما نمیتوانستیم اقدامی برایشان انجام دهیم. حتی یک راننده وانت هفتهشت نفر را برای درمان به بیمارستان آورد که متوجه شدیم همه آنها فوت شدهاند.
این کادردرمانی ادامه داد: فرزند خردسالی را میان چند تا مصدوم گذاشته و برای درمان آورده بودند که این کودک زیر دست و پای مصدومان خفه شده بود.
احتمال گازگرفتگی در چادرها
محمودرضا مرادی، رئیس دانشگاه علوم پزشکی استان کرمانشاه درباره احتمال گازگرفتگی در چادرها هشدار داد و گفت: امکان خفگی با گاز منواکسیدکربن برای افرادی که در چادرها اسکان دارند وجود دارد که از مردم زلزلهزده درخواست میکنم در این مورد نکات ایمنی را رعایت کنند.
وی با اشاره به این که ما اطلاع کافی از تعداد کشتهشدگان خارج از مراکز درمانی نداریم، تعداد فوتشدگان در بیمارستانها را 474 نفر و ترخیصی را 1404 مورد اعلام کرد و افزود: 410 نفر در بیمارستان طالقانی و 210 نفر در بیمارستان امام رضا(ع) مورد جراحی قرار گرفتهاند و برای 181 نفر نیز در اسلامآباد غرب جراحیهای کوچک انجام شده است.
شهادت 2 امدادگر ارتش
امیر سرتیپ جلیل رجبی، فرمانده بهداشت و درمان ارتش گفت: مرتضی قبادی از اعضای کادر بهداشت و درمان ارتش به دلیل فعالیت زیاد و استرسهای وارده هنگام کمکرسانی به زلزلهزدگان و بر اثر ایست قلبی، به شهادت رسید. او عضو کادر بهداشت و درمان ارتش و از بهیاران بیمارستان 520 ارتش در کرمانشاه بوده است.
همچنین ستوانیکم حسن نیرپور نیز از پرسنل کادر هوانیروز ارتش جمهوری اسلامی ایران که در ماموریت کمکرسانی به زلزلهزدگان غرب ایران بهسر میبرد، هنگام انجام ماموریت کمکرسانی براثر ایست قلبی به شهادت رسید.
مرگ 9 عضو خانواده در زلزله سرپل ذهاب
«مردی که 9 نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده بود التماس میکرد نگذارم دو عضو دیگر خانوادهاش جان خود را از دست بدهند. همسر این مرد قطع نخاع شده بود.» اینها بخشی از مشاهدات فرمانده بهداشت و درمان غرب ارتش است که در گفتوگو با میزان به بیان آنها پرداخت.
سرهنگ پزشک محمد امیری ادامه داد: سه ساعت پس از زمینلرزه در مناطق زلزلهزده کرمانشاه حاضر شدم. بجز نیروهای امداد محلی، اولین پزشکی بودم که وارد منطقه شدم. مشاهدات بسیار تلخی داشتم و امیدوارم هیج جای دنیا این اتفاقات رخ ندهد، ارتش اولین نیروی نظامی بود که در منطقه حضور پیدا کرد و کار امدادرسانی انجام شد. آمار کشتهها زیاد بود و حال مجروحان وخیم، به دلیل این که تجهیزات نرسیده بود مصدومان را در تختهای بیمارستان تخریب شده درحیاط قرار دادیم. مردم بشدت نگران بودند و گریه میکردند. تمام فضای بیمارستان و اطراف آن را آهوناله فراگرفته بود. وضع بسیار بدی بود.
فرمانده گردان بهداشت و درمان غرب ارتش ادامه داد: بیماران هر کسی را که روپوش سفید داشت صدا کرده و با گرفتن لباس آنها فریاد میزدند به داد ما برسید. یکی از مردانی که مجروحان را به بیمارستان منتقل کرده بود به من گفت 9 نفر از اعضای خانوادهام را از دست دادهام و خواهش میکنم اجازه ندهید دو نفر باقیمانده جان خود را از دست بدهند. متاسفانه همسر این فرد به علت انتقال نامناسب قطع نخاع شد. هنوز ساعتی از حضورمان در منطقه نگذشته بود که فردی گریهکنان وارد محوطه بیمارستان شد و از من خواست نگذارم پدرش که در وانت بود جانش را از دست بدهد. وقتی به داخل وانت رفتم تا کار احیا را شروع کنم فهمیدم سه ساعت از فوت پدر این خانواده میگذرد.
وی تصریح کرد: عصر دیروز زنی جوان نوزاد 40روزهاش را به داخل بیمارستان آورد که پس از آن 15 نفر دیگر نیز همراه او به داخل بیمارستان هجوم آوردند. بسیار نگران شدم، وقتی به سمت آنها رفتم متوجه شدم فرزندشان در چادر دچار گازگرفتگی شده است با کمک خداوند توانستم این کودک را بار دیگر به زندگی برگردانم و او ازمرگ نجات یافت. این اتفاق بسیار خوب بود.
امیری درباره صدمات وارده به مجروحان، گفت: بیشتر مجروحان زیر آوار خانههای روستایی گرفتار شده بودند اما به دلیل انتقال نادرست توسط مردم به مراکز درمانی دچار قطع نخاع یا خونریزی داخل بافت شده بودند.
بازار داغ شایعات
شایعهسازان پس از وقوع زمین لرزه غرب کشور دست به کار شدند و با انتشار فیلمهای جعلی، فایلهای صوتی و اخباری نادرست در فضای مجازی به شایعات دامن زدند. دیروز فیلمی همراه عکس پسربچهای با سر بانداژ شده در تلگرام منتشر شد که در آن اعلام شده بود، این پسر بچه پس از چهار روز از زلزله سرپل ذهاب توسط سگهای زندهیاب در مسکنهای مهر زنده پیدا شده است.
اسماعیل اسکندری، رئیس تیمهای آنست هلالاحمر ـ سگهای زندهیاب ـ با تکذیب این خبر به جامجم گفت: در این مدت ساختمانهای مسکن مهر چند بار توسط تیمهای آنست همراه سگهای زندهیاب جستوجو شد اما کودکی زنده پیدا نشد. حتی جسدی هم در این منطقه پیدا نشد. تیمهای آنست بلافاصله پس از زمینلرزه غرب کشور راهی منطقه شده و همانطور که پیش از این اعلام شد، در روزهای نخست شش نفر را زنده از زیر آوار خارج کردند.
با گذشت شش روز از زلزله مرگبار غرب کشور پسلرزهها ادامه دارد و مناطق زلزلهزده هنوز در چادرهای هلالاحمر و مسافرتی زندگی میکنند. حتی آنهایی که در این زلزله خانههایشان ترک برداشته جرات نمیکنند به خانههای خود باز گردند.
یکی از اهالی به خبرنگار جامجم گفت: گفته شده سالها قبل زمینلرزهای بزرگ در سرپل ذهاب باعث تخریب گسترده و پس از آن در زلزلهای بزرگتر شهر با خاک یکسان شده است؛ همین موضوع باعث شده برخی اهالی از ترس زلزله بزرگتر به خانههای خود نروند.
این موضوع در حالی مطرح میشود که این اتفاق در تاریخ ثبت نشده و براساس اعلام موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران زمینلرزه 7.2 ریشتری زلزله اصلی بوده است.
نوری قبل از زلزله
«قبل از زلزله در حال رفتن به سمت روستا بودم که بالای کوه یک دفعه نوری دیدم که شبیه رعد و برق بود. چند ثانیه بعد هم زمین زیر پایم شروع به لرزیدن کرد و خاک به هوا بلند شد. تکانهای زمین شدید بود. فقط شانس آوردیم زود تمام شد وگرنه همه کشته میشدند.»
اینها را محمد میگوید. او اهل روستای کوئیک عزیز است. در این زمین لرزه سه نفر از اعضای خانوادهاش را از دست داده و معتقد است آن نور با زلزله مرتبط بوده است. روستاهای سرپل ذهاب در دامنه کوه قرار دارد و دیدن نور در بالای کوه موضوعی است که برخی ساکنان روستاهای دیگر هم آن را دیده بودند.
یکی از اهالی که در این زمین لرزه مادرش را از دست داده است، میگوید: «شانس آوردیم گاز زمین از بالای کوه خارج شد، که همین زمان زلزله را کم کرد. فکر میکنم نوری که بالای کوه دیده شد گاز زمین بود.»
مشاهدهها از نور قبل از زلزله موضوع جدیدی نیست و قبل از زلزله منجیل و رودبار هم برخی اهالی به آن اشاره کرده بودند.
مهدی زارع، کارشناس زلزله درباره مشاهده نور قبل از زلزله میگوید: این نورها اغلب به خاطر پخش گاز رادانی در هوا، تشکیل و مشاهده میشود. این نورها شباهت زیادی به فعالیت آتشفشانها دارد. این نور قبل یا هنگام زلزله شبیه به رعد و برق مشاهده میشود.
وی درباره مشاهده این نور قبل از زلزله غرب کشور گفت: برخی اهالی میگویند این نور تا 40 دقیقه مشاهده شده در حالی که مدت آن به یک دقیقه میرسد که باعث میشود نتوان با اطمینان درباره این پدیده در زمین لرزه غرب کشور صحبت کرد. در زلزله منجیل هم گفته میشد این پدیده دیده شده است. حال باید با بررسی میدانی و بازبینی فیلمهای موجود این موضوع را در غرب کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار داد تا بتوان درباره آن صحبت کرد. این امکان وجود دارد که در منطقه دشت ذهاب گرد و خاک موجود در هوا و نور ماه نوری شبیه پدیده نور زلزلهای ایجاد کرده باشد.