وقتی صحبت از آلودگی هوای شهرهای بزرگ در میان باشد، کمتر کسی پاریس را بهیاد میآورد، بااین حال پاریس با تمام زیباییاش، حالا یکی از شهرهایی است که با معضل آلودگی هوا دست و پنجه نرم میکند. برچیدن خودروهای بنزینی یک برنامه مبارزه با آلودگی هواست که شورای شهر پاریس چشماندازی 30 ساله برای آن درنظر گرفتهاست. این برنامه قرار است از سال 2020 شروع و در سال 2050 تمام شود. اما این سیاست قبلا هم توسط وزیر محیطزیست فرانسه، درماه ژوئیه اعلام شده بود. او خبر از پایان فروش ماشینهای دیزلی و بنزینی تا سال 2040 داده بود.
بعد از این خبر
بود که شهردار پاریس گفت: «اگر قرار است تا پایان سال 2040 در تمام فرانسه
خبری از فروش ماشینهای بنزینی نباشد، باید پاریس خیلی قبل از این به فروش
ماشینهای بنزینی پایان داده باشد».
با اینحال خانم هیدالگو، هرگز از
کلمه ممنوعیت استفاده نکرد تا منتقدانش برچسب شهردار اقتدارگرا را دوباره
بر او نچسبانند. برای تأکید بر این مسئله، آن هیدالگو در یک بیانیه
میگوید: «بههیچ عنوان قرار نیست برای برچیدن ماشینهای بنزینی، از
ممنوعیت استفاده کنیم بلکه این اتفاق قرار است در یک روند پایدار و
قانونمند بیفتد».
هیدالگو قبلا اعلام کرده بود که خداحافظی با ماشینهای بنزینی و دیزلی در سال 2024، زمانی که پاریس میزبان المپیک است، آغاز خواهد شد اما خیلی زودتر از اینها در شهر پاریس منطقهای برای ممنوعیت ورود ماشینهایی که آلودگی بیشتری ایجاد میکنند و برچسب کیفیت هوا ندارند، تعیین خواهد شد. این منطقه احتمالا هرگز پذیرای ماشینهای بنزینی و دیزلی نخواهد بود.
در واقع محدودیتها بهتدریج شروع میشوند؛ مثلا از اول ژوئیه خودروهایی
که بالای 20 سال سن دارند و برچسب کیفیت هوا ندارند، از ساعت 8صبح تا
8بعدازظهر، مجاز به تردد در سطح شهر نیستند.
براساس یک مطالعه توسط
سازمان نظارت بر کیفیت هوا (Airparif) محدودیتی که هماکنون در کشور
ایرلند، برای جلوگیری از تردد 3درصد از ناوگان فرسوده شهری اعمال میشود،تا
حدود 15درصد از انتشار اکسید نیتروژن جلوگیری میکند.
حالا این محدودیتها بهتدریج در پاریس فراگیر میشوند. از اول ژانویه 2019 قرار است تردد خودروهای دیزلی ثبتشده تا قبل از سال 2006 نیز با محدودیت مواجه شود؛ محدودیتی که بهتدریج شامل خودروهای بنزینی هم خواهد شد.
شهردار پاریس معتقد است: «صنعت حملونقل در سالهای اخیر بهسرعت در حال رشد است و تولیدکنندگان بیشتر به انرژیهای پاک رویآوردهاند. استراتژی ما هم بهکارگیری سیستم حملونقل مدرن، کمک به خرید خودروهای برقی، تشویق مردم به استفاده از دوچرخه و همچنین استفاده از سیستم حملونقل پاریس اکسپرس است».
با اینحال یک برگ برنده خانم شهردار، پاریسیها هستند که تعداد بسیاریشان، حدود 60درصد، از ماشین شخصی استفاده نمیکنند و وابسته به سیستم حملونقل عمومی یا دوچرخه و موتورسیکلت هستند؛ پاریسیهای بدون ماشینی که تعدادشان در حال افزایش است.
اینجا همهچیز اشتراکی است
چه چیز باعث شده که شهروندان پاریس تا این حد برای استفاده از ماشین شخصی اکراه داشته باشند؟ شاید وجود سیستمی بهنام ولیب در این تصمیم بیتاثیر نباشد. ولیب مخفف 2واژه فرانسوی velo و liberte است. ولو بهمعنای دوچرخه و لیبرته بهمعنای آزاد است؛ درواقع این واژه تلفیقی بهمعنای دوچرخهای آزاد است. اما در عمل به یک سیستم دوچرخهای اشتراکی گفته میشود که شهروندان میتوانند با پرداخت مبلغ ناچیزی از آن استفاده کنند و بعد از اینکه کارشان تمام شد، در نزدیکترین ایستگاه به مقصد، پارکش کنند تا مشتری بعدی از آن استفاده کند. این برنامه که در سال 2007میلادی در پاریس اجرا شد، بسیار محبوب پاریسیها شده و حتی توریستها هم میتوانند از آن استفاده کنند. برای استفاده از دستگاههای خودپرداز این دوچرخه باید کارتهای اعتباری خارجی یا بینالمللی داشت. همچنین برای خرید بلیتهای مخصوص این دوچرخهها، کاربران میتوانند از روی وبسایت ولیب یک بلیت یکروزه به قیمت 7/1 یورو خریداری کنند. دوچرخهسواری در پاریس یک روش مفرح و در عین حال ارزان برای شهروندان است. این سیستم دوچرخهسواری امروز در بسیاری از کلانشهرها وجود دارد و احتمالا اگر چنین سیستم بهصرفه و ارزانی در شهر تهران راهاندازی شود، شهروندان زیادی تشویق به استفاده از آن خواهند شد و با ماشین شخصی خداحافظی میکنند.
پروژه ولیب با تعداد 23هزارو 600 دوچرخه و بهطور 24ساعته در اختیار شهروندان است و حدود 1800ایستگاه در هر 300متر در پاریس پراکندهاند. درست شبیه همین سیستم، سیستمی اشتراکی در پاریس برای خودرو نیز وجود دارد؛ سیستمی بهنام اتولیب که بازهم تلفیق 2واژه فرانسوی اتومبیل و لیبرته، بهمعنای خودروی آزاد یا اشتراکی است. نکته جالب درباره خودروهای این سیستم، برقی بودن آنهاست. پروژه اتولیب که در سال 2011 افتتاح شد، مکمل پروژه ولیب است. شهروندان میتوانند این خودروها را با استفاده از جیپیاس و نرمافزار مخصوص پیدا و از آن برای رسیدن به مقصد استفاده کنند. با اینحال استفاده از خودروهای اتولیب اگرچه زودتر و امنتر از ولیب کاربر را در پاریس بارانی به مقصد میرساند، اما کاربر بعد از رسیدن به مقصد با معضل جای پارک مواجه است. پاریس هم مثل بیشتر کلانشهرهای دنیا با مشکل جای پارک دستوپنجه نرم میکند و شاید همین مسئله مسئولان شهر را وادار کرده تا درصدد متحولکردن سیستم حملونقل عمومی باشند.
اگرچه اتولیب نخستینبار در پاریس آغاز بهکار کرد، اما با استقبال کاربران و کمکردن از بار ترافیکی شهر، خدماتش را به لیون و بوردو هم گسترش داد و در سال 2015به لندن و حتی در ایندیاناپولیس در ایالاتمتحده نیز وارد شد. خودروهای برقی اتولیب همچنان در حال ورود به شهرهای جدید هستند. اما اتولیب با شرکت اجاره ماشین اروپایی بهنام یوروپ کار هم وارد یک دعوای حقوقی شد. شرکت یوروپکار ادعا کرد که نام اتولیب از او دزدیده شده و در سال 2013دادگاه بهنفع یوروپکار رأی داد. اما بعد از این دعوا این دو شرکت با هم به توافق رسیدند و اتولیب توانست نامش را حفظ کند و در عوض تا 3سال به شرکت یوروپکار خدمات تبلیغاتی ارائه دهد. این شرکت همچنین طرح تکمیلی دیگری با نام اسکوتلیب را در فرانسه راهاندازی کرده که مشابه 2طرح دیگر است. اسکوتلیب که مخفف 2کلمه اسکوتر و لیبرته است، یک سیستم به اشتراکگذاری موتورسیکلتهای برقی و بنزینی است.
برای چالش آمادهام
درباره خانم شهردار چه چیزهایی نمیدانیم!
«آن هیدالگو» خیلی نیاز به معرفی ندارد. او پس از 13سال که در سمت معاونت
شهردار کار میکرد، حالا شهردار پاریس است؛ از سال 2014 تا به حال. با
اینکه او نخستین شهردار زن پاریس است، اما جنسیت تنها نکته منحصر به فرد در
مورد او نیست:
1- هیدالگو اهل فرانسه
نیست، او از استان کادیز در اسپانیا آمده است؛ تنها استان اسپانیا که در
دوران تسلط ناپلئون تسلیم فرانسه نشد. او وقتی یک کودک نوپا بود به همراه
خانوادهاش به لیون مهاجرت کرد. وقتی در 14سالگی به شهروندی فرانسه درآمد،
نام «آن» را برای خودش انتخاب کرد. همین مسئله دستاویزی برای حزب مخالف شد
تا از او بهعنوان یک غیرفرانسوی یاد کند و رایدهندگان را مجاب کند که او
هموطنشان نیست.
او یک دوستدار محیطزیست تمام عیار است:
2- برنامه سراسری دوچرخهسواری عمومی او از سال 2007 به راهافتاد. در هنگام مبارزات انتخاباتی برای سمت شهرداری مهمترین وعده مبارزاتیاش ایجاد سیستم به اشتراک گذاشتن خودروهای برقی و موتورسیکلت بود. او بعد از تصاحب مقام شهرداری این سیستم را راهاندازی کرد. او همچنین فضاهای مخصوص بیشتری برای عابر پیاده درنظر گرفت و از فضای سبز در پاریس پشتیبانی کرد.
3- ظاهر هیدالگو چندان مورد علاقه طراحها و نشریات مد نیست. با اینحال بیشتر مردم او را یک سیاستمدار شیک و خوشپوش میدانند. او در جریان یک گفتوگو با نشریه مد ووگ، ضمن اینکه به صنعت مد احترام میگذارد و پاریس را پیشروی این صنعت میداند، میگوید: من یک منتخب رسمی مردم هستم نه یک مدل. من دنبال یک ظاهر موجه هستم نه بلینگ بلینگ! بلینگ بلینگ طعنه خانم هیدالگو است به نیکلا سارکوزی و همسرش که یک مدل بود. این اصطلاحی بود که منتقدین و احزاب مخالف به سارکوزی و همسرش کارلا برونی دادند و کنایه از زرق و برقهای سطحی دنیای مد است.
4- در میان شهردارها دوستان زیادی ندارد. فقط 3 زن شهردار دوست او محسوب میشوند: آنا بوتیا، شهردار مادرید، پاتریسیا دُلیل شهردار کیپ تاون و هانا گرونکویچ شهردار ورشو. با این حال در دو حزب اصلی فرانسه، انتخاب کاندیداهای زن رو به افزایش است و انتخاب هیدالگو بهعنوان شهردار زن، خود یک تحول در سیستم سیاسی فرانسه بهشمار میآید.