نگاهی نو به صنعت خودرو با جدیدترین اخبار و تحلیل ها در حوزه خودرو با "پدال نیوز" همراه باشید      
۰۷ دی ۱۴۰۳ - ۲۲:۰۴
کد خبر: ۶۱۳۲۴
2017 August 07 - ۱۵:۵۴ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ تاریخ انتشار:
خرید آسان؛ فروش همراه با کتک؛
پدال نیوز: خرید خودرو و یا فروش این سازه فلزی همیشه یکی از دغدغه های خانوارهای ایرانی است زیرا دوست دارند خودرو را به قیمت خرید و فروش کنند اما این مهم را به خوبی بلد نیستند. نمی دانند که به کجا مراجعه نمایند و به چه کسی اعتماد کنند.
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز، خرید خودرو و یا فروش این سازه فلزی همیشه یکی از دغدغه های خانوارهای ایرانی است زیرا دوست دارند خودرو را به قیمت خرید و فروش کنند اما این مهم را به خوبی بلد نیستند. نمی دانند که به کجا مراجعه نمایند و به چه کسی اعتماد کنند.
 
آیا برای خرید و فروش به نمایشگاه های خودرو مراجعه نمایند و یا به دلال هایی که کنار خیابان بساط دارند!
 
برای خرید خودروی جدید کار کمی آسان تر است چون امکان خرید خودرو از شرکت های سازنده و واردکننده به صورت مستقیم وجود دارد البته ممکن است در لحظه خودرو را تحویل نگیریم اما روال کار مشخص و همه چیز تقریبا قانونی پیش می رود.
 
اما در زمان فروش خودرو دیگر خبری از سازنده و واردکننده نیست و بیشتر باید به حواشی بازار چشم داشت یعنی یا به نمایشگاه داران اتومبیل مراجعه کرد و یا به پارکینگ های خرید و فروش خودرو که در اغلب شهرهای کشور حداقل یکی از این مراکز وجود دارد.
 
در تهران سابق بر این پارکینگ بیهقی و عبدل آباد مراکز فروش خودرو در روزهای تعطیل بود که بعد از تعطیلی بیهقی این اتفاق در مرکز چیتگر می افتد.
 
به شکل خرید و فروش در این مراکز که با نظارت مسوولان ذی ربط و کارشناسان فن رخ می دهد کاری نداریم اما حواشی این مراکز خرید و فروش از خودشان قابل تعمل تر هستند.
 
از اتوبان کرج به تهران و بالعکس تنها چند صد متر مانده به خروجی چیتگر با آدم هایی روبه رو می شوید که در کمین هستند تا خودروی شما را خریداری کنند. می گوییم در کمین زیرا بسیاری از این افراد به دنبال کلاه گذاشتن بر سر شما بوده تا با کمترین هزینه خودروی شما را خریداری نمایند.
 
بخش اعظمی از این دلالان خیابانی و اتوبانی پنجشنبه ها از شهرستان های دیگر به تهران می آیند تا جمعه ها لقمه چرب را برای خود انتخاب و بعد از سند زدن به سرعت به شهر خود بازگردند تا آخر هفته بعد.
 
شگرد هایی که این افراد برای کار خود دارند بسیار جالب است. هیچوقت تک نفره با شما طرف حساب نمی شوند. همیشه 2 تا 3نفر در خودروی شما حضور پیدا می کنند و نقش های متفاوتی دارند. یکی چانه می زند یکی دلداری می دهد یکی نقش ریش سفید معامله را بازی می کند و دسته آخر متوجه می شوید همه این افراد در واقع همان دلال خیابانی هستند.
 
البته این افراد برای اینکه خیال شما راحت باشد قرارداد خرید را نیز تنظیم می کنند اما در این قرارداد ترفندهای ریزی به کار می برند تا شما بیشترین ضرر و خودشان بالاترین سود را ببرند.
 
یکی از خوانندگان پرشین خودرو با ما تماس گرفت و شرح حادثه ای را تعریف کرد که بد ندیدیم آن را برای آگاهی شما عزیزیان به رشته تحریر در آوریم. وی صحبت های خود را اینگونه آغاز کرد:
 
یک سمند دوگانه سوز EF7 سفید داشتم که دو سال از خرید آن می گذشت. تصمیم گرفتم خودروی خود را فروخته و یک پرشیا جایگزین آن کنم البته به صورت اعتباری از خود ایران خودرو!
 
برای فروش این خودرو به نمایشگاه های کرج مراجعه کردم و این افراد سعی کردند با قیمتی پایین خودرو را خریداری کنند که قبول نکردم. پنجشنبه خودرو را به کارواش بردم و جمعه صبح به سمت مرکز خرید و فروش خودرو چیتگر راه افتادم. چند متری به خروجی چیتگر مانده بود که با خیل افرادی رو به رو شدم که دست خود را به علامت اینکه خریدار هستند تکان می دادند. بعد از خروج از اتوبان اصلی کرج و وارد شدن به بلواری که به مرکز خرید و فروش خودرو منتهی می شود تعداد این افراد بیشتر شد. بالاخره به یکی از این افراد گفتم چند می خری؟ قبل از اینکه جوابی بدهد درب ماشین را باز کرد و سوار شد. گفت خریدارم! شک نکن.
 
گقت بلوار را دور بزن تا آن طرف با هم مذاکره کنیم. بنابراین دیگر به فکر رفتن به مرکز خرید و فروش نبودم چون فکر می کردم بدون دادن هزینه اضافی برای ورودیه و بقیه کارها، یک خریدار پیدا کرده ام.
 
بلوار را که دور زدم 2 نفر دیگر نیز سوار خودرو شدند که به ظاهر از شرکای نفر اول بودند و قرار بود قولنامه فروش را بنویسند.
 
از زیر گذر عبور کردیم و در کنار پمپ گاز چیتگر ایستادیم تا قولنامه نوشته شود. قیمت خودرو را من گفتم 22 میلیون و با چانه زدن رسید به 21 میلیون البته به شرط اینکه هزینه دفترخانه با خریدار باشد. تا اینجا همه چیز معلوم و روشن بود.
 
این سه نفر آنقدر خوب رفتار می کردند که حتی فکر اینکه بخواهند کلاهبرداری کنند در سرم نرفت و قولنامه را بدون دریافت پول امضا کردم. قرار شد ماشین را در پارکینگی در کرج بگذاریم تا فردا به دفتر خانه ... که بعدا فهمیدم در کمالشهر کرج و از دوستان دلالان هست برویم.
 
بعد از پارک خودرو در پارکینگی که او هم از دوستان این افراد بود، نفر سومی که وارد خودرو شده بود از جیبش مقداری تراول در آورد. خوشحال از اینکه خودرو را با کمترین ضرر فروخته ام. وقتی پول را داد تعجب کردم زیرا 350 هزار تومان بود. برای یک خرید 21 میلیون تومانی کم بود. ریال را جوری نوشته بود که در نگاه اول خوانده نمی شد و فکر می کردی منظور 5 میلیون تومان است اما 500 هزار تومان بود.
 
و جالب تر اینکه برای فسق قرارداد نیز 3 میلیون تومان باید پرداخت می کردم. یعنی 500 هزار تومان گرفته و اگر منصرف می شدی باید 3 میلیون تومان به دلال ها می دادی!
 
گفتم 150 تومان کم است و تعجبم از جواب یکی از آنها بیشتر شد. همانی که پول پرداخت کرده بود گفت من نقشم دلالی بود و 150 تومان بابت نوشتن قولنامه فروش باید به من بدهی! یعنی کلاهبرداری در روز روشن.
 
بعد از بحث زیاد بالاخره 50 هزار تومان برداشت و 450 هزار تومان به من داد. جالب اینکه آن دو نفر دیگر در این بحث طرف من را می گرفتند و حق را به من می دادندو البته فردای آن روز دلیل این مهربانی را خوب درک کردم.
 
فردا صبح خوشحال از اینکه بدون دردسر زیاد و دادن حق دفترخانه خودرو را فروخته ام به کمالشهر کرج رفتم که خدا رحم کند عجب...!!!
 
وارد دفترخانه 140 که شدم با صحنه ای باور نکردنی رو به رو شدم که در هیچ کجایی ندیده بودم. در سمت چپ دفتر خانه کارمندان نشسته بودند و در طرف راست هم تعداد زیادی دلال که گویی رییس آن محل بودند و آنها براین محل حکمران هستند. درب اتاق سردفتردار هم بسته بود. آبدارخانه در تسخیر دلال های ریز و درشتی بود که همه از شهرهای دیگر به کرج آمده بودند و البته در همان کمالشهر نیز اسکان موقت کرده بودند.
 
با دستور خریدار کارمند دفترخانه سند و برگ سبز خودرو را از من گرفت تا وکالتنامه تنظیم شود. وقتی وکالتانه تنظیم شد مسوول محل به من گفت 500 هزار تومان پرداخت کنید. گفتم من قرار بوده تنها 60 هزار توان بابت وکالتانه دهم. چشمتان روز بد نبیند. یکباره خیل عظیم دلال ها به سوی من حمله ور شدند که کی گفته؟ کجا نوشته؟ مدرک داری؟برای سند زدن کجا پیدات کنیم؟
 
گفتم نمی فروشم؟ همه خندیدند گفتند باشه 3 میلیون تومان خسارت باید بدهی! رفتم به کارمند دفتر خانه که دختر خانمی بی ادب بود گفتم مدارکم را بده. با لحنی بد گفت نمی دم وقتی سند زده شد می توانی مدارک خودت را بگیری. گفتم من نمی مفروشم و جالب اینکه در تمام این گفتگو این خانم به دلال ها نگاه می کرد!
 
2 ساعت دعوا می کردیم اما تعدا آنها بیشتر بود. به مسوول دفترخانه گفتم شما کمک کنید که گفت ما فقط پولمان را می گیریم و این دعواها  به ما ربطی ندارد.
 
در پایین قولنامه من نوشته بود ماشن بدون تصادف است البته این را بعد از امضای من نوشته بودند. حال اینکه ماشین از سمت عقب تصادفی بود و آنها نیز این را به خوبی می دانستند و من بعد از اینکه این را نوشتند به خود گفتم دمشون گرم! اصلا براشون مهم نیست ماشین تصادف داشته!!!
 
 یکی از دلال ها 12.9 میلیون پول به من داد گفت امضا کن بقیش بعد از امضا! گفتم پول کامل می گیرم و امضا می کنم. گفت نمی شه اول امضا گفتم نه! به همدیگر نگاه کردند و یکی از آنها گفت باشه می رویم ماشین را بازدید مجددمی کنیم تا ببینیم همانطور که گفتی سالم هست یا نه!
 
اگر سالم بود همه پول را می دهیم. گفتم شما که می دانید ماشین تصادف داشته و گفتند نه اینجا نوشته ماشین سالم است( یعنی همان نوشته خودشان که من فکر می کردم چون مرد هستند این را ندید گرفتند).
 
به سوی پارکینگ راه افتادیم. در بین راه به یکی از اقوام خود خبر دادم تا به کمک بیاید که اگر نبود امسال دومین سالگرد فوت بنده  بود.
 
در پارکینگ، درب صندوق را باز کردند و گفتند نگاه کن این ماشین تصادفی است و تو نگفتی. گفتم همانجا گفتم به شما. گفتند پس چرا اینجا در قولنامه نوشته بدون تصادف و تو هم امضا کردی؟ گفتم بعد از امضای من نوشتین. گفتند می توانی ثابت کنی؟!
 
با دخالت آن خویش و قوم خبر کرده رفتیم تا قرارداد را با ضرری 1.5 میلیونی یعنی فروش 19 میلیون و 500 هزار تومانی امضا کنیم.
 
در آن دفتر خانه مخوف 500 هزار تومان دیگر از پول ما پرید و خودروی 22 میلیونی بنده که قرار بود 21 میلیون پول در قبالش دریافت کنم، 19 میلیون فروخته شد.
 
دفترخانه راضی، خریداران راضی و احتمالا گوره...ناراضی!
 
اما هنوز قصه ادامه داشت در پایین دفترخانه و قبل از سوار شدن بر خودرو دلال ها یک دعوای سوری با ما آغاز کردند و سعی کردند پول ها و چک را که در دستان و لباس ما بود بدزدند که با دخالت مغازه داران اطراف و فرار ما این مهم رخ نداد. البته در این مسیر فرار کتک هم خوردیم که فدای سره دلالان با شرافت خیابانی!
 
این داستان وقتی بدتر می شود که در تماس با 110، خانمی که جواب داد بعد از ابراز ناراحتی از اتفاق روی داده، فرمودند کاری از دست ما بر نمی آید و باید به دادسسرای کمالشهر مراجعه کنید!!!
 
از این اتفاق تلخ که برای بسیاری از فروشندگان خودرو به دلالان خیابانی رخ می دهد چند نکته قابل توجه است:
 
1)      چرا هیچ فردی بر اوضاع واحوال دلال های خیابانی و بی هویت رسیدگی نمی کند؟
 
2)      دفترخانه ای که مجوز از قوه قضاییه دارد چرا باید در دستان دلال ها گرفتار شده و برای دریافت سود بیشتر در کلاهبرداری از مردم دخیل شود؟
 
3)      وظیفه نیروی محترم انتظامی در این مواقع ابراز تاسف است یا ...؟
 
4)      چه لزومی دارد که برای خرید خودرو به جز سند سبز پلیس یک مراجعه نیز برای دریافت سند دفترخانه ای و وقوع چنین اتفاقاتی داشته باشیم؟
 
5)      آیا جیب مردم باید ضامن بقای دفترخانه ها باشد؟
 
6)      چرا بر عملکرد دلال های ماشین توجه و رسیدگی نمی شود؟
 
به هر حال توصیه ما به شما خوانندگان این است که برای خرید و فروش خودرو به مکان های بی هویت و افراد خیابانی و اتوبانی مراجعه نکنید.
 
مراجعه به مراکز قانونی خرید و فروش که تحت نظارت مسوولان اداره می شود می تواند بسیاری از این مشکلات را مرتفع ساخته و حداقل از کتک خوردن شما و از دست دادن مال به زور، جلوگیری می شود.
rbox
خبر فارسی
lbox
نام:
ایمیل:
* نظر:
fr_head
تازه های سایت
fr_head