پدال نیوز: حدود ٢٠ روز پیش شرکتی که نمایندگیاش را داریم، یکمرتبه یکمیلیون گذاشت روی قیمتها تا مردم فکر کنند بازار راه افتاده و قیمتها دارند بالا میروند اما مردم پول نداشتند و هولوولای خرید هم پیدا نکردند!
به گزارش پدال نیوز، بازار خودرو همانی است که سالگذشته بود؛ کساد و بیرونق. مشتریانش هم به اندازه مشتریان ماههای گذشتهاند.
به گزارش شرق، شاید تنها فرقی که کردهاند در سؤال و جوابهایشان باشد. این روزها مشتریان بیشتر راغب هستند از کاهش بیشتر قیمت خودرو در ماههای آتی بدانند. سؤالی که در اغلب موارد پاسخ روشنی ندارد.
یکی از فعالان بازار میگوید: مردم به دنبال این هستند تا قیمتها به کف برسد. دیگری نیز به اخبار مذاکرات خودروسازان خارجی با شرکتهای داخلی اشاره میکند که به عمیقترشدن رکود بازار کمک میکند. در این بازار همه گرفتار رکودند، فرقی نمیکند فروشنده خودروهای داخلی باشند یا خارجی، همه به زانو درآمدهاند.
در این بازار خبری از کمپین «خودرو صفر نخرید» هم شنیده نمیشود. اغلب آنانی که در بازار خودرو جزء قدیمیترها هستند از وجود کمپین بیخبرند و تنها خبری که دارند، حول محور سخنان وزیر صنعت است که تحریمکنندگان را خائن خوانده بود.
مردم منتظر بنز هستند
سعید که به گفته خودش از بورسبازارن خودرو است، اوضاع بازار را کساد عنوان میکند: قیمتها شکسته شده، اما باز هم خریدار نیست. خودروی پراید مدل ٨٤ که قبلا ١٢میلیون تومان بوده الان ١٠میلیون تومان شده اما باز هم خریدار ندارد. همه منتظر ارزانی هستند، پول ندارند و از خرجکردن پولی هم که دارند میترسند. چند نفر در روز زنگ میزنند که یکی، دو نفرشان خواهان خرید با چک هستند آنهم در شرایطی که اعتباری به این چکها نیست.
بازار خودرو صفر چطور است؟
شما خودرو صفر در خیابانها میبینی؟ مردم منتظر بودند تحریمها برداشته و خودرو ارزان شود حالا هم مثل بقیه بازارها که دچار رکود شده، بازار خودرو هم راکد شده است.
این روزها در فضای مجازی کمپینی با نام «خرید خودرو ممنوع» به راه افتاده است، شما از این کمپین مطلع هستید؟
«کمپین؟ نه! کمپین چیه؟!»
برخی میگویند، این کمپینی که شما از آن خبر ندارید، بازار را به کسادی سوق داده؟ شما دلیل کسادی بازار را در چه میدانید؟
چند وقت پیش اخبار گفته قرارداهایی با بنز بسته شده است مگر بیکارم خودرو ایرانی بخرم؟ مردم با این خبرها دلشان خوش شده که قیمتها پایین میآید و خودروهای خوب خارجی وارد میشود.
نرخ زیر قیمت مد شده
کمالی مرد جاافتادهای است که پشت میز نشسته و سیگاری بر لب دارد. میپرسم: بازار چطور است؟ خریداران چه میگویند؟
دود سیگار را بیرون میدهد و میگوید: بنشین و ببین. یک چای میریزد و میگوید: چند ماهی است که کار ما شده چایخوردن. بازار از اول سال تعطیل شده است. ماشینهایی که داخل نمایشگاه چیده شده از همه رنگ و همه نوع است. ایرانی و خارجی، صفر و کارکرده. کمالی مبدأ قیمتگذاری را قیمت کارخانه عنوان میکند و میگوید: حالا مد شده میگویند قیمت ماشین فلان قدر زیر قیمت کارخانه، اما باز هم خریدار نیست.
تا یکی دو ماه پیش مردم میآمدند قیمت میپرسیدند میرفتند، الان دیگر قیمت هم نمیپرسند. میگوید خودرو گران است و مردم هم درآمد ندارند. ١١ سال پیش قیمت پرتیراژترین خودروی داخلی بالای ششمیلیون بود، اما مردم در صف میایستادند؛ چون پولش را داشتند.
حالا بعد از اینهمه سال که قیمت همهچیز چندبرابر شده و قیمت خودرو حدود سهبرابر شده کسی نمیخرد. ایرانی و خارجی هم ندارد. کلا نمیخرند. به این خاطر که پول ندارند. کمی اقتصاد رونق بگیرد و مردم پول داشته باشند، میخرند.
میپرسم از کمپینی که خرید خودرو را ممنوع کرده اطلاع دارید؟
میگوید: اطلاع دقیقی ندارم، فقط چیزهایی شنیدهام که گفتهاند کسانی که طرفدار کمپین نخریدن خودرو صفر هستند خیانتکارند. بههرحال تبلیغات بیتأثیر نیست. سزای گرانفروش نخریدن است؛ مردم هم حالا میگویند خودرو گران است و نمیخرند.
کجای دنیا خودرو را با سود ٣٠درصد قسطی میفروشند؟ همه جای دنیا خودروی قسطی بدون بهره میفروشند تازه اگر خریدار پول ندارد، میآیند و ماشین را میبرند. من در یک سال گذشته ٥٠ دستگاه ماشین هم نفروختهام. این یکی دو ماه اخیر که هیچ، اقلیتی در جامعه هستند که به راحتی ماشینمیلیاردی میخرند، نه سختی احساس میکنند و نه برایشان مهم است که چه اتفاقی میافتد، اما اکثریت مردم در فشار هستند. وقتی پول نباشد چه دلیلی دارد طرف یک ماشین بخرد و خرجش کند. پس بهتر این است که نخرد.
٣٠میلیون افت قیمت در ٥ ماه
وارد نمایشگاه بزرگی میشوم که ساکت و خنک است. سعیدی، مسئول نمایشگاه کمحرف و محتاط است.
در این نمایشگاه بیشتر، خودروهای صفر کیلومتر پارک شدهاند. ایرانی و خارجی. میپرسم: خودتان واردکننده هستید؟ میگوید: ما فقط فروشنده هستیم. شرکتها و اشخاص خاص این ماشینها را وارد میکنند؛ چندتایی را هم ما میفروشیم. این خودروها هم چنانکه از گفتههای نمایشگاهدار برمیآید مشتری ندارند.
میگوید: نسبت به سال گذشته ٩٠درصد از تعداد خریداران کاسته شده است. یک خودروی ٣١٠میلیونی وارداتی را نشان میدهد و میگوید این خودرو از عید تاکنون ٣٠میلیون ارزان شده، اما باز هم بازارش کساد است.
از کمپین میپرسم. میگوید پیامهایی با این عنوان به دستش رسیده و معتقد است که بیتأثیر نیست. حالا که فصل مسافرت است، بازار ما تعطیل شده، چند روز دیگر که مدارس باز میشود و محرم و صفر است، باید واقعا ببندیم. به مغازه بزرگی در آن سوی خیابان اشاره میکند و میگوید: آنجا هم نمایشگاه خودرو بود، خرج اجارهاش در نیامد، بست و رفت.
آینده خودرو ، سؤال اغلب مشتریان
وارد نمایشگاه بزرگی میشوم که پشت شیشههایش چندتایی برگه چسبانده شده که حاوی اطلاعات و شرایط فروش اقساطی خودروهاست. آرم خودروها تقریبا ناآشناست. از نوشتههای روی موتور یکی از ماشینها پیداست که خورد ساخت چین و مونتاژ ایران است.
خود را آقای تیرانداز معرفی میکند. آدم خوشمشربی است. بنا دارد چکیده کل تجربیات چندینساله فعالیت خود در عرصه فروش خودرو را یکییکی بگوید. از بیمبالاتی یکی از شرکتهای مونتاژکننده خودروهای چینی میگوید که قبلا به مدت سه سال نمایندگی فروش آنها را داشته است و اینکه چندین خودرو رنگشده و ضربهدیده را که برایش فرستاده بودند به شرکت ارجاع داده است.
از بوروکراسی پیچیده و خشک شرکت فعلی هم گلایه میکند که نه کسی جوابگوست و نه اصلا مشخص میکنند تکلیف ما و خواستههای مشتریان چیست. میگوید کار مشتری پرسیدن قیمت است و کار ما جواب تکراریدادن.
مشتریان مدام میپرسند: به نظر شما خودرو ارزانتر میشود؟ کی گران میشود؟ ما هم حقیقتا نمیدانیم. مشتری سری تکان میدهد و میرود و دوباره چند روز بعد میآید؛ روز از نو، روزی از نو. میگوید در این بازار هیچکس نمیتواند بفروشد. ایرانی و چینی هم ندارد.
مردم پول ندارند. خیلیها هم منتظر هستند بعد از تحریمها بنز سوار شوند! در پاسخ به این سؤال که مگر قرار است بنز چه کند؟ میگوید: کل زندگی به سیاست گره خورده. یکی، دو سال است همه چیز به مذاکرات ربط داده میشود. این ماشینهای چینی نه کیفیت دارند و نه امنیت.
ماشینهای ایرانی هم قطعات چینی دارند و از اینها هم بدتر هستند. میگوید همیشه مردم منتظر نشستهاند اوضاع بهتر شود. حالا به جایی رسیدهایم که احساس میکنند واقعا باید بعضی چیزها بهتر شود. حق هم دارند که بخواهند سوار ماشینهای خوب شوند.
به خودرو پشت شیشه اشاره میکند و میگوید: با قیمت این ماشین چینی بهترین ماشین اروپایی را میشود خرید. حالا بماند که مردم پول ندارند ماشین بخرند اما اگر بخواهند بخرند هم دلشان نمیآید پول بهترین ماشین را بدهند اما سوار این ماشینهای بیکیفیت شوند.
باز میگوید لیاقت مردم ما این نیست که این «قارقارکهای» چینی را سوار شوند. اما چه میشود کرد. میپرسم: وضعیت فروش خودروهای چینی در نمایندگی شما چطور است؟ میگوید: افرادی که قبلا خودرویی را ثبتنام کردهاند اغلب میآیند قرارداد را فسخ میکنند. ما هم مأمور دریافت و بازگرداندن پیشپرداخت مشتریان از شرکت شدهایم.
حدود ٢٠ روز پیش شرکتی که نمایندگیاش را داریم، یکمرتبه یکمیلیون گذاشت روی قیمتها تا مردم فکر کنند بازار راه افتاده و قیمتها دارند بالا میروند اما مردم پول نداشتند و هولوولای خرید هم پیدا نکردند!
ماشینهایی مشابه کفشهای میرزانوروز
هنگام خروج، با یکی از مشتریان این نمایشگاه همکلام میشوم. با خنده میگوید: خودرو ملی سوار میشوم. ماشینباز هستم و دوست دارم ببینم این ماشینهای چینی چطور هستند. معتقد است خودروهای چینی نسبت به خودروهای وطنی، آپشنهای بیشتر و بهتری دارند اما تأکید میکند «این ماشینها را هرکسی بخرد، موقع فروش حکایت کفشهای میرزانوروز میشود.
قطعاتش هم که همهجا پیدا نمیشود. شاید برای یک قطعه مجبور شویم ماشین را چندروز در تعمیرگاه بخوابانیم. ترجیح میدهم خودرو چینی مونتاژشده به نام خودرو ملی را از خودروساز داخلی بخرم اما خودرو ساخت چین نخرم، چراکه خدمات پسازفروش و تأمین قطعات برایم اهمیت زیادی دارد».
بیرونقی دستدومهای خارجی
دونفر در تاریکروشن انتهای نمایشگاه بعدی، روزنامه میخوانند. با بفرمایی که میزنند، معلوم است حالواحوال کاسبیشان خوب نیست. نمایشگاه پر است از خودروهای دستدوم سرحال خارجی. میپرسم اوضاع بازار خودروهای دستدوم خارجی چطور است؟ یک از آنان میگوید: ماشین نو خارجی را هم کموبیش میفروشند اما مدتهاست کسی خودرو نو خود را برای فروش به امانت نسپرده است.
بازار خراب است و مشتری نیست. خودرو ساخت کره را نشان میدهد و میگوید: این ماشین ١٦٧میلیون قیمت داشته حالا رسیده به ١٥٣میلیون اما کسی خریدار نیست. مشتری منتظر ارزانشدن است و تا این رکود در همهجای اقتصاد پابرجا باشد، این انتظار هم ادامه پیدا میکند.
فروش زیر قیمت تمامشده
به یکی از نمایندگیهای خودروهای وارداتی وارد میشوم. درخواست میکنم با مسئول نمایشگاه صحبت کنم، نگاهها به سمت کسی میرود که زیر باد کولر نشسته است. آرام و شمرده وضعیت بازار را میگویند: مشتری نیست، میبینید که. قیمت این ماشینها تا ١٠درصد هم پایین آمده اما خریدار ندارد.
حتی برخی از این ماشینها را زیر قیمت تمامشده میفروشند چون به نقدینگی نیاز دارند. میپرسم به نظر شما در آینده وضعیت چه میشود؟ میگوید: در هر بازاری که قیمتها با افت مواجه شود، خریدار دست نگه میدارد، اول میخواهد مطمئن شود که قیمتها به کف رسیده تا بعد بخرد. حالا قیمتهای ما شاید تا چنددرصد دیگر هم کاهش پیدا کند اما مسئله این است که در قیمت پایینتر هم خریدار نیست.
بیپولی باعث شده خودرو نخرند
سری به بالای شهر میزنم. قسمتی از شهر با خیابانهای سربالا و سرپایین. نمایندگی پورشه را پیدا میکنم. خنک و روشن است و صدای موسیقی آرامی به گوش میرسد. درِ یکی از ماشینها باز میشود و جوانی همانگونه که به صفحه موبایلش نگاه میکند پیاده میشود و به سمت من میآید.
پشت سر من مرد میانسال و متشخصی نیز وارد میشود. جوان مؤدب میشود و ما را به سمت دفتر که میانه نمایشگاه است راهنمایی میکند. خود را «خسرو» معرفی میکند و مدیر فروش این نمایشگاه است. میگوید بازار نسبتا بیتغییر است. قیمتها هم تغییری نداشته و تعداد مشتریان هم کموبیش مانند سال گذشته است.
کم و زیاد میشود اما در کل بازار آرام است. از قیمت خودروهای داخل نمایشگاه میپرسم. نگاهی میچرخاند و میگوید: اینجا از مبلغ حدود ٣٥٠ داریم تا حدود یکونیم که یک پورشه هزار و ٥٠٠ سیسی است. میپرسم: یکونیممیلیارد؟ میگوید بله. میلیارد.
البته خودروهای بالاتری هم در بازار هست اما اینجا نمونهاش نیست! «خسرو» از کمپین بیخبر است. میپرسم از پیامهایی که راجع به خودروهای داخلی، قیمت و کیفیت آنها در گروههای اجتماعی منتشر میشود هم بیخبر است؟ سری تکان میدهد و میگوید: بله. اخیرا پیامهایی را در گروههای دوستی دیدهام که مثلا میگویند چرا خودروی ایرانی اینقدر گران شده درحالیکه با این پولها میشود بهترین خودرو را وارد کرد.
نوشته بودند به نخریدن ادامه میدهیم تا خودروسازان به سزای اعمالشان برسند! از تأثیرگذاری این کمپین میپرسم، شانه بالا میاندازد و میگوید: از من بپرسی بیپولی باعث شده مردم خودرو نخرند. این کارها هم فقط میتواند چهار تا کارگر را بیکار کند. مشکل خودروسازی ما شاید حلشدنی نیست وگرنه اینهمه سال حل شده بود. کرهجنوبی بعد از ما خودروساز شده، حالا آنها کجا هستند و ما کجا... .