تانکها
متحدین ساخت این کشتی زمینی زرهی را سال 1915 آغاز کردند و البته چند سال طول کشید تا نخستین تانکها وارد میدانهای نبرد شدند. نام این وسیله نظامی شباهت زیادی به مخازن آب داشت و البته شکل ظاهری آن هم به همین صورت طراحی شده بود. تانکها اولین بار در تاریخ 16 سپتامبر 1916 در جنگ فلِرس-کورسلِت به صورت عملی مورد استفاده قرار گرفتند و با بررسیهای اولیه ثابت شد که این خودرو نظامی بیشتر از دشمن میتوانست سرنیشنان خود را به کام مرگ بکشاند. با این وجود تواناییهای تانک غیرقابل انکار بود و سرانجام در ژوئیه 1918 کارخانه تانکسازی Tank Corps تاسیس شد و تا پایان جنگ جهانی اول بیش از 30 هزار کارمند را در خود جا داده بود.
مسلسلها
پیش از آغاز جنگ جهانی اول، سریعترین و کاربردیترین سلاح در جهان گاتلینگ نام داشت که شبیه به توپهای جنگی و با همان اندازه ساخته میشد. استفاده از این سلاح در جریان جنگهای قرن بیستم کاهش یافت. در همان زمان بریتانیاییها یک سلاح قابلحمل و کاربردی با نام ویکرز ارایه کردند. برای استفاده از این سلاح بزرگ با کالیبر سنگین به یک گروه شش نفری نیاز بود، ولی این اسلحه به قدری خود را کارآمد نشان داد که طی فاصله زمانی کوتاه توانست به شهرت جهانی برسد. پس از آن یک سلاح آمریکایی با نام لوئیس ساخته شد که نسبت به ویکرز وزن کمتری داشت و البته قابلیت اعتماد به آن هم کمتر بود. در حالی که توپخانههای سنگین بیشترین تلفات جنگ جهانی اول را باعث شدند، توانایی و قابلیت حمل مسلسل باعث شد این سلاح به کاربردیترین ابزار برای گروههای متفقین و متحدین تبدیل شود.
سیستمهای تاکتیکی پشتیبان هوایی
کمتر از 15 سال پس از به پرواز درآمدن نخستین شئ پرنده برادران رایت، در جنگ جهانی اول از سیستم جدیدی با نام هواپیمای شناسایی رونمایی شد که در کنار آن بالنها و کشتیهای هوایی نیز با همین هدف مورد استفاده قرار میگرفتند. نخستین هواپیما به معنای امروزی به صورت بدوی ساخته شده بود که البته میتوانست وظایف خود را انجام دهد. طولی نکشید که هر دو طرف جنگ رقابت تنگاتنگی را برای ساخت هواپیماهای جنگنده تکبال و دوبال آغاز کردند. این هواپیماها میتوانستند بمبها و مسلسلهای سنگین را با خود حمل کنند و در عین حال قدرت مانور بالایی داشتند. در اواسط سال 1915 پیادهنظامها میتوانستند در آسمان بالای سر خود نبرد میان هواپیماها را ببینند و همان زمان بود که سیستم پشتیبان هوایی به یکی از عوامل تاکتیکی در موفقیت گروههای نظامی تبدیل شد و طی نیمه دوم جنگ جهانی اول، این سیستم به عنوان مهمترین ابزار نظامی مورد استفاده قرار میگرفت.
گاز سمی
اگرچه گاز سمی در مجموع تعداد اندکی از تلفات جنگ جهانی اول را باعث شد، ولی تاثیرات آن بسیار فراگیر و ویرانگر بود. گاز سمی نخستین بار در سال 1915 در «نبرد دوم ایپِر» توسط ارتش آلمان مورد استفاده قرار گرفت و فراماندهان نظامی به این نتیجه رسیدند که ابزار مذکور در مقایسه با سلاحهای سنتی غیرکاربردی و بیاثر است. موفقیت این سلاح در هر یک از عملیاتهای نظامی نه تنها به نوع گاز و پیچیدگیهای روش استفاده از آن بستگی داشت، بلکه شرایط آب و هوایی در طول روز هم روی آن تاثیر میگذاشت. به هر حال، گاز سمی توانست خود را به عنوان مهمترین سلاح روانی در جنگ جهانی اول معرفی کند و به واسطه آن سربازان و مهندسان نظامی زمان زیادی صرف کردند تا بتوانند خود را از مرگهای وحشتناک ناشی از انتشار گازهای سمی ایمن کنند. بیش از بیست سال پس از این اتفاق، گازهای سمی توانستند در جریان جنگ جهانی دوم یک ترس گسترده برای نیروهای نظامی و غیرنظامی به وجود آورند.
باندهای جذب خون
همه اختراعات زمان جنگ جهانی اول با هدف کشتن مردم ثبت نشده است و در برخی موارد کاربردیهای دیگری هم برای آنها در نظر گرفته میشد. پارچه پنبه ای سلولزی یکی از فرآوردههای نیشکر بود که نخستین بار در زمان جنگ جهانی اول مورد استفاده قرار گرفت. این محصول قابلیت جذبکنندگی بالایی داشت و چون نسبت به پنبههای جراحی با هزینه کمتر و کارایی بیشتر ساخته میشد، در بیمارستانهای نظامی مورد استفاده قرار میگرفت تا به عنوان باند پزشکی در محل جراحت بسته شود و خونی که از محل اصابت ترکش خارج میشود را جذب کند. سالها پس از این اتفاق باندهای استریل برای جذب خون در محل جراحت به کار گرفته شدند و در سال 1920 این ابزار به صورت عمومی بین رواج یافت.