مطلب پیش روی شما ترجمه تست انجام شده توسط نویسندگان ماهنامه تاپگیر است. البته جرمی کلارکسون با انتشار عکسی در اینستاگرام خود خبر از انجام تست این خودرو در مجموعه گرندتور را داد که با توجه به آزادیهای بیحد و مرز گرندتور، میتوان انتظار بررسی جذابتری از این خودرو داشت، اما برای دیدن آن باید تا حدود چهار تا پنج ماه دیگر صبر کنید.
واضح است سلطنت ویرون به عنوان سریعترین خودروی جهان تمام شده است و غریبهها به تاج و تخت او حمله بردهاند. اما شیرون ۱٫۹ میلیون پوندی میخواهد تاج و تخت پدرش را پس بگیرد و با استفاده از ساختار اصلی پیشرانه ویرون که ارتقا یافته و در ظاهر جدید این ابرماشین گروه فولکسواگن تغییراتی به وجود آمده، اقدام به ثبت رکوردهای جدید کند.
توان جدید برای شیر طلایی
در حالی که نسخه سوپراسپرت ویرون توان تولید ۱۱۸۳ اسببخار و ۱۵۰۰
نیوتونبرمتر گشتاور را داشت، شیرون ارتقا یافته میتواند ۱۴۷۹ اسببخار و
۱۶۰۰ نیوتونمتر گشتاور را راهی چرخهای خود کند.
وقتی موفق میشدید در ویرون به نهایت سرعت برسید باک سوخت در ۱۲ دقیقه تمام میشد، متاسفانه این عدد در شیرون به ۹ دقیقه رسیده که البته با بالاتر رفتن سرعت نهایی طبیعی هم است. واضح است شیرون برای جنگ اعداد ساخته شده، پس باید تعدادی از این اعداد را مرور کنیم.
برای شتابگیری از سکون به ۱۰۰ کیلومتربرساعت نیاز به ۲٫۵ ثانیه زمان است، سپس برای رسیدن به سرعت ۲۰۰ کیلومتربرساعت باید ۴ ثانیه دیگر صبر کنید و برای رسیدن به سرعت ۳۰۰ کیلومتربرساعت نیز کلا نیاز به ۱۳٫۶ ثانیه است.
اگر اهمیت این ۱۳٫۶ ثانیه را درک نکردهاید، باید اضافه کنیم مکلارن P1 2.9 ثانیه دیرتر از شیرون به این سرعت میرسد و قویترین نسخه ویرون یعنی سوپراسپرت نیز یک ثانیه بیشتر زمان نیاز داشت تا به این سرعت برسد. سپس باید سراغ حداکثر سرعت شیرون برویم.
عدد محدود شده ۴۲۰ کیلومتربرساعت حداقل ۵ کیلومتربرساعت بیشتر از ویرون سوپراسپرت است. اگر خاطرتان باشد کمپانی میشلن برای تولید تایرهای ویرون در مقابل چالشهای بسیاری فائق آمد اما در نهایت موفق شد تایرهایی بسازد که مدت کوتاهی میتوانست سرعت ۴۰۰ کیلومتربرساعت را تحمل کند.
حال میشلن برای ثبت رکوردهای جدید توسط شیرون تلاش بیشتری کرده و به گفته بوگاتی این تایرها توانایی رسیدن به سرعت ۴۳۴ کیلومتربرساعت نیز دارند که هدف اصلی شیرون در حالت سرعت محدود نشده است. برای رسیدن شیرون به این سرعت، مهندسان بوگاتی چالشهای بیشتری داشتند.
به عنوان مثال برای خنک کردن موتور نیاز به ۶۰ هزار لیتر هوا در هر دقیقه بوده که به وسیله ۱۰ رادیاتور مخفی شده در زیر بدنه شیرون این مهم امکانپذیر شده است.
برای توقف در این سرعت بیشتر نیاز به ترمزهای قویتر است،به همین دلیل دیسک دارای ۲۰ میلیمتر شعاع و ۲ میلیمتر قطر بیشتر است.
کربن سیلیکن کاربید جنس جدید دیسکهای این ابر خودرو است که به غیر از وزن سبکتر، دارای مقاومت بیشتری در حالت خشک است. در چرخهای جلو نیز از هشت پیستون برای انتقال فشار روغن ترمز به دیسک استفاده شده که البته در چرخهای عقب شاهد استفاده از شش پیستون با قطر مشابه هستیم.
خود تایرها نیز در جلو ۱۴ و در عقب ۱۲ درصد عریضتر شده که خود را در پوشش رینگهای ۲۰ اینچی در جلو و ۲۱ اینچی در عقب با آلیاژ جدید سبکتر و قویتر به نمایش زیباییهای خود میپردازد. آلیاژ جدید رینگها توانایی تحمل ۳۸۰۰ جی را دارد تا بتواند در هر شرایطی وزن شیرون به علاوه نیروهای جانبی اعمال شده به آن را تحمل کند. در شاسی جدید سریعترین خودروی خیابانی نیز از همان ساختار یکتکه ساخته شده از فیبرکربن استفاده شده که برای ساخت هر کدام نیاز به چهار هفته وقت است.
البته در انتهای شاسی قسمت فیبرکربنی جدید اضافه شده که کمک میکند ۸ کیلوگرم وزن اضافهتر شیرون نسبت به ویرون تحمل شود. به گفته بوگاتی نقاط پیچش شاسی جدید شیرون با استفاده از طرحهایی که در خودروهای سطح یک مسابقات ۲۴ ساعته لمانز استفاده میشود، طراحی شده و قرار دادن سیستم فرمان برقی جدید که با سیستم تعلیق و شاسی یکپارچه و مرتبط شده، کمک میکند این خودروی ۱۹۹۵ کیلوگرمی در زمینه هندلینگ و پایداری هنگام استفاده از فرمان در هر سرعتی بین رقبا سرآمد باشد.
سواری
به دلیل اینکه مهمترین عامل وجودی شیرون سرعت است، پس بیهیچ فاصلهای
سراغ رسیدن به سرعت ۴۰۰ میرویم. برای این کار اولین مشکل شما فرمان است که
به لطف سیستم جدیدی که میشلن به اسم Cup 2 برای انفصال سیستم PAX از
چرخها انجام داده، هر کدام از چهار چرخ رفتار منطقیتری از خود نشان
میدهند و تغییرات موردنیاز شما هرچه سریعتر اجرا میشوند. البته بازهم
احساس خطر در دو شتابگیری اصلی وجود دارد.
البته مهمترین مشکل بازهم در آیرودینامیک خودرو و مخصوصا جلوپنجره سنتی این خودرو است که هنگام شتابگیری، فشار وارد از سوی دماغ خودرو کاملا محسوس است ولی به هر حال مهندسان بوگاتی تمام تلاش خود را برای رفع این نقص کردهاند. به طور کلی تفاوت اصلی بین شیرون و ویرون را میتوان در پایداری بیشتر خصوصا در سرعتهای بالا عنوان کرد.
فضای داخلی
در کابین جدید با استفاده از سیستم صوتی جدید سعی شده است لذت شتابگیری با
این خودرو صدچندان شود. همچنین با افزایش فاصله ۱ میلیمتری افراد
قدبلندتری میتوانند در کابین این ابرخودرو جا شوند و بتوانند تجربه
لذتبخش بودن پشت فرمان جدید این خودرو راکه به مجموعه جدید و مدرنتری
مجهز شده، داشته باشند.
استفاده بیشتر از چرم ماکرون در جایجای کابین کمک کرده است به بوگاتی بودن این خودرو و رابطه با اجدادش بیشتر ایمان بیاوریم. در کل کابین جدید شیرون را میتوان تلفیق حس کلاسیک و لوکس بوگاتی به همراه امکانات و ظاهر مدرن در محل مورد انتظار خود دانست.
هزینههای نگهداری
حدود ۱۲۰ دستگاه از ۵۰۰ دستگاه شیرون برنامهریزی شده برای عرضه، تحویل
مشتریان خود شدهاند که برای همین موضوع ۱۲۰ دستگاه حدود دو سال زمان لازم
بوده است. به گفته مدیرعامل بوگاتی «مالکان بسیار خاص این خودروها به طور
میانگین ۶۴ دستگاه خودرو، ۳ فروند جت شخصی، ۳ فروند هلیکوپتر و یک قایق
تفریحی دارند و البته هر ساله ۲۵۰۰ کیلومتر در جادهها رانندگی میکنند تا
عطش سرعت خود را پاسخ دهند.»
این نوع از مولتیمیلیاردها چشم خود را روی بلیت ۱٫۹ میلیون پوندی اولیه میبندند و هر کدامشان برای شخصیسازی خودروهای خود صدها هزار پوند خرج میکنند تا خودروی خاصی در اختیار داشته باشند. پس اگر یکی از این افراد هستید، قطعا نگرانی خاصی بابت هزینههای نگهداری این ابرخودرو نخواهید داشت.
نتیجهگیری
ادامهدهنده راه ویرون خودروی خاصی است که شبیه هیچ خودروی دیگری نیست و
برای خود شخصیت متمایزی درست کرده است. طبیعی است وقتی امضای مهندسان ویرون
روی ادامهدهنده راه او باشد، باید انتظار بیشتری از آن داشت.
اما باید در نظر داشت در بد دورهای از تاریخ سوپراسپرتها هستیم، در واقع در زمانهای هستیم که به قول جرمی کلارکسون سوپراسپرتها با هیبریدشدنشان مجبور به تعمید شدهاند تا پاک به نظر برسند.
وقتی در این دوران فولکسواگن بحرانزده بخواهد ادامهدهنده راه ویرون را خلق کند، قطعا نقدهای زیادی به آن خواهد شد و این خودرو از دو جنبه مورد نقد است؛ یکی اینکه آیا عطش بیپایان این خودرو برای بلعیدن سوختهای فسیلی چقدر چهره فولکسواگن را زشتتر خواهد کرد و از طرف دیگر دوستداران ویرون با این ظاهر دلفریب شیرون انتظار ارتقاهای فنی بیشتری داشتهاند.
گویا طراحان بوگاتی وقت بیشتری برای طراحی این خودرو گذاشتهاند تا مهندسان فنی آن. البته بیانصافی نباید کرد و کاهش ضریب آیرودینامیک را میتوان تغییر مثبتی در نظر گرفت.
در واقع بسیاری معتقدند به جای شیرون باید خودروی ارزانتری معرفی میشد که قابلیتهای ویرون را در قالب قیمت منطقیتر و مدرنتر «حتی هیبرید» ارائه کند ولی این طور نشد، چراکه فولکسواکن بوگاتی را برند پرچمدار محصولات خود میداند.
در کل شیرون را میتوان سوپراسپرت دوران قبل از تحول هیبریدی دانست که به کمال رسیده و با تمام نقدهای خرد و درشت وارد بر آن هرکسی طالب گذاشتن پوستر آن روی دیوار محل کار و زندگی خود است.