برخی کارشناسان در مسیر آسیبشناسی این
اتفاق معتقدند «با توجه به اینکه کمتر کسی انتظار داشت که صنعت خودرو در
استرالیا به پایان عمر خود برسد اما این اتفاق رخ داد و خودروسازی استرالیا
اکتبر امسال پس از 91 سال به کار خود پایان میدهد.»
آنها همچنین
بر این مساله تاکید دارند «با به وجود آمدن قطبهای خودروسازی در دیگر
نقاط جهان شرایط روزبهروز برای تولید خودرو در این کشور غیراقتصادیتر شد و
مجموعهای از عوامل اقتصادی دستبهدست هم داد تا خودروسازان بزرگی را که
در این کشور کارخانه داشتند، به این نتیجه برساند که دیگر تولید خودرو در
استرالیا نفعی برایشان ندارد.»
در این رابطه اما یک کارشناس و
فعال در صنعت خودرو نظر دیگری دارد. حسن کریمیسنجری وقوع چنین اتفاقی در
استرالیا را نهتنها منفی نخواند، بلکه از میان رفتن مزیتهای سرمایهگذاری
در زمینه خودروسازی در این کشور را مسالهای دانست که از رشد اقتصادی و
افزایش ارزش پولی آن ناشی شده است. وی همچنین ضمن مقایسه وضعیت خودروسازی
در ایران و استرالیا، بر این موضوع تاکید کرد که برخلاف استرالیا، کشور ما
همچنان از پتانسیل بالایی برای جذب سرمایه خودروسازان مطرح دنیا برخوردار
است.
گفته میشود صنعت خودرو در استرالیا به پایان عمر
خود نزدیک شده است. بر این اساس به نظر شما دلایلی که باعث شد در این کشور،
با سابقه قابلتوجه فعالیت در زمینه خودروسازی، تصمیم بر این شود که در
آینده نزدیک تولید متوقف شود، آن را چگونه ارزیابی میکنید؟
امروزه در زنجیره ارزش خودرو، اتفاقات جدیدی افتاده است. موضوع تولید
رقابتی و کاهش قیمت تمامشده برای خودروی تولیدی، جایگاه و اهمیت ویژهتری
یافته است. در واقع تنگتر شدن فضای رقابت در حوزه فروش خودرو و همچنین
تغییر نگرش بازار به ویژگیهای یك خودروی تولیدشده در كلاس جهانی نسبت به
گذشته، باعث میشود قیمت تمامشده یك خودرو از اولویت بالاتری نسبت به قبل
برخوردار باشد.
اینکه بسیاری از شرکتهای بزرگ خودروساز به سمت
مناطق دیگر جغرافیایی از جمله مكزیك، برزیل، هند و... رفتهاند، به این
دلیل است که این مناطق و کشورها پتانسیل خوبی برای کاهش قیمت تمامشده
تولید دارند.
با استناد به این مقدمه به نظر میرسد استرالیا در
حال حاضر مزیت خود را در كاهش قیمت تمامشده محصول از دست داده است. در
واقع هزینههای تولید مثل دستمزد نیروی كار در این كشور در سالهای اخیر
افزایش قابلتوجهی یافته است، به طوری كه این صنعت در یکی، دو سال اخیر
بالغ بر 60 درصد از این افزایش، اثر منفی گرفته است. یعنی هزینههای تولید
خودرو 60 درصد در این کشور افزایش پیدا کرده است. بنابراین دیگر مزیتی
ندارد تا خودروسازان بزرگ در استرالیا سرمایهگذاری کنند.
دو
ویژگی مهم وجود دارد كه باعث ایجاد انگیزه در شرکتهای بزرگ برای انتقال
سرمایهگذاری به یک کشور یا منطقه جغرافیایی جدید میشود، نخست میزان تاثیر
مجموعه شرایط صنعتی و اقتصادی آن منطقه در کاهش قیمت تمام شده و دیگری
استراتژی توسعه بازار یا میزان تاثیری است که سرمایهگذاری در یک کشور بر
رشد بازار و افزایش حجم فروش شرکت سرمایهگذار میگذارد.
از آنجا
كه ساختار خودروسازی در استرالیا بر اساس سرمایهگذاری شركتهای بزرگ
خودروسازی شكل گرفته، لذا میتوان گفت استرالیا در هر دوی این شروط، مزیت
خود را از دست داده است. به عبارتی با توجه به افزایش نرخ برابری دلار
استرالیا در مقایسه با نرخ ارز جهانی، دیگر امکان تولید خودرو با هزینه
پایین در این كشور وجود نداشت. این مساله، هم هزینههای تولید را بالا
میبرد و هم مزیت صادراتی را کاهش میدهد. در چنین شرایطی واردات به
صرفهتر از صادرات است.
با توجه به شرایطی که اشاره
کردید، چرا کشورهای صنعتی تصمیم به توقف تولید یا انتقال سرمایه تولید
خودرو به کشورهای دیگر را میگیرند؟
طبیعی است مثلا
کشوری مانند آمریکا که ارزش پول نسبتا بالایی دارد، تولیدات خود را در
کشورهایی انجام دهد که ارزش واحد پولی ارزانتر داشته باشد. مثلا خودرو را
در مکزیک تولید میکند و آن را در کشوری که ارز قویتری دارد، به فروش
میرساند. این فرایند یک شرایط رقابتی مثبت ایجاد میکند.
اما
تصور کنید مثلا شرکت تویوتا بخواهد در استرالیا خودرو تولید کند، در حالی
که با توجه به قدرت ارز استرالیا هزینههای تولید از جمله دستمزد کارگر در
این کشور بسیار بالاست. در چنین شرایطی، سود عملیاتی حاصل از سرمایهگذاری
در این کشور منفی خواهد بود و ارزش صادراتی محصولات تولیدی نیز اثر مثبتی
بر سود عملیاتی سرمایهگذار نخواهد گذاشت.
چرا استرالیا مزیتهای خود برای تولید خودرو را از دست داد؟
به این دلیل که استرالیا از یک شرایط اقتصادی باز برخوردار است و کشور
توسعهیافتهای محسوب میشود، مزیت زیادی برای توسعه خودروسازان ندارد. چون
درآمد سرانه در این کشور بالاست، بنابراین نرخ نفوذ خودرو در استرالیا نیز
بالاست و بر این اساس مشتری بالقوه کمتری دارد.
در حالی که در
کشوری مانند مکزیک درآمد سرانه پایین و از طبقه متوسط کوچکی برخوردار است.
آمریکاییها برای سرمایهگذاری در این کشور در بدو فعالیت میگویند
سرمایهگذاری در مکزیک منجر به کاهش هزینه تمامشده میشود و بعد هم با
ایجاد اشتغال در این کشور یک طبقه متوسطی به وجود میآید که به توسعه بازار
شرکتهای آمریکایی کمک میکند. در حالی که ضریب نفوذ خودرو در استرالیا
بالاست و این مزیت را نیز از دست داده است.
در سالهایی
که صنعت خودروی استرالیا فعال بود، شرکتهای زیادی در این کشور
سرمایهگذاری کردهاند و حالا با قرار دادن یک زمان دقیق برای توقف این
فعالیت، لازم است این سرمایهها از این کشور خارج شوند. به نظر شما
راهکارهای صنعتی و اقتصادی این فرایند به چه شکل خواهد بود تا آسیبی در پی
نداشته باشند؟
همانطور که اشاره شد، استرالیا از رشد
اقتصادی، درآمد سرانه و قدرت پول بالا برخوردار است. همه اینها نشاندهنده
آن است که این کشور دارای اقتصاد قابل اتکا و یک صنعت مستحکم است. به این
ترتیب با توقف خودروسازی به نظر نمیرسد آسیبی به شرایط اقتصادی استرالیا
وارد شود.
این کشور در حالحاضر جزو قدرتهای اول درآمدی دنیا به
شمار میرود. یکی از مطرحترین منابع درآمدی این کشور صنعت گردشگری آن است.
چون استرالیا یکی از مناطق اصلی دنیا برای جذب گردشگر از سراسر جهان محسوب
میشود و از این مسیر درآمد بالایی کسب میکند.
باید توجه داشت
که استرالیا به خاطر ضعف بنیه اقتصادی یا بهدلیل برخوردار نبودن از توان
حمایت یک صنعت نیست که خودروسازی را از دست میدهد. اتفاقا برعکس، به دلیل
بالا بودن قدرت اقتصادی این کشور است که دیگر خودروسازی در آن به صرفه
نیست.
این اتفاق پیش از این در مورد کشورهای دیگر نیز رخ داده
است. شبیه این موضوع در کشور آمریکا نیز به نوعی البته در حجم كمتر اتفاق
افتاد. بهطوری كه خودروسازی خود را به کشورهایی مثل مکزیک و چین منتقل
کرد. همچنین شرکتهای اروپایی که برای خودروسازی در ترکیه و چین
سرمایهگذاری کردند یا برندهای ژاپنی مثل تویوتا که آنها هم بخش زیادی از
سرمایه و تولید خود را به ترکیه و چین منتقل کردند.
تا سالها پیش
از این همه میدانستند تویوتا یا فورد در آمریکا تولید میشود. اما امروزه
بخش زیادی از این خودروها در کشورهایی تولید میشوند که قیمت تمامشده
پایینتری داشته باشند.
در واقع این اتفاق قبلا در مورد کشورهای
توسعهیافته دیگر نیز افتاده است و آنها هم به دلیل رشد اقتصادی و افزایش
درآمد سرانه مزیت تولید خود را از دست دادهاند. چون هزینه تولید بالاست و
سرمایهگذاری در این کشورها دیگر صرفه اقتصادی به همراه ندارد. بنابراین
قطعا تعطیلی خطوط تولید تویوتا، فورد و جنرال موتور در استرالیا، لطمهای
به اقتصاد این کشور نخواهد زد. چراکه آنها به این نتیجه رسیدهاند که اگر
انرژی و سرمایه خود را روی سایر استراتژیها بگذارند، ارزش افزوده بیشتری
برای آنها در پی خواهد داشت.
با وجود تفاوتهایی که
خودروسازی در استرالیا با فعالیت این صنعت در کشور ما دارد، به نظر میرسد
مشابه این اتفاق حداقل تا سالهای طولانی در کشور ما رخ ندهد.
بله. همین طور است. اتفاقا برعکس استرالیا، ایران کشوری است که مزیتهایی
را که به آنها اشاره شد داراست. در واقع میتوان گفت اگر اصلاحات لازم در
ساختار صنعتی و اقتصادی کشور انجام شود، ایران از مناطقی است که هم در
زمینه توسعه محصول و هم توسعه بازار واجد شرایط است.
درواقع
اصلاحاتی كه منجر به بهبود فضای كسبوكار در ایران شود. این اصلاحات
میتواند افزایش سهم بخش خصوصی در صنعت باشد. همچنین موارد مرتبط به
قانونگذار و دخالتهای دولت نیز میتواند شامل این اصلاحات باشد. کاهش
ریسک سرمایهگذاری در کشور و کاهش دخالتهای سیاست در صنعت و اقتصاد نیز
کمک قابلتوجهی به اصلاح شرایط سرمایهگذاری در کشور خواهد کرد.
در واقع تمام فشارهایی که از خارج از یک بنگاه اقتصادی به آن تحمیل میشود،
فضای کسبوکار را تحت تاثیر قرار میدهد. بنابراین مواردی مانند سیاست،
امنیت، قانون و... نیز با این فضا در ارتباط است. موضوع دیگر ضرورت افزایش
بهرهوری نیروی کار و منابع و حتی بهرهوری پول است.
اگر این
مسائل در ساختار اقتصادی و صنعتی کشور حل و فصل شود، باید مطمئن بود که
ایران یکی از بهترین مناطق برای تولید خودرو است که میتواند ارزش افزوده
قابلتوجهی هم برای تولیدکننده و صاحب برند و هم برای اقتصاد خود داشته
باشد. بنابراین در یك جمله میتوان اینگونه اشاره كرد بهبود فضای كسبوكار و
تلاش برای افزایش بهرهوری منابع، دو اقدام بسیار ضروری اقتصاد و صنعت
کشور است كه این دو اقدام اساسی منجر به كاهش ریسك و افزایش انگیزه در
سرمایهگذاری خواهد شد كه كمترین نتیجه آن افزایش سطح اشتغال است. هدفی كه
تحقق آن در شعار سال نیز گنجانده شده است