همچون رنجروور که اولین شاسیبلند لوکس نبود یا رنو اسپیس که اولین خودروی چندمنظوره نبود، گلف هم اولین هاچبک تاریخ نبود. اما همچون خودروهای مذکور، این گلف بود که تصورات عمومی را دستخوش تغییر کرد و باعث شد یک سبک غریب به یک کلاس خودرو و سپس به یک حرکت جهانشمول در صنعت خودروسازی بدل شود. فرمول فولکسواگن برای رسیدن به این افتخار ساده، عبارت بود از یک پیشرانهی کمی بزرگتر، سیستم تعلیق بهتر و ظاهری جذابتر. با این فرمول یک افسانهی واقعی توسط فولکسواگن خلق شد.
کواترو اولین خودرویی بود که ثابت کرد میتوان در خودروهایی که آفرود نیستند هم از سیستم چهارچرخ محرک استفاده کرد. کواترو نشان داد که میتوان توانایی خودروهایی را که برای رانندگی جادهای طراحی شدهاند، با ارائهی کشش بیشتر در یک خودروی کاربردی بهبود بخشد؛ آن هم به اندازهای که حتی رانندگان پورشه ۹۱۱ هم نمیتوانستند تصور کنند. به این ترتیب بیشترین بازده خودرو در بیشترین زمان ممکن در دسترس بود. آئودی با ارائهی کواترو اعتباری کسب کرد که تا امروز تجارت خود را مدیون آن است.
اسپیس یکی از نمادینترین خودروهای عصر اشتیاق مردم به خودروهای چندمنظوره است. این خودرو سبک بود و از لحاظ فنی ویژگی قابل توجهی برای ارائه نداشت؛ اما بسیار جادار بود و در واقع ایدهی فضاسازی اعمالشده در آن به قدری جالب بود که بهنظر غیرطبیعی میآمد که ۱۰۰ سال از اختراع خودرو بدون عرضهی چیزی مثل این گذشته باشد. اگر قرار بود ردهبندی بهترین خودروهای تاریخ بر مبنای توانایی آنها در انجام کاری که برای آن طراحی شدهاند، انجام شود، خودروهای معدودی در جایگاه بهتری از اسپیس قرار میگرفتند.
در دههی ۸۰ میلادی محبوبیت خودروهای استیشن واگن بزرگ و سنگین بهعنوان انتخاب خانوادهها در حال افول بود. اما مردم همچنان به اتومبیلی برای انتقال تعداد زیادی از افراد و مقدار زیادی بار نیاز داشتند. کرایسلر پاسخ این نیاز را در سال ۱۹۸۴ با این نام به میان آورد: مینیون.
به دلیل این که مینیونها بر مبنای خودروهای سواری ساخته شده بودند و نه کامیونها و وانتها، در عین حال که همچنان ظرفیت حمل هفت تا هشت مسافر داشتند، نسبت به ونهای بزرگ بسیار نرمتر، مقرونبهصرفهتر بودند و رانندگی با آنها بسیار راحتتر بود.
دوج کاروان و همخانوادههای آن، آنقدر موفق بودند که خیلی زود هر خودروساز معتبری در تلاش برای تولید یک مینیون در بین محصولات خود بود.
بسیاری از روزنامهنگاران خودرویی اعتقاد دارند برای تجربهی یک لذت خالص از رانندگی، فراری F40 غیرقابل شکست باقی خواهد ماند. همه چیز از ۳۰ سال پیش که F40 به جهان معرفی شد، پیشرفت کرده است؛ همه چیز به جز هیجان. این آخرین خودروی انزو فراری بود و در بین خودروهای جادهای قطعا محبوبترین آنها.
آیا دوست دارید نظر انزو فراری را در مورد آن بدانید؟ خوشبختانه بهلطف پاسخ وی به این سؤال در سال ۱۹۸۷ نظر او را میدانیم. او با خوشحالی آشکاری در پاسخ به این سؤال گفت: «این خودرو آنقدر سریع است که شاید باعث شود شلوار خود را کثیف کنید»! حتی اگر رانندگی با F40 این کار را با شما نکند، شاید شنیدن قیمتش این کار را بکند.
مزدا MX-5 که به عنوان موفقترین خودروی اسپرت شناخته میشود، آن قدر خوب است که همهی خودرسازان را از ساختن رقیبی برای آن مأیوس کرده است. این خودرو به معنای واقعی، جهان را تغییر داده است. MX-5 از زمان عرضه در سال ۱۹۸۹ یک خودروی اسپرت مقرونبهصرفه بوده که رانندگی با آن سرشار از هیجان است. مزدا با ارئهی این خودرو بازی را بهگونهای تغییر داد که تا امروز هم تنها بازیگر مهم این عرصه است.
هنگامیکه تویوتا گروهی از مهندسان و مدیران خود را برای یادگیری در مورد خودروهای لوکس به آمریکا فرستاد، چیزهای زیادی فراگرفتند که بیشتر آنها تعجببرانگیز نبودند؛ از جمله این که وقتی مردم تصمیم به ارتقاء خودروی تویوتای خود میگرفتند، به سراغ خرید یک بیامو یا مرسدسبنز میرفتند. تویوتا تصمیم گرفت برای شکست دادن آنها وارد میدان شود و به جمع خودروسازان لوکس بپیوندد. لکسوس LS400 که در سال ۱۹۸۹ عرضه شد، چنان استانداردهای بالایی معرفی کرد که تا هفت سال بعد از آن، هنوز هم به عنوان معیاری برای تست صدا، لرزش و استقامت در نظر گرفته میشد.
مزدا MX-5 از ناکجا آمد و بهترین خودروی اسپرت اقتصادی شد. لکسوس LS400 در میدان خودروهای لوکس چنین کاری انجام داد. نیسان میکرا بهترین خودروی کوچکی بود که میشد ساخت. پس از آن هوندا، NSX را از کلاهش بیرون آورد. رانندگی با آن بهتر از فراری ۳۴۸ بود، زندگی با آن بهتر از پورشه ۹۱۱ بود و رانندگی با آن سادهتر از فورد فیستا بود. رشد ژاپن توقفناپذیر به نظر میرسید و NSX معادلات را تغییر داد، نه فقط برای هوندا و ژاپن. تأثیر واقعی آن در جای دیگری احساس شد؛ فراری از آن زمان تاکنون هنوز خودرویی نساخته است که از آن کاملا راضی باشد.
سلیقهی مردم بیثبات است و در دههی ۹۰ میلادی مینیونها در حال از مد افتادن بودند. شور و شوق بعدی در زمینهی خودروهای خانوادگی در این دهه ظهور کرد، خودروهای چندمنظورهی اسپرت.
ناگهان همهی خانوادهها خواستار یک شاسیبلند 4×4 بزرگ برای رساندن بچهها به کلاس فوتبال و رفتن به خرید در تعطیلات آخر هفته بودند. بارزترین نمایندهی شاسیبلندهای این دوره فورد اکسپلورر بود. این خودرو با اندازهی کاملا مناسب و محبوبیت گستردهی خود باعث شد در اواخر دههی ۹۰ میلادی با قدم زدن در هر خیابان، یک فورد اکسپلورر پارک شده در کنار آن خیابان را بتوان دید. در انتهای دههی ۹۰ با موفقیت فورد در فروش بیش از یک میلیون اکسپلورر در سال، واقعا میشد در هر گوشهی آمریکا این خودرو را یافت.
لکسوس با عرضهی RX300 در واقع قالب شاسیبلندهای سایز متوسط امروزی را تعریف کرد. آنها این فرمول را از فورد اکسپلورر اقتباس کردند و آن را با وزنی سبکتر و سیستم چهارچرخ محرک روی پلتفرم خودروهای سواری پیاده کردند. این اتومبیلهای خوشرکاب، مقداری از توانایی کشش بار و رانندگی روی تختهسنگها در جادههای صعبالعبور داخل جنگل را فدای فرمانپذیری واکنشپذیر و سواری راحت کرد.
این فرمول آنقدر موفق بود که امروزه شاسیبلندهای کراساوور بیش از یکسوم کل خودروهای فروختهشده را تشکیل میدهند و در حال بلعیدن سهم بازارهای مربوط به سدانها، مینیونها و شاسیبلندهای سنتی هستند. خریداران هنوز به RX که حالا به دلیل پیشرانهی بزرگتر RX350 نام گرفته است، علاقهمند هستند. امروزه حتی یک مدل هیبرید کممصرف از این خودرو با نام RX450h نیز عرضه شده است. RX اکنون پرفروشترین خودروی لوکس آمریکا، در بین تمامی رقیبان خود است.