این خودرو زیرساخت اصلی ظاهری و باطنی دیگر تولیدات شرکت شد. شاید چراغهای رونتون، سپرهای وننو و موتور اونتادور خاص و منحصر به فرد باشد ولی واقعیت این است که همه اینها فرزندان خلف دیابلو هستند. به گزارش دنیای ماشین، این خودرو درست در زمانی وارد بازی شد که رقیب همیشگیاش فراری ابرهیولای موفقی به اسم F50 را روانه بازار کرده بود. نمایش گاو خشمگین تازهکار در مقابل اسب سرکش خیرهکننده بود. در حالیکه از فراری فوق تنها 349 دستگاه تولید و فروخته شده بود، لامبورگینی توانست دقیقا 2 هزار و 884 دستگاه دیابلو را طی عمر 10 سالهاش به فروش برساند.
پرده اول؛ به دنبال جانشین
ابتدای دهه 70 میلادی هستیم. لامبورگینی یک دوره طلایی را با سوپراسپورت Miura پشت سر گذاشته است. خوشحال و پرافتخار با جیبی پر از پول در حال کار روی جانشین میورا است. طرحهای اولیه به دفتر مدیریت میروند و برمیگردند. تا اینکه یک نمونه مورد تایید قرار میگیرد. قرار بر این میشود که خودرو فوق برای دریافت نظر مشتریان و کارشناسان بهصورت آزمایشی در نمایشگاه ژنو سال 1971 رونمایی شود. بعد از این گردهمایی خودرویی شرکت نقایص پروژه را درک میکند، ولی سه سالی طول میکشد تا نظر نهایی خود را به نمایش بگذارد. سرانجام در 1974 لامبورگینی بهصورت رسمی از Countach پردهبرداری میکند. بزرگترین و قویترین اسپورت دو در شرکت تا آن روز. ایده درهای قیچی با کانتاش برای اولینبار روی یک خودرو اجرا شد که بقیه شرکتها و تیونرها بعدها از آن به اسم «Lambo Door» بهعنوان یک سبک طراحی استفاده میکردند.
کانتاش چهرهای بسیار باوقار و مهیب داشت. آن ایام اگر خودروساز هوس اسپورتگرایی میکرد حتما سراغ طراحیهای اغراقآمیز میرفت. البته دلیل این فرم گرافیکی چشمنواز طراحان سرشناسی بود که این پروژه را دست گرفته بودند. گاندینی و برتونه، به معنی واقعی کلمه با کانتاش هنرنمایی کرده بودند. نسخه پایه این خودرو با یک پیشرانه 4 لیتری 12 سیلندر Vشکل میتوانست 375 اسببخار نیرو تولید کند. لامبورگینی در روزهای آخر عمر این خودرو توانست یک پیشرانه 2/ 5 لیتری را با همان آرایش ولی با قدرت 455 اسببخار تولید کند. کانتاش برای شرکت یک موفقیت ناب به شمار میآمد. چراکه تولید آن از مرز 2 هزار دستگاه نیز عبور کرده بود. با شروع دهه 90 در حالی که به نظر میرسید لامبو بهترین روزهای عمرش را پشت سر میگذراند، ولی دغدغه اصلیاش پیدا کردن یک نمونه بهعنوان جایگزین برای آن بود. این نگرانی هفته به هفته شکل وخیمتری به خود میگرفت. تا جاییکه خیلیها فکر میکردند شرکت برای اولینبار میخواهد نسل دوم یک محصول را تولید کند. این درست برخلاف سیاستهای کلی شرکت که «همیشه باید رو به جلو حرکت کرد» بود.
پرده دوم؛ دیابلو میآید
خداحافظی با کانتاش در دوران مدیریت برادران میمران سوئیسی بود. اما هرچه باشد لامبورگینی فارغ از مدیریتش، یک شرکت کاربلد و چیره دست به حساب میآمد. ایتالیاییها 5 سال پیش از برنامه از رده خارج کردن کانتاش، به فکر جانشینش بودند. آنها پروسه تحقیق و توسعه را از 1985 استارت زدند. این پروژه مخفی Project 132 نام گرفته بود. رسانهها میدانستند که لامبو در حال کار روی یک محصول جدید است. حتی این را هم میدانستند که شرکت یک قرارداد مجدد با گاندینی برای طراحی آن بسته است. ولی اطلاع دیگری دربارهاش نداشتند. درست در همین بحبوحه بود که مالکیت از میمرانها به کرایسلر نامدار سپرده شد.
این اتفاق هم خبر خوبی بود و هم خبری بد. خوب به این خاطر که کرایسلر آمریکا به اندازه کافی برای هندل کردن پروژهها پول داشت و بد به این خاطر که مدیران جدید مدام میخواستند تغییرات انقلابی بدهند. کمکم وقتی به دهه 90 نزدیک میشدیم شرکت نام خودروی بعدی را اعلام کرد؛ Diablo. این نام نیز طبق سنت اسمگذاری شرکت، برگرفته از یکی از گاوهای وحشی اسپانیایی بود. دست آخر لامبورگینی برنامه رسمی رونمایی از دیابلو را اعلام کرد. 21 ژانویه سال 1990. این خودرو طی مراسمی بسیار پر زرق و برق و تقریبا خصوصی در هتل پاریس مونتکارلو پردهبرداری شد. به محض پایین افتادن پردههای براق از روی بدنه این خودرو، چهره جسور و آیندهنگر آن دنیا را تکان داد. دیابلو یک انقلاب ظاهری را تجربه کرده بود.
شرکت از ساختار شکننده و خشک کانتاش ناگهان به سمت زوایای نرم و خشن تغییر رویه داده بود. بارزترین ویژگی ظاهری این خودرو چراغهای دوبل و گرد عقبی، چراغهای مخفی روی جلوپنجره و بال عقب مسابقهای آن بود. اگزوزهای دوبل، رینگهای فرو رفته عقب، گلگیر برآمده انتهایی و آینههایی کشیده، برای اولینبار نگاهها را از یک سوپراسپورت زیبا که فقط به فراری F50 اطلاق میشد، به لامبورگینی دیابلو تغییر داد. این خودرو یک معجون استادانه از مهندسی خودرو بود. لامبورگینی برای اولینبار با این فرزند خود توانست به سرعت نهایی 325 کیلومتر در ساعت برسد.
یک رکورد رویایی برای خودروهایی در این کلاس. دیابلوهای اولیه دارای یک پیشرانه 7/ 5 لیتری 12 سیلندر Vشکل بودند. قدرت خروجی آن 485 اسببخار و گشتاورش 580 نیوتنمتر اعلام شده بود. شتاب صفر تا صد آن 5/ 4 ثانیه ثبت شده است. این سوپراسپورت موتور وسط مجهز به سیستم انتقال قدرت RWD (محور متحرک عقب) بود تا لذت رانندگی را بیش از پیش کند. دیابلو یکی از معدود ابرخودروهای دهه 90 بود که داخل کابینش سیستم صوتی آلپاین تعبیه شده بود. شهرت دیابلو کاری کرد که مسوولان برگزارکننده رقابتهای فرمول یک بر آن شدند تا رقابت گرندپری کانادا در 1995 را با نقشآفرینی این خودرو در قالب خودروی مارشال به نمایش بگذارند.
پرده سوم؛ مدل پشت مدل
لامبورگینی بعد از عرضه نخستین ویرایش دیابلو بهشدت در پی آن بود که نسخههای بعدی را سریعا راهی بازار کند تا مجالی برای نفس کشیدن فراری اف50 باقی نگذارد. اولین مدلی که بعد از ویرایش استاندارد راهی بازار شد، Diablo VT بود. محصولی که در 1993 رونمایی شد. ویتی نخستین مدلی از دیابلو که بهصورت دو دیفرانسیل تولید میشد. شرکت این فرمت انتقال قدرت را از روی تنها شاسیبلند خود یعنی LM002 الهام گرفته بود. همچنین در این ویرایش سیستم ترمزگیری به طرز چشمگیری بهینه شده بود. صندلیهای داخل اتاق آرگونومی شده بودند و آینهها کمی از حد استاندارد وسیعتر شدند تا دید راننده بهتر شود.
شرکت سال بعد از آن سراغ نمونه SE30 Jota رفت؛ یک نمونه عرضه محدود و سفارشی که به مناسبت سیامین سالگرد تاسیس شرکت تولید شده بود؛ خودرویی فوق اسپورت که به سختی توانسته بود مجوزهای لازم برای حضور در خیابان را از مسوولان دریافت کند. بدون تغییر در حجم پیشرانه مهندسان لامبورگینی کاری کردند که خروجی تا مرز 523 اسببخار افزایش پیدا کند. این پیشرفت از طریق تغییرات در سیستم پاشش و اگزوز صورت گرفته بود. همچنین برای اولینبار دیابلو مانند خودروهای مسابقهای مجهز به رولکشی اتاق شده بود. بهدلیل حذف بخش گستردهای از آپشنها و تجهیزات اضافی، وزن خودرو پایین آمد. دیابلوی فوق برای نخستینبار استفاده از صندلیهای فیبر کربنی و کمربندهای ایمنی 4 نقطهای را تجربه کرد. مدل جوتا فاقد سیستم تهویه مطبوع یا همان کولر بود. گفته میشود از این سری تنها 28 دستگاه تولید شده است.
در نمایشگاه 1995 ژنو سوئیس بود که لامبورگینی از Diablo SV پردهبرداری کرد. باز هم یک انتقال قدرت دو محور و پیشرانهای که حالا میتوانست 510 اسببخار نیرو فراهم کند. بدون دستکاری کلی ساختار اصلی طراحی، جزئیات زیبایی به آن اضافه شد. مانند هواکشهای Naca که جسارت ظاهریاش را دوچندان کرده بودند. دیابلو اسوی بهصورت اختصاصی دارای دو جفت رینگ زیبای 18 اینچی شده بود. رینگهایی که در بازار لوازم و تجهیزات خودرویی بهشدت محبوب شده بودند. در آخرین ماه 95 میلادی، لامبورگینی اولین نمونه روباز از دیابلو به اسم VT Roadster را رونمایی کرد. این اسپورت بدون سقف ساختاری مانند پورشههای 911 تارگا داشت. با این تفاوت که به جای استفاده از ستون فولادی در وسط، لامبو از یک ستون فیبر کربنی استفاده کرده بود. حذف سقف، ایمنی خودرو را به خطر انداخته بود. به همین خاطر مهندسان مجبور شدند تا تغییراتی در وزن و نحوه توزیع آن اعمال کنند. این خودرو میتوانست با قدرت 530 اسببخاریاش به سرعت 335 کیلومتر در ساعت دست پیدا کند.
سال 1999 وقتی آئودی تمام سهام لامبورگینی را خرید، سطح مهندسی شرکت به لطف حضور آلمانها یک پله بالا آمد. این همان سالی بود که نیسان با تک مدل 300ZX خود توانسته بود به یکباره کل بازارهای جهانی را به تسخیر خود در بیاورد. آئودی توانست مدیران لامبورگینی را متقاعد کند که تغییرات بزرگی در طراحی داخلی بهخصوص داشبورد آن ایجاد کنند. استفاده از سیستم صوتی بنگاند اولوفسن و ترمزهای ABS شرکت «کلسی-هایس» دیابلو را تبدیل به یک ایتالیایی مدرن کرد. همان سال نسخه SV SE35 به مناسبت سیوپنجمین سالگرد تاسیس شرکت توسط یک تیونر سوئیسی تولید شد که البته اقبال خوبی را تجربه نکرد. از این خودرو تنها 9 دستگاه تولید شد. طعم تلخ این ناکامی در 99 میلادی با عرضه VT Roadster کمی قابل هضمتر شد. یک ویتی روباز که اکنون قدرتی بیش از 530 اسببخار پیدا کرده بود. به توصیه مدیران آلمانی این محصول صرفا برای بازار آمریکای شمالی تهیه شده بود. جنجالهای دیابلو در این سال تمامی نداشت. آنها توانستند ویرایش منحصر به فردی به اسم «Alpine Edition» را که داخل اتاقش یک سیستم صوتی حرفهای استریو با قابلیت پخش دیویدی و چنجر 6 دیسکه بود، عرضه کنند. این ویژهسازیها به شرکت رینگسازی MOMO نیز رسید و لامبورگینی یک ویرایش ویژه به اسم «مومو ادیشن» را نیز ساخت.
پرده چهارم؛ اوج یک رویا
با آغاز سال 2000 میلادی، لامبورگینی خبر خوبی برای هوادارانش رو کرد. عرضه نسخه فوق اسپورت Diablo GT برگ برنده شرکت بود. محصولی که هرگز تصور نمیشد لامبورگینی از عهدهاش بربیاید. ویرایش جیتی مانند یک ریسر واقعی تیون شده بود. محصولی که قیمت آن زمانش 300 هزار دلار اعلام شده بود. لامبو از این دیابلو تنها 80 دستگاه ساخت که همگی در بازار آمریکای شمالی به فروش رفتند. این پدیده جایگاه شرکت را در بازار تشنهای که گرایش عجیبی به فراری داشت، مستحکم کرد. این خودرو از نظر آیرودینامیک کاملا مطابق با استانداردهای FIA (فدراسیون جهانی اتومبیلرانی) طراحی شده بود. شرکت برای اولینبار پیشرانه 6 لیتری 12 سیلندر Vشکل را با دیابلو جیتی تجربه کرد. موتوری که برایش 575 اسببخار نیرو به ارمغان میآورد.
با اینکه تصور میشد دیابلو جیتی خودروی چندان موفقی نباشد و اساسا خودروهای مسابقهای در قامت لامبورگینی نمیگنجد، شرکت سال بعد یک نمونه مسابقهای به اسم Diablo GT-R را روی آن اجرا کرد. این مدل درست برعکس تفکرات فروچیو لامبورگینی فقید بود که بهکلی با حضور یک خودروی مسابقهای در خیابان مخالفت میکرد. گفته میشود جیتی-آر میتوانست با همان پیشرانه 6 لیتری قدرتی 590 اسببخاری و گشتاوری 640 نیوتنمتری فراهم کند. پایانبخش قصه دیابلو، مدلی رویایی به اسم VTTT بود. یک نمونه کاملا افسارگسیخته که به لطف حضور یک توربوشارژر میتوانست رکورد رویایی 750 اسببخار نیرو را ثبت کند. سرعت نهایی این خودرو به طرزی باورنکردنی 410 کیلومتر در ساعت ثبت شده است؛ ولی چون خودروی فوق بهصورت رسمی در بازار عرضه نشد، سرعت نهایی آن نیز هیچگاه بهصورت رسمی مورد استناد قرار نگرفت.