پدال نیوز: پنجشنبه ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ تا ابد باید در ذهن این شهر و مردمانش باقی بماند. روزی که ساعت هفت صبح ناقوس مرگ بر فراز شهر به صدا درآمد تا باز شاهد فاجعه باشیم.
پدال نیوز// پنجشنبه ۳۰ دیماه ۱۳۹۵ تا ابد باید در ذهن این شهر و مردمانش باقی بماند. روزی که ساعت هفت صبح ناقوس مرگ بر فراز شهر به صدا درآمد تا باز شاهد فاجعه باشیم.
فاجعهای که باید مدتها بگذرد تا بتوان از ابعاد خسارتهای جانی، مالی و روحیاش نوشت. باید زمان بگذرد تا مقصر را یافت و از او یا آنها پرسید واژه «مسئولیت» دقیقا کجا پنهان شده بود وقتی یکی از قدیمیترین ساختمانهای این شهر خاکستر شد و مردانی از جنس «آتشنشان» جانشان سپر بلای حادثه شد.
در تیرماه امسال بود که رحمت الله حافظی رئیس کمیسیون خدمات شهری شورای شهر تهران ضمن انتقاد از عدم تامین اعتبار برای تجهیز خدمات آتش نشانی، از همکارانش در شورای شهر خواست هر چه سریعتر لایحه به روز رسانی تجهیزات آتشنشانی را مصوب کنند.
در همان مقطع زمانی اعلام شد که از ۱۴۱ دستگاه خودروی آتشنشانی تهران، ۵۶ دستگاه فرسوده و از رده خارج هستند. در سال ۹۴ مقرر شد که از محل دو درصد عوارض شهرداری، ۱۴۰ میلیارد تومان برای ارتقای تجهیزات آتش نشانی تخصیص یابد؛ در تیرماه سال جاری یکی از اعضای شورای شهر اعلام کرد که بر اساس آخرین گزارشات تنها ۲۵ میلیارد تومان از این منابع به آتش نشانی پرداخت شده است!
لایحه به روز رسانی تجهیزات آتش نشانی ابتدا دارای بودجه هزار میلیاردی بود اما این مقدار طی برنامه ۵ ساله شهرداری تهران به ۶۰۰ میلیارد تومان تقلیل یافت؛ و حالا آن قدر تخصیص بودجه به زمان خورد که فاجعه آفرید.
اگر در محل حادثه حضور داشتید عدم وجود تجهیزات مناسب برای اطفای حریق کاملا محسوس بود. شلنگهای فرسوده که فشار نداشتند و نشتی داشتند و به طبقات بالای ساختمان هفده طبقه که آتش از آنجا آغاز شده بود آب نمیرسید.
نبود بالگرد آبپاش تا از بالا روی محل واقعه آب بپاشد. لودری که برای گودبرداری ساختمان استفاده میشود قطعا برای آواربرداری که در زیر آن افرادی محبوس هستند مثمر ثمر نیست. و در میان تمام این مسائل نبود «مدیریت بحران» عمق فاجعه را رقم زد.
مردمی که به محض شنیدن خبر آتش گرفتن ساختمان «پلاسکو» بیمحابا به دل حادثه زدند و بدون توجه به تذکر مسئولان برای عدم ایجاد ترافیک راه خودشان را رفتند. مردمی که برای گرفتن سلفی با آتشنشانان گریان که نگران همکاران محبوس در میان آتششان بودند با یکدیگر مسابقه گذاشته بودند.
عدم آموزش وظایف شهروندی در زمان بحران، زمانی نمود واقعی خود را نشان داد که آمبولانس در میان خیل عظیم جمعیت شهروند-خبرنگاران گرفتار شده بود و با التماس میخواست تا مردم کنار بروند تا بتوانند به مصدومان رسیدگی کنند.
از آن مهمتر خودروهایی بودند که راه را برای آمبولانس باز نکردند. در کشورهایی که «مدیریت بحران» به شهروندانش آموزش داده شده است هنگام حادثه، خودروها از میان مسیر به باندهای کناری جاده میروند تا آمبولانس رد شود، موردی که در ایران به شهروندان به خوبی آموزش داده نشده است و بدتر همه به دنبال آمبولانس حرکت میکنند.
ساختمان «پلاسکو» یادگار روزهای کودکی ما و نماد قدیمیترین ساختمان تجاری شهر یک پنجشنبه روزی در آتش سوخت. خسارت میلیاردی به صنفی رسید که نزدیک عید با شوق قرار بود شادی را به تن مردم بپوشاند.
مردانی از جنس شجاعت، جانشان را بدون تجهیزات کافی سپر بلای آتش کردند و از میان ما رفتند. اما هنوز این پرسش باقی است تا چه زمانی قرار است تاوان نپذیرفتن مسئولیت مسئولان را افرادی با جان و مالشان بپردازند؟ تنها خاطره ما آکواریومهای ساختمان «پلاسکو» بود و حالا باید گفت ماهیهای داخل آب به آتشِ بیملاحظگی ما سوختند و تمام…انگار مُردن ؛ آسان شده است.
منبع : روزنامه دنیای خودرو