مروری بر تاریخ نشان میدهد که اگرچه بسیاری از ایدههای صنعت خودرو بههیچوجه جدید نیستند، ابتکار و خلاقیت بسیار لازم بود تا آنها را تبدیل به چیزی کند که مردم حاضر باشند برایش پول پرداخت کنند.
ممکن است فکر کنید که تسلا میتواند مدعی معرفی اولین خودروی برقی مناسب باشد. اما تویوتا میتواند به بیش از نه میلیون خودروی هیبرید اشاره کند که از سال ۱۹۹۷ از کارخانههای آن شرکت بیرون آمده است. و اگر به اندازه کافی در تاریخ عقب بروید، در خواهید یافت که تامس ادیسون و هنری فورد به طور مشترک در سال ۱۹۱۳ یک وسیله نقلیه الکتریکی ساخته بودند.
صنعت خودرو پر است از نمونههایی از نوآوری که به جایی نرسیدند تا زمانی که یک نفر – که اغلب مخترع اصلی نبود- متوجه شد که چگونه ایده را به شکل صنعتی پیاده کند. مثلا سیستم دو دیفرانسیل را در نظر بگیرید که اکنون این فناوری مترادف شده است با مرغوب و مجلل بودن وسایل نقلیه، به ویژه SUVها.
فناوری دو دیفرانسیل
ایده
اعمال قدرت موتور روی هر چهار چرخ – با توجه به مزایای آن از لحاظ ایمنی و
عملکرد – برای اولین بار در سالهای دور، در سال ۱۹۰۳ مطرح شد (در یک
خودروی اسپرت هلندی به نام اسپایکر).
اما در بیشتر سالهای قرن بیستم این تکنولوژی تا حد زیادی محدود به تراکتورها و وسایل نقلیه نظامی مانند لندروور و جیپ و گاه خودروهای غیرمتعارف از تولیدکنندگانی در مقیاس کوچک باقی ماند. آئودی این شرایط را با Quattro تغییر داد.
مفهوم دو دیفرانسیل FWD که تا دهه ۸۰ میلادی فقط برای خودروهای آفرود مطرح شد با ورود آئودی کواترو به بازار در ۱۹۸۰ دگرگون شد.
آئودی کواترو یک کوپه اسپورت لوکس بود که در سال ۱۹۸۰ معرفی شد. ارقام فروش برای این خودرو نسبتا کم و متوسط بود، اما نسخههای رقیب و بهسازی شده آن که به بازار آمدند، ورزش رالی را در چنگ خود گرفتند.
ناگهان معلوم شد که دو دیفرانسیل بودن علاوه بر آنکه مفید است، واقعا جذاب است. آئودی هنوز هم سیستم دو دیفرانسیل خود را «کواترو» مینامد، و این روزها سیستم ۴WD را تقریبا در هر کوپه لوکسی پیدا میکنید، چه بنتلی باشد، چه یکی از سالنهای اگزکیوتیو BMW یا جیپ یا لندروور مخصوص زمینهای ناهموار.
بسیاری از این خودروها – و برای خریداران آمریکایی بیشتر آنها- راننده را از زحمت تغییر دنده خلاص میکنند. به هر حال این موضوع نمونهای بود برای اثبات اینکه چگونه ایدههای خوب زمان میبرند تا راه خود را به قلب مشتریان باز کنند.
اتفاق مشابهی در مورد گیربکس اتوماتیک در سال ۱۹۰۴ افتاد، اما این فناوری در آن زمان غیر قابل اعتماد بود و ۳۵ سال طول کشید تا جنرال موتورز توانست هیدراماتیک را معرفی کند که اولین مورد تولید انبوه سیستم انتقال قدرت اتوماتیک در دنیا بود.
شکستن موانع
نمونههایی از نوآوریهای جسورانه را میتوان بازگو کرد که شاهکارهایی
بودند که بسیار فراتر از زمان خود رفتند. اولین مینی ساخته سِر آلک
ایسیگونیس قواعد مرسوم را در مورد اینکه خودروی کوچک و ارزان خانوادگی
چگونه چیزی میتواند باشد، در هم شکست و با آنکه آن خودرو اولین بار در سال
۱۹۵۹ ساخته شد، امروز نیز همچنان اثرش در بازار اتومبیلهای کوچک احساس
میشود.
مینی که اولین بار در سال ۱۹۵۹ معرفی شد، چنان هوشمندانه طراحی شده بود که به چهار بزرگسال امکان میداد درون این خودروی کوچک جا بگیرند. فورد در مقطعی تصمیم گرفت که مینی را پیاده و کاملا تجزیه و تحلیل کند تا ببیند میتواند خودرویی به همان اندازه کوچک بسازد یا نه و مهندسانش به این نتیجه رسیدند که نمیتوانند.
این روزها صنعت خودرو درگیر یک مسابقه تسلیحاتی است، مسابقهای در این مورد که چه کسی میتواند بهترین بهرهوری سوخت و کمترین میزان مصرف را عرضه کند. مثلا فولکسواگن موتورهایی بنزینی ساخته که در زمانی که با سرعت ثابت و بیمانع حرکت میکنید، میتوانند موقتا سیلندرها را ببندند تا در مصرف سوخت صرفهجویی شود. اتصال خودروها نیز یک مساله کلیدی است.
تولیدکنندگان
خودرومیدانند که ما دائم صفحه نمایش گوشیهای هوشمند خود را چک میکنیم،
بنابراین هر چیزی که کاربری را بتواند متصل کند، بهعنوان یک عامل بالقوه
خریده شدن برای خودرو در نظر گرفته میشود. جدیدترین مدل لندروور دیسکاوری،
برای مثال، می تواند صندلیهای سرنشینان را از راه دور با استفاده یک
برنامه تلفن هوشمند پایینتر ببرد- موقعی کاربرد آن معلوم میشود که بدانید
قبل از شما چه کسی سوار آن خودرو بوده است.
و
خودرانها و سیستمهای خودمختار چشمانداز امیدبخشی دارند- اینکه رانندگان
میتوانند پشت فرمان کاملا آزاد و بهحال خود باشند. در این مورد، سازندگان
خودرو در حال مبارزه با «مزاحمان» هستند (و در چند مورد با آنها همکاری
میکنند) – نه فقط تسلا و صدها استارتآپ چینی، بلکه نامهایی مانند گوگل و
اپل، که قبل از این هرگز خودرویی نساختهاند اما ناگهان به این علاقهمند
شدهاند که از «زمان مرده» ما که به زودی باید آن را بهعنوان اوقات فراغت
صرف کنیم، بهرهبرداری کنند.
بهترین نوآوری تاریخ؟
شاید
بهترین نوآوری همان بود که در واقع به صورت رایگان در اختیار همگان گذاشته
شد. نیلز بوهلین مهندس شرکت سوئدی ولوو بخش بزرگی از دوران حرفهای خود را
در هوانوردی گذرانده بود و از تکنیکهایی که در آن صنعت آموخته بود،
استفاده کرد تا به ایده کمربند ایمنی سه نقطهای برای اتومبیل برسد که بالا
تنه راننده و همچنین کمر او را پوشش میدهد.
نیلز بوهلین مهندس ولوو با استفاده از تجربه هوانوردی خود کمربند ایمنی سه نقطهای را اختراع کرد. شرکت سوئدی ثبت اختراع را باز گذاشت تا دیگر تولیدکنندگان از این فناوری برای نجات جان انسانها استفاده کنند.
ولوو این وسیله را در سال ۱۹۵۹ معرفی کرد که در سال ۱۹۶۳ به ایالاتمتحده آمریکا رسید. اما شرکت سوئدی به جای بهرهبرداری از این مزیت بالقوه بزرگ در ایمنی خودرو، تصمیم گرفت حق ثبت اختراع را باز بگذارد تا همه بتوانند از آن استفاده کنند و در نتیجه کمربند ایمنی مدرن زندگی میلیونها نفر را نجات داد. اما در واقع تنها نوآوری خودرویی که برتری آن جای جر و بحث ندارد، خود خودرو است.
ترمز هایی که یک کفاش ساخت
کارل
بنز در سال ۱۸۸۶ حق اختراع Motorwagen را به نام خود ثبت کرد و تا سال
۱۸۸۸، همسر او – که در واقع هزینه فرایند توسعه این وسیله را پرداخته بود،
اما در آن زمان اجازه نداشت اختراع را به نام خود ثبت کند- به اندازه کافی
نسبت به این وسیله نقلیه اعتماد پیدا کرده بود که با آن به سفری تقریبا ۶۰
مایلی (۱۰۰ کیلومتر) برود.
کارل بنز از ثروت و سرمایه همسرش استفاده کرد تا Motorwagen خود را بسازد که اغلب آن را بهعنوان اولین خودروی جهان میشناسند. برتا بنز مدام در حال نوآوری بود و حتی در اولین مرتبه سواری طولانی خود که برای خریدن سوخت در یک داروخانه توقف کرد، در واقع جایگاه پمپ بنزین را اختراع کرد.
همسر بنز در این مسیر در واقع اختراعی هم انجام داد و از یک کفاش خواست تکه چرمهایی روی بلوک ترمز میخ کند و در نتیجه لنت ترمز ساخته شد. حتی پس از آن هم اختراع بنز در تعداد اندکی تولید شد.
بار دیگر لازم شد مرد دیگری به نام هنری فورد به همه بفهماند که چگونه میتوان اتومبیل را به صورت انبوه تولید کرد. تکنیک خط تولید فورد اجازه داد که اتومبیل در یک هشتم زمانی که قبلا لازم بود، ساخته شود – و خودرو بسیار ارزانتر شود.
تا سال ۱۹۲۴ که از کارخانه دیربورن در ایالت میشیگان ۱۰ میلیون دستگاه خودرو خارج شد، نیمی از خودروهای آن کارخانه مدل T بودند. در نهایت باید گفت که همه نوآوریها خوب و مفید هستند، اما یک اصلاح کوچک و ظریف در یک ایده خوب ممکن است تفاوتی کلی ایجاد کند.
فورد اولین شرکتی بود که با حفظ اصول مهندسی موجود خودرو را به شکل انبوه تولید کرد. مدل T آنقدر موفق بود که در ۱۰ سال از شروع تولید، کارخانه هایلند پارک فورد در میشیگان ۱۰ میلیون دستگاه خودرو بیرون داد.
اگرچه تویوتا مخترع خودروی برقی نبود، آن شرکت با پریوس در سال ۱۹۹۷ خودروی هیبرید را به مرحله تولید انبوه رساند. تا سال ۲۰۱۶ تویوتا ۹ میلیون خودروی هیبرید ساخت که یک میلیون آخر آن فقط در ۹ ماه تولید شد.
هنگامی که سیتروئن DS در سال ۱۹۵۵عرضه شد، مانند خودرویی از دهه ۷۰ میلادی بهنظر میرسید. این خودرو دربردارنده چند نوآوری، از جمله ترمزهای دیسکی و سیستم تعلیق هیدرولیک خودتراز شونده برای یک سواری راحت بود.
گیربکس اتوماتیک که امروز در انبوهی از خودروهای تولیدی وجود دارد، در سال ۱۹۴۰ برای اولین بار در این اولدزموبیل ظاهر شد.
آستون مارتین لاگوندا یکی از جسورانهترین چهرههای دهه ۷۰ میلادی بود و در اتاقش نوآوریهایی به همان اندازه جسورانه داشت. لاگوندا اولین اتومبیلی بود که از یک پنل ابزار دیجیتال برخوردار شد – اما بیش از حد پیشرفته بودن آن باعث شکستش شد.
گرایش غالب نوآوریهایی که در خودروهای معاصر صورت میگیرد، به این است که جنبههای نبوغ مکانیکی را به ارتباطات پیوند دهند. در تازهترین مدل لندروور میتوانید با استفاده از اپلیکیشن تلفن هوشمند شش صندلی از هفت صندلی خودرو را بالا و پایین ببرید.
منبع: روزنامه دنیای خودرو