رِنجروور در برابر بنتایگا
بحث پیرامون صنعت خودروسازی بریتانیا بدون ذکر نام لندروور و نژاد لوکس
این برند یعنی رنجروور که سالهای سال است شاسیبلند آفرود برای
بالانشینان میسازد، بیمعنی است. ارزانقیمتترین رِنجروور (نه رِنجروور
اسپرت یا ایووک، بلکه خود مدل لندروور رِنجروور) 85.945 دلار فی خورده که
این رقم، برای ارزانقیمتترین رِنجروور اتاق کشیده یا LWB به 109.190
دلار هم میرسد. پس بیانصافی نیست اگر بگوییم SVAutobiography اتاق لانگ
حاضر در این مقایسه، با برچسب قیمت 202.935 دلار، دارای آپشنهایی به ارزش
100هزار دلار است. شاید باورش کمی سخت باشد اما یک نسخه خاص Holland &
Holland نیز از این رِنجروور عرضه شده که قیمت 245.495 دلاری دارد.
در
طرف مقابل، بنتلی تحت تملک فولکسواگن، به سبک عجیب و مُضحک ژرمنها،
اولین شاسیبلندش را بهنام قلمرو یک نوع کبک کوهی در غرب آفریقا نامگذاری
کرده است. بنتایگای 281.100 دلاری این مقایسه به رنگ نقرهای هالمارک
متالیک (یکی از 16 گزینه قابل سفارش از طیف رنگ نقرهای)، چرم کابین با رنگ
موسوم به شُتُری و تریم چوب «اُکالیپتوس تیره کمانچهای» از خط تولید
بنتلی خارج شده تا نشان دهد خواندن کاتالوگ آپشنهای این شاسیبلند مجلل
بریتانیایی، چیزی شبیه به خواندن مجلههای مُد گرانقیمت است. این در حالی
است که در تست میدانی، این غول 2.587 کیلوگرمی شتاب 400 متری نزدیک به
فراری F40 (دو نسل قبل از فراری انزو) دارد. خرید بنتایگای 600 اسبی یا
رنجروور 550 اسبی کاملا متفاوت است از خریدن یک رولزرویس، مرسدس- بنز
Sکلاس، لیموزین کدیلاک یا هر خودرو بزرگ دیگری که پیش تر نماد فخرفروشی
ثروتمندان بود چراکه این شاسیبلندهای چند صد هزار دلاری، به جای نمایش
شکوه باروکمآبانهای که پیشتر مشخصه اصلی خودروهای لوکس بود، یک منطق
کاربردگرایانه مجلل جدید را در پیش گرفتهاند.
جایگاه دوم:
Land Rover Range Rover SVAutobiography
مادامی که سواری در صندلیهای عقب این رِنجروور را تجربه نکردهاید، بهای
نجومی آن را جنون و دیوانگی میدانید. بخش خودروهای سفارشی جگوار و
لندروور با نام SpecialVehicle Operation (که SV پسوند این مدل نیز برگرفته
از آن است) به جای صندلی یکپارچه عادی سرنشینان عقب، دو صندلی راحتی مجزا
برای سرنشینان خاص عقب تدارک دیده که به نظر برگرفته از صندلیهای بخش
بیزینسکلاس ایرباس A380 خطوط هوایی امارات است. جالبتر اینکه برای هریک
از این صندلیها، یک میز تاشو با مکانیسم اتوماتیک باز/جمع شدن نیز در نظر
گرفته شده است. با فشردن یک دکمه مخفی در سطح زیرین زیرآرنجی کنسول میانی
عقب، یک تندیس آلومینیومی صیقلخورده از دل این کنسول پهن بیرون میزند و
به صورت ایستاده کنار دست سرنشینان قرار میگیرد تا هر وقت خواستند، به
عنوان یک میز کار و یا یک سینی غذاخوری شیک از آن استفاده کنند.
این
میز تاشو، در کنار یک محفظه سردکننده نوشیدنی با درب برقی، یک یخچال مجزا
زیر زیرآرنجیهای جلو، یک جُفت صفحه نمایش شیک پُشت صندلیهای جلو،
صندلیهایی با حداقل نیمدوجین تنظیمات الکترونیک شامل حالتهای مختلف
ماساژور کمر، مکانیسم اتوماتیک بسته شدن درها (که یکی در تست از کار
افتاد) و گسترهای از تریم چوبی جلایافته، تنها بخشی از آن چیزی هستند که
100 هزار دلار بهای پرداختی بیشتر به این رِنجروور اضافه کرده است. فضای
داخلی این رِنجروور هم به واقع زیباست و هم به لطف 20 سانتیمتر فاصله
بیشتر بین دو محور به نسبت اتاق استاندارد رِنجروور، به واقع جادار و
دلباز. در واقع اگر هدف از مقایسه با بنتایگا، انتخاب خودرویی برای تشریفات
است، بیشک این رِنجروور گزینه اول خواهد بود. قدرتی که نیروگاه V8 5.0
لیتری مجهز به سوپرشارژر برای حرکت دادن این هیولای 2.699 کیلوگرمی تولید
میکند، آنقدر کوبنده هست که دلهره در دل سرنشینان آن بیندازد. شتاب 5.6
ثانیه SVAutobiography تنها در کنار بنتایگای فوق سریع بنتلی ممکن است کُند
حس شود. با این حال اما لذتی که پشت فرمان از سواری با این رِنجروور
تجربه میکنید، کمتر از آن چیزی است که در هر یک از 3 صندلی دیگر آن خواهید
داشت. دلیل اصلی هم فرمان فوقالعاده کرخت و بیحس آن است. با رسیدن به
پیچهای تُند، به خاطر سیستم فرمان خُنثی و به همین نسبت، تلاطم زیاد اتاق،
کنترل و هدایت خودرو بسیار پر زحمت میشود. در واقع تعقیب بنتایگا با
رِنجروور در این شرایط، مثل شرکت در رالی کاتالونیا با یک اتوبوس بزرگ
است. البته حداقلش این است که SVAutobiography ترمزهای خوبی دارد.
صندلیهای این رِنجروور بیش از حدی که باید، سِفت هستند و طول نشیمن
صندلیهای جلو، کمی کوتاه است که مخصوصا در هنگام ترمزگیری این نقیصه نمود
مییابد. برای سرنشینان عقب، در کنار فضای پای گسترده و زیرپایی قابل
تنظیم، قابلیت تغییر زاویه پشتی صندلیها نیز در نظر گرفته شده اما در این
قسمت از کابین هم رِنجروور نتوانسته ارائهدهنده راحتی مطلق به سرنشینان
باشد و بالشتکهای نرمتر صندلیهای بنتایگا، اینجاست که مزیت خود را نشان
میدهند.گسترهای از امکانات نرمافزاری و سختافزاری ویژه آفرود، در کنار
موقعیت نشیمن کاملا مسلط راننده، رِنجروور را به خودرویی آمادهتر برای
سواریهای ماجراجویانه خارج از جاده تبدیل کرده است. در پس این سالها،
رِنجروور چهره به نسبت سختجان و آشنایی را به خود گرفته و اگرچه امروز،
برای کاربریهای روزمرهای که ممکن است داشته باشد، بیش از حد مجهز و
توانمند مهندسی شده اما باید اذعان داشت وقتی صحبت از تجمل به سبک
بریتانیایی است، همیشه افراط هم چاشنی کار میشود.
جایگاه نخست:
2017 Bentley Bentayga
تا نیمکت پیکنیک جا شده در محفظه بار عقب را ندیده باشید، باور نخواهید
کرد؛ به نظر میآید بنتلی به بازشو دوتکه درب عقب رِنجروور که در آن،
یکسوم تحتانی درب قسمت بار به صورت برقی به سمت پایین باز شده، تبدیل به
نیمکتی کارآمد برای نشستن میشود، حسادت داشته. برداشت بنتلی این بوده که
بنتایگا نیز میتواند چنین کاربری کارآمدی برای سفرهای آخر هفته داشته
باشد، پس صندلی پیکنیک تاشو با پوشش چرم مزین به خطوط دوخت الماسشکل را
به عنوان بخشی از آپشن 3.200 دلاری Event Specification برای آن در نظر
گرفته که البته برای افراد کوتاهقد، چندان هم کارآمد نیست.
و اما
برسیم به آپشنها! بنتایگا قیمت پایه 235.525 دلاری دارد اما رسیدن به سطح
امکاناتی Range Rover SVAutobiography، نیازمند تیکهای متعدد در لیست
آپشنهاست. با صرف هزینه 11.015 دلار، چیدمان 4 صندلی راحتی مجزا برای
کابین قابل سفارش است، البته بدون محفظه خنککننده نوشیدنی و میز تاشو برقی
در دل کنسول میانی پهن عقب. مانیتورهای عقب کارآمدتر به شکل تبلت، آپشن
7.155 دلاری برای بنتایگا هستند و پخش استریو 4.690 دلاری Naim با کیفیت
صدایی بینظیر برای آن قابل سفارش است. البته بخشی از این کیفیت صدای
بینظیر، به خاطر کابین فوقالعاده بیصدای این بنتلی است. برخلاف
رِنجروور که کوچکترین لرزشهای انفجار مخلوط سوخت و هوا در محفظه احتراق 8
سیلندر موتور را به کابین انتقال میدهد، سواری با بنتایگا مثل راندن یک
لکسس در دل معدن زغالسنگ است. اغراق نیست اگر بگوییم حتی وقت تخته کردن
پدال گاز هم با وجود اینکه محیط پیرامون یک لحظه در شیشههای جانبی تار
میشود، کوچکترین صدا و لرزشی احساس نمیکنید؛ نه از طوفانی که در دل
نیروگاه W12 بنتلی در جریان است و نه از گیربکس 8 سرعته اتوماتیک متصل به
آن، یا حتی تایرهای 45/285 دور چرخهای 21 اینچی. برای مقایسه هم که شده،
بسیاری از خودروها در این شرایط، طنین و حسی شبیه به سواری با یک کاواساکی
دوزمانه دارند.
در واقع به همین دلیل هم هست که داشتن این بنتلی،
مستلزم پرداخت چنین بهایی است. به اینها اضافه کنید صندلیهای اسپرتی را که
در کنار عملکردمحور بودن، فوقالعاده راحت هستند.
در مورد شتاب صفر تا
صد 3.6 ثانیه، همین قدر بدانید که 10سال پیش مردم فراری انزو را به خاطر
شتاب زیر 3.5ثانیهاش میستودند. هندلینگ بنتایگا نیز به لطف سیستم فرمان
دقیق، کنترل بینظیر تکانهای بدنه و ترمزهای محشر، عالی است و اگرچه
فرمانپذیری یک فراری را ندارد، اما حداقل میتواند همچون یک آئودی
عملکردمحور، تُندی پیچهای سخت را به چالش بکشد. البته حالا که خواسته و
ناخواسته، نام آئودی هم به میان آمد، باید اذعان داشت در پس این گستره چرم
مزین به خطوط دوخت الماسشکل و تریمهای چوبی، بنتایگا هنوز هم حس یک آئودی
با نقاب بنتلی را دارد. شباهتهای بسیاری در پیکربندی اتاق وجود داشته و
خطوط بُرشی بسیار زیادی در سطوح بدنه کار شده. برخلاف دیگر ساختههای بنتلی
که به فرم یکپارچه و تندیسوار بدنه شهرت دارند، در جای جای بدنه بنتایگا
شاهد خطوطی هستیم که سطوح را به صورت بصری از یکدیگر جدا میکنند.
بحثبرانگیزترین مورد هم پرداخت متفاوت ضربهگیر (پلاستیک؟!) باریک دور
گلگیرهاست. طرح چراغهای موسوم به چشم عنکبوت که امضای طراحی ساختههای
بنتلی است، خوب در این فرم اتاق متفاوت پیاده نشده، به شکلی که در تضاد با
صافی فرم و سطح چراغهای عقب، کمی بیش از حد گرد و محدب فرم گرفته اند. خوب
یا بد، اینها همه مشخصههای ساختهای هستند که امروز، در راس هرم قدرت،
حکمران قلمرو کراساوورها لقب میگیرد و شایسته احترام است.