آشنایی با BYD تانگ
ریشههای تانگ را باید در دو محصول به نامهای لکسس RX نسل اول و همچنین
BYD S6 جستوجو کرد. در واقع تانگ محصولی بهروز شده با سیستم حرکتی
هایبریدی بر اساس مدل S6 است که خود این خودرو نیز ریشه در لکسس RX نسل اول
دارد. این خودرو که در سال 2015 معرفی شده است، یکی از جدیدترین محصولات
کمپانی BYD است که از یک موتور بنزینی 2 لیتری به همراه 2موتور الکتریکی
بهره میبرد. تانگ یک خودرو هایبریدی از نوع plug-in است که بیانگر
تکنولوژی حرکتی آن بوده که از پیشرانه بنزینی و موتور برقی استفاده میکند و
جدا از روشهای خاص شارژ باتریهای آن برای به حرکت در آمدن موتورهای
برقیاش، میتوان با استفاده از شارژر مخصوصش و اتصال به برق شهری نیز آن
را شارژ کرد. این خودرو در حدود 48 هزار دلار آمریکا قیمت دارد و از بدو
ورودش به بازار چین، رتبه پرفروشترین خودرو برقی پلاگین بازار را کسب کرده
است که این فروش بالا حتی باعث شده تا در سطح جهانی نیز در رتبههای
بالای لیست 10 خودرو پرفروش هایبریدی پلاگین دنیا باشد.
درون و بیرون
بدنه و شمای کلی اتاق تانگ، بسیار شبیه به خودرو S6 این شرکت و همچنین
لکسس RX نسل اول است؛ چراکه این خودرو در واقع از همان اتاق مدل S6 با طرح
متفاوت عقب و جلو بهره میبرد که خود اتاق S6 نیز برگرفته از لکسس RX نسل
اول است. اما طرح لکسس RX حتی در زمان عرضه خودش نیز یک طرح کاملا
محافظهکار و نازیبا بود که این عیب خود را در پشت کیفیت و کارایی بالایش
پنهان میکرد. این مشکل در S6 نیز دیده میشود و به همین خاطر نباید انتظار
داشت اتاقی که در زمان عرضه در یک دهه پیش، یک طرح نازیبا و بیروح بوده
است، امروز بتواند حرفی برای گفتن داشته باشد. اما زمانی که در برابر تانگ
قرار میگیرید، داستان متفاوت میشود و از این رو باید به مهندسان طراح این
شرکت که با تغییرات در نمای جلو و عقب S6، طرح تانگ را پدید آوردهاند، یک
نمره بالا داد. چهره جلو با ترکیب خاص سپرها و جلو پنجرهای که نیمنگاهی
به طرحهای کیا دارد، کاملا تهاجمی و زیباست و این هماهنگی در طرح را
میتوان در قسمت عقب آن نیز دید. قطعات فراوان پلاستیکی با رنگ مشکی منجر
به زیباتر شدن و عضلانیتر شدن نمای کلی اتاق شده است اما این قطعات
پلاستیکی با قطر زیادی که در دایره و لبه گلگیرها دارند، کمی اغراقآمیز
شدهاند و بهتر بود تا در این قسمت همچون خودروهای جدید بسیاری از
شرکتها، این قطعات از قطر کمتر و ظرافت بیشتری برخوردار بودند. در نمای
پشتی، لوگوی روشن شده با رنگ قرمز BYD خبر از یک خودرو برقی میدهد. وجود
چراغهایی با نورپردازی قابل قبول و زیبا در کنار اگزوزهای دوتایی با
ظاهری عضلانی، میتواند خبر از سینه پرقدرت این خودرو بدهد. در مجموع باید
اعتراف کرد که طرح خستهکننده و بیروح لکسس RX را نمیتوان بهتر از این
به یک طرح خشن و امروزی تبدیل کرد.
اما وقتی قدم به داخل کابین تانگ
میگذاریم، یک دنیای جدید از کیفیت و تکنولوژی را پیش روی خود میبینیم.
کیفیت چرم و مونتاژ کابین و داشبورد نمونه آزمایش شده کاملا در حد
خودروهای موجود در بازه حدود 200 میلیون تومان است که با برنامهای که
شرکت کارمانیا برای عرضه خودروهایی باکیفیت مشابه با نمونه اصلی دارد،
میتوان انتظار داشت این ویژگیها در خودروهای عرضه شده در داخل کشورمان
نیز دیده شوند. صفحه نمایش بزرگ 12.1 اینچی وسط، اطلاعات کاملا جامعی از
وضعیت قسمتهای مختلف خودرو میدهد. همچنین صفحه نمایش پشت فرمان نیز که
کاملا دیجیتالی است، اطلاعات زیادی از وضعیت حرکتی، شارژ باتریها، سیستم
خنککاری، فشار روغن، نحوه کارکرد موتورهای الکتریکی و پیشرانه درونسوز
و... در اختیار راننده میگذارد. کیفیت داخل کابین به واقع بالاست و دسته
دنده که فقط برای انتخاب جهت حرکت است، طراحی ارگونومیک و زیبایی دارد.
صندلیها کاملا راحت هستند و به لطف داشتن تنظیمات و البته 3 حافظه، راحتی
خوبی را به همراه دارند. تعداد دکمههای موجود در کنسول وسط و بالای آن، تا
حدودی زیاد است که این اتفاق را باید در تک دستوری بودن هر کدام از آنها
دانست که هر دکمه برای یک فرمان خاص در نظر گرفته شده است. این وضعیت را
میتوان روی فرمان نیز مشاهده کرد که البته این روش منجر به استفاده
راحتتر از ادوات و قسمتهای مختلف میشود. فضای داخلی برای هر 4 سرنشین،
به لطف وجود اتاق بزرگ و جادار آن، کاملا کافی است و حتی سرنشینهای عقب
نیز با اینکه اتاق حالتی خمیده در این قسمت پیدا میکند، ناراحتی نخواهند
داشت.
ویژگیهای حرکتی
در پشت
فرمان قرار میگیریم. وضعیت حرکتی را در حالت HEV میگذاریم که خبر از
استفاده از تمام قوای موجود در سینه این خودرو میدهد. شتابگیری در این
حالت باید 4.5 ثانیه شود که البته با وجود بارندگی شدید و وجود میزان زیادی
از آب در کف مسیر، باید کمی به این زمان اضافه کنیم. به پدال گاز فشار
میآوریم و برای رها کردن ترمز آماده میشویم. وضعیت خودرو را در زمان رها
کردن ترمز فقط میتوان به یک چیز شبیه دانست و آن هم یک موشک زمینی است!.
در شتابگیری به عدد 5.07 ثانیه میرسیم که با وجود شرایط خاص مسیر، کاملا
راضیکننده است. نکته مهم در خصوص این خودرو این است که با داشتن حدود 500
یا 550 اسب بخار که بسته به انتخاب وضعیت حرکتی و کارکرد موتورهای
الکتریکی است، پایداری آن در زمان شتابگیری و همچنین در انجام مانورهای
مختلف واقعا عالی است و بدون اغراق باید آن را در زمره برترینها دانست که
البته وجود تایرهای 18 اینچی میشلن در زیر آن نیز بیتاثیر نبود. در عبور
از مسیر تست قسمتهای مختلف مثل سیستم فنربندی و پایداری، تست شتابجانبی
و.... کاملا کارکرد سیستم تعلیق و کیفیت خوب مونتاژی بدنه دیده میشود. ضمن
اینکه در زمان روشنبودن ESP و با وجود تایرهای خوب زیر آن، با وجود
بلندشدن جیغ شدید لاستیکها اما امکان سر دادن ته خودرو نبود. ولی نکتهای
که همه تیم آزمایش به آن تاکید داشتند، کارکرد نسبتا عجیب سیستم ترمز بود.
به نحوی که در ابتدای کار کمی برای نگه داشتن این خودرو با وزن 2 تنی آن و
شتابگیری بالایش، ضعیف به نظر میرسید که با گذشت زمان میشد نتایج بهتری
در ترمزگیری به دست آورد. در زیر آینههای این خودرو، عدد 542 دیده میشود
که حاکی از شتاب 5 ثانیهای آن، 4 چرخ محرک بودنش و مصرف ترکیبی 2 لیتر در
100کیلومتر است. این خودرو همچنین قابلیت پارک با ریموت کنترل را نیز
دارد. به این معنی که در پشت ریموت آن، دکمههایی برای حرکت دادن این خودرو
به اطراف و پارککردن آن بدون حضور راننده وجود دارد که میتواند یک ویژگی
جذاب و البته کارآمد در زمان پارک کردن خودرو باشد.
جمعبندی
شاید قابل هضم نباشد که برای خرید یک خودرو چینی، مبلغ 200 میلیون تومان
هزینه کنیم. اما اگر بخواهیم بدون در نظر گرفتن نام و نشان این خودرو،
ویژگیهای فنی و امکانات آن که مثل سقف پانورامیک، دوربین 360، ریموت کنترل
برای پارک کردن آن، کیفیت خوب مونتاژ بدنه و داخل کابین، شتابگیری بسیار
عالی و از همه مهمتر، برقی بودن این خودرو را در برابر رقبایش در نظر
بگیریم، میتوان امید زیادی به موفقیت آن داشت. فراموش نکنیم که برای خرید
یک خودرو با قسمتی از این ویژگیها که فقط نام و نشانی یک شرکت کرهای و یا
ژاپنی روی آن دیده شود، باید چندین برابر بیشتر هزینه کرد.