سروش شعبانلو، مهندس عمران است، جوانی که مدتی است وارد این چالش شده و تصمیم گرفته دنیا را ارزان ببیند. او در اولین گام یک موتورسیکلت هندی خریده و از جنوب ایران شروع کرده و بعد هم با همان وسیلهی ارزانقیمتاش به ترکیه، گرجستان و جمهوری آذربایجان رفته است.
سفر او به این سه کشور ۲۵ روز طول کشیده و درمجموع هم یک میلیون و ۷۰۰ هزار تومان هزینه کرده است. شاید بعضیها مدعی شوند ارزانتر از این هم میتوان به این سه کشور سفر کرد، اما شعبانلو معتقد است شروع خوبی داشته.
او ۵۰۰۰ کیلومتر با موتورسیکلتی رفته که برای خیلیها ناشناخته بوده و تعجب ماجراجویانِ پا در رکاب دیگر را برانگیخته که چگونه با موتوری به ارزش (جهانی) یک هزار دلار میشود جهانگردی کرد.
شعبانلو به ایسنا میگوید: خارجیهایی که با موتورسیکلت سفر میکنند، دستکم بالای ۵۰ هزار دلار برای خرید آن هزینه میکنند که ۵۰ برابر قیمت موتور من میشود، آنها وقتی میدیدند با یک «پولسار» هندی درحال سفر هستم، تعجب میکردند که چطور همچین ریسکی کردم و میگفتند؛ با اینکه موتورسیکلتهای قوی و گرانقیمتی دارند اما همیشه نگران هستند در سفر اتفاقی بیافتد که نتوانند ادامه دهند و بین راه متوقف شوند.
این جهانگرد جوان از وسیلهای که برای ماجراجوییهایش انتخاب کرده راضی است و اظهار میکند: موتورسیکلتم ساخت هندوستان به سال ۱۳۸۸ است که جزو موتورهای ارزان دنیا به حساب میآید. من آن را در ایران پنج میلیون تومان خریدم و به جنوب کشور سفر کردم که تجربهی بسیار لذتبخشی بود. این موتورسیکلت وسیلهی کم هزینهای است که سوخت کمی مصرف میکند و سفر با آن واقعا راحت است.
شعبانلو که اولین سفر خارجی ارزانقیمتش را هم با همین پولسار هندی تجربه کرده، ادامه میدهد: وسیلهی نقلیهای که استفاده میکردم در طول ۲۵ روز به تعمیرات خاصی نیاز نداشت، فقط یک بار در گرجستان هنگام تعویض روغن برای پیدا کردن «آچار» دچار مشکل شدم. فکر میکردم بالاخره در این کشورها آچار تعویض روغن پیدا میشود، برای همین آن را همراه خودم نیاوردم و متاسفانه به مشکل برخوردم، البته به هر شکلی بود مساله را حل کردم.
این ماجراجوی موتورسوار، روزانه بین ۲۰۰ تا ۷۰۰ کیلومتر رانندگی میکرد که طی این مسافت به شرایط آبوهوایی و وضعیت جادهها ارتباط زیادی داشت. او میگوید: بعضی وقتها با باران مواجه میشدم که برنامه و زمانبندی سفر را مختل میکرد، مثلا یکبار در گرجستان هنگام رانندگی در اتوبان چنین اتفاقی افتاد. فکر میکردم باران نهایت تا نیم ساعت ادامه داشته باشد، اما تا دو روز طول کشید. با تصور اینکه بارش زود تمام میشود، به یه کافهی متروک پناه بردم، اما مجبور شدم یک روز تمام در آنجا بمانم و وقتی هم که دیدم قرار نیست باران قطع شود، مسیر را ادامه دادم. زمانی هم که به مقصد رسیدم یک روز تمام از فرط خستگی استراحت کردم.
شعبانلو ادامه میدهد: برای اینکه هزینهی سفر کمتر شود، خیلی از روزها در چادر کمپ میزدم و در مناطقی هم امکان کمپ زدن وجود نداشت، در «هاستل» اقامت کردم. هاستلها تا حدی شبیه مسافرخانههای ایران هستند که اتاقهایی با امکانات مشترک، به قیمت ارزان دارند، مثلا برای یک شب اقامت در یکی از هاستلهای گرجستان، ۱۵ هزار تومان پرداخت کردم که به نظرم خیلی ارزان بود.
او معتقد است، ایران در میان کشورهایی که تا به حال دیده متنوعترین اقلیم و جاذبه را دارد و در اینباره میگوید: شاید گرجستان جنگلهای انبوه و سبزی داشته باشد، اما قطعا قدمت تاریخی و تنوع جغرافیایی ایران را ندارد. در هاستلی که اقامت داشتم گردشگرانی از ملیتهای مختلف حضور داشتند. وقتی عکسهایی از سازههای آبی شوشتر و جزیرهی هرمز را به آنها نشان دادم بسیار تعجب کردند و گفتند؛ شما در ایران همه چیز دارید، چرا اصلا به خارج از کشورتان مسافرت میکنید. وقتی هم از قدمت سازههای آّبی شوشتر گفتم، خیلی شگفتزده شدند و گفتند؛ حتما باید به ایران بیایند.
شعبانلو دربارهی چگونگی تردد بین این کشورها نیز توضیح میدهد: ورود به ترکیه اصلا کار مشکلی نیست، به راحتی میتوان اجازه ورود گرفت و مانعی هم برای ورود موتورسیکلت وجود ندارد. گرجستان هم همینطور، اما جمهوری آذربایجان سختگیریهای خاص خودش را دارد و برای گرفتن ویزای آن یا باید دعوتنامه داشته باشید یا رزرواسیون هتل که من به خاطر ارزان تمام شدن هزینهی سفر نمیخواستم هتلی رزرو کنم، برای همین از طریق آژانسهای توریستی ویزا گرفتم.
او درباره شرایط و موانع احتمالی ورود موتورسیکتاش به سایر کشورها، میگوید: هیچ مشکلی از این بایت نداشتم، برخوردها هم خیلی خوب بود. کلا مردمی که در این مناطق زندگی میکنند مثل ایرانیها خونگرم هستند و رفتار خوبی با گردشگران دارند، هرچند در بعضی از این کشورها از جمله (جمهوری) آذربایجان که موتورسیکلتهای کمی دارد، مردم نسبت به این وسیله بیشتر کنجکاوی نشان میدهند و مدام با آن عکس میگرفتند.
شعبانلو قصد دارد ماجراجوهای ارزاناش را ادامه دهد، البته پیش از آن باید سراغ موتورسیکلت دیگری برود. او میگوید: در پایان سفر، نزدیکیهای تهران، موتورم خراب شد و مجبور شدم بالای ۵۰ کیلومتر همراه آن پیاده بروم. در اتوبان هیچ وانتی نگه نمیداشت، ضمن اینکه با آن همه باری که روی موتور سوار بود، اصلا امکان بلند کردن آن وجود نداشت، برای همین مجبور شدم بخشی از مسیر را پیاده بروم تا یک تعمیرگاه پیدا کنم. فکر نمیکنم با این موتور دیگر بتوانم سفر طولانی بروم، چون دیگر عمرش را کرده است.
این جهانگرد موتورسوار اظهار میکند: اگر بخواهم ماجراجوییهایم را با همین سبکی که شروع کردم ادامه دهم، باید موتورسیکلت بهتری تهیه کنم که در آن صورت فکر میکنم مقصد بعدیام کشور تاجیکستان باشد.
انتهای پیام