نگاهی نو به صنعت خودرو با جدیدترین اخبار و تحلیل ها در حوزه خودرو با "پدال نیوز" همراه باشید      
۰۳ دی ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۹
کد خبر: ۳۹۹۸
2015 July 24 - ۲۳:۰۷ - ۰۲ مرداد ۱۳۹۴ تاریخ انتشار:
پدال نیوز: مرسدس تازگی‌ها با احیای دوباره نام مایباخ، موجی تازه در قلمرو لوکس‌سازان به پا کرده. مایباخ قبل از جنگ جهانی دوم، یک برند آلمانی سازنده خودروهای لوکس بود که در خلال جنگ، به ساخت موتور تانک‌های پانزِر‌را روی آورد.
به گزارش پدال نیوز، مرسدس تازگی‌ها با احیای دوباره نام مایباخ، موجی تازه در قلمرو لوکس‌سازان به پا کرده. مایباخ قبل از جنگ جهانی دوم، یک برند آلمانی سازنده خودروهای لوکس بود که در خلال جنگ، به ساخت موتور تانک‌های پانزِر‌را روی آورد. اما از دهه ۱۹۹۰ میلادی که ب‌ام‌و و فولکس‌واگن به ترتیب رولزرویس و بنتلی را زیر بال و پر خود گرفتند، مرسدس هم تصمیم گرفت بازیگر فوق‌لوکس خود را در این رقابت داشته باشد؛ پس غبار از برند خاک‌خورده مایباخ کنار زد و خودرو‌های فوق‌گران‌قیمت و فوق‌قدرتمندی را تحت این برند تولید کرد که البته با تمام زرق و برقشان، حتی مایه‌دار‌ترینِ مایه‌دار‌ها هم چندان جذبِ آن نشدند. مثلا فروش سال ۲۰۱۱ مایباخ در خاک آمریکا به ۵۰ دستگاه هم نرسید. همه چیز دست به دست هم داده بودند تا مرسدس برای همیشه به این نام پایان دهد اما اواخر سال ۲۰۱۴، این نام دوباره ظهور کرد؛ این بار به عنوان میان‌وندی برای Mercedes-Maybach S۶۰۰.

در انگلستان می‌توان گفت بنتلی از سال 1931 که تحت تملک رولزرویس درآمد، تا همین پانزده، بیست سال پیش که توسط فردیناند پی‌یِخ زیر چتر گسترده گروه فولکس‌واگن قرار گرفت، همیشه زیر سایه سنگینِ رولزرویس بوده. در اینکه بعضی از آرناژ‌های قبل از دوران پی‌یِخ بسیار خواستنی بودند، شکی نیست اما همین‌ها هم چیزی نبودند جز رولزرویس‌هایی با موتور‌های توربو قدرتمند. با روی کار آمدن ژرمن‌ها، همه چیز تغییر کرد. شاید بگویید Continental GT هم همان فولکس‌واگن فایتین است با دو دربِ کمتر و زیرسازیِ کوتاه‌شده، اما مولسان که سال 2009 در کونکوغ‌دِلیگانسِ پِبِل‌بیچ معرفی شد، تقریبا هیچ‌چیزش با هیچ ساخته دیگری مشترک نیست. این سدان بزرگ و پر اُبهت، با کابین دست‌ساز و نیروگاه V8 توئین‌توربو 6.8 لیتری فوق توانمندی که زیر کاپوتش دارد، پیشکشی است که فرانتس جوزف پافگین، مدیرعامل سابق بنتلی پیش از خداحافظی از این برند، عرضه کرد. بنتلی سال گذشته به این نتیجه رسید که 1.020 نیوتن‌متر گشتاور، برای این ارابه تشریفاتی کفایت نمی‌کند پس Mulsanne Speed را با 1.100 نیوتن‌متر گشتاور بیشینه معرفی کرد. به این می‌گویند یک دوئل حسابی!

نبرد قدرت و سرعت
اول ببینیم این دو تا چه حد به یکدیگر شباهت دارند. از نظر سایزبندی، هر دو هیولا هستند و با هر معیاری، غول‌پیکر به حساب می‌آیند. مولسان اسپید با طول بدنه 5 متر و تقریبا 58 سانتی‌متری، تنها 25 سانتی‌متر کوتاه‌تر است از یک Ford F-150 SuperCrew چهار‌درب. اتاق S600 بزرگ‌هیکل مرسدس-مایباخ هم اگرچه تقریبا 13 سانتی‌متر کوتاه‌تر از بنتلی است، اما‌ روی دو محور با 10 سانتی‌متر فاصله بیشتر سوار است. این مرسدس-مایباخ، وزن خالصی برابر با 2.408 کیلوگرم دارد اما در طرف مقابل، مولسان اسپید نزدیک‌تر است به یک سه‌تُن واقعی و روی باسکول، 2.740 کیلوگرم وزن دارد.
با وجود این استخوان‌بندی درشت و وزن بالا، از نظر قابلیت‌های عملکردی یا حداقل، عملکرد قابل‌انتظار، هیچ‌یک روی کاغذ پا پس نمی‌کشند. مایباخ مجهز به نیروگاه V12 6.0 لیتری توئین‌توربو دست‌ساز آ‌ام‌گ با کُد M275 است البته با این تفاوت که به جای 621 اسب‌بخار قدرت و 1.000 نیوتن‌متر گشتاور نسخه استاندارد، در این مرسدس-مایباخ تنها 523 اسب‌بخار قدرت و دارد و حداکثر گشتاورش محدود شده به 830 نیوتن‌متر. پیش‌تر به 1.100 نیوتن‌متر گشتاور مولسان اسپید اشاره کردیم، فقط این را اضافه کنیم که این گشتاور ویرانگر در نیروگاهی 530 اسبی تولید می‌شود. تا اینجای کار نبرد قدرت به نفعِ بنتلی تمام می‌شود اما جالب این است که مایباخ با شتاب 4.8 ثانیه‌ای تا تندی 96 کیلومتر در ساعت، سریع‌تر از مولسانی است که در 5 ثانیه به این سرعت دست می‌یابد. این چالاکی بیشتر S600 در شتاب 400 متر هم کاملا مشهود است؛ جایی که در مقایسه با زمان 13.6 ثانیه و حداکثر سرعت 166.2 کیلومتر در ساعت بنتلی مولسان اسپید، این مسافت را در 13.2 ثانیه و با حداکثر سرعتی برابر با 178.5 کیلومتر در ساعت تخته می‌کند. حتما می‌پرسید چطور خودرویی که توان کمتری دارد، از شتاب‌گیری سریع‌تری برخوردار است؟ در پاسخ باید گفت جدای از اختلاف وزن 332 کیلوگرمی، مولسان اسپید زیادی قدرتمند است و نمی‌تواند از پس این توانِ بیش از حد، برآید.
در واقع مولسان "استاندارد" با وجود 25 اسب‌بخار قدرت و 80 نیوتن‌متر گشتاور کمتری که دارد، گزینه سریع‌تری است چراکه 0.2 ثانیه زودتر به تندی 96 کیلومتر در ساعت می‌رسد و مسیر 400 متر را، در 13.3 ثانیه، با حداکثر سرعتی برابر با 168 کیلومتر در ساعت می‌پیماید. از نظر احساس سواری، نه اینکه مهم باشد، برتری از آنِ مایباخ است؛ البته تا حدی. سِفت و سخت که بخواهید از این S600 سواری بگیرید، هندلینگ بسیار خوبی دارد. هرچه که باشد، یک S کلاس است. سامانه فنربندی پیشرفته مرسدس موسوم به کنترل جادویی بدنه هرچقدر هم که نام مضحکی داشته باشد، عملکرد بسیار دقیقی دارد. در طرف مقابل، بنتلی خشک‌تر و وحشی‌تر است و به جای استریل و پاستوریزه بودنِ محض، هر حرکتی که می‌کند، احساسی خاص و منحصربه‌فرد دارد. در کل سواری درگیر‌کننده‌تری دارد. به عبارت بهتر، شاید پشت فرمان مرسدس-مایباخ S600 پیروز مسابقه باشید اما پشت فرمان بنتلی مولسان اسپید، لذت بیشتری از سِفت و سخت راندن خواهید برد. با تمام اینها اما هیچ‌یک از خریدارانِ این ارابه‌های فوق‌لوکس، به خاطر قابلیت‌های عملکردی بالا، مبالغِ آنچنانی برای آنها پرداخت نمی‌کنند.

جام نقره یا جام بلور؟ مسئله این است؟!
شاید بپرسید پس چه دلیلی دارد صرف هزینه‌ای فراتر از 200 هزار دلار برای مرسدس-مایباخ S600، یا تقریبا دو‌برابر این مبلغ برای بنتلی مولسان اسپید؟ پاسخ این پرسش تنها در یک کلمه خلاصه می‌شود؛ ثروت! مثلا آن روز‌ها که برق تازه آمده بود و بسیار گران‌قیمت بود، تنها ثروتمندان می‌توانستند زیر نور لامپ، شام میل کنند اما زمانی که شبکه برق خانگی حتی تا روستا‌های دورافتاده نیز توسعه یافت، تنها ثروتمندان می‌توانستند شمع روشن کنند و با نور شاعرانه آن، غذا بخورند. همین شد که غذا خوردن زیر نور شمع، با کلاس شد. به همین دلیل است که شاید هیچ کس نیاز به چنین خودرو‌هایی، آن هم به قیمت یک امارت آنچنانی، نداشته باشد اما برای کسی که توان خریداری دارد، محدودیتی وجود ندارد؛ مخصوصا اگر فقط یک بار نشستن ‌روی صندلی‌های عقب هر یک از آنها را تجربه کرده باشد. در نگاه اول، مشخصا این مایباخ است که در این بخش، سر‌تر جلوه می‌کند. این مرسدس اشرافی، حداکثر استفاده را از 10 سانتی‌متر فاصله بیشتر بین دو محورش کرده چراکه اگر لازم باشد، صندلی‌های فوق‌راحتی عقب مثل یک تختخواب، تقریبا به حالت تخت درمی‌آیند؛ درست مثل صندلی یک جت اختصاصی. در واقع آنقدر فضا در این قسمت در اختیار دارید که حتی با قد یک متر و 70 یا 75 هم پا‌هایتان به زیرپایی‌های زیر پشتی صندلی جلو نرسد‌ و به شکوه این فضا اضافه کنید یک جفت جام نوشیدنی تماما نقره به ارزش 5 هزار دلار را که به شکلی هوشمندانه، کنار دست‌تان به کنسول میانی چِفت شده‌اند و کنار هر یک از این جام‌ها نیز یک میز آلومینیومی تاشو کوچک با مکانیسم بازشو جالب‌توجه جا شده‌ و البته، یک یخچال کوچک نیز برای این قسمت در نظر گرفته شده که فضای کافی برای 3 بطری بزرگ نوشیدنی در خود دارد. اینجا همه چیز برقی است، یا گرمکن و سرکن دارد، یا ماساژور، یا سایبان می‌خورد و یا با کنترل از راه دور کنترل می‌شود.
برای نابَلَد‌ها، قسمت عقب کابین مولسان به نسبت عقب‌افتاده بوده و فاقد آن جذابیت بصری کابین مایباخ است اما کمی که این‌ور و آن‌ور سرک بکشید، متوجه می‌شوید که صفحه نمایش‌های تعبیه شده در پشت سری صندلی‌های جلو، کنترل از راه دور دارند و خود صندلی‌های عقب، برای گرمکن، سردکن، ماساژور و دیگر تنظیمات، پانل کنترل مخفی دارند. با فشار دکمه کوچک تعبیه‌شده روی پشتی هر یک از صندلی‌های جلو، میز‌های فلزی چرم‌کاری شده تاشو، با وقار و زیبایی تمام، به سمت پایین باز می‌شوند. با فشار دکمه‌ای دیگر، آپشنی با قیمت باورنکردنی 28هزاردلار پیش رویتان باز می‌شود؛ 2 دستگاه iPad (یکی روی هر یک از میز‌ها) با صفحه‌کلید بی‌سیم مخصوص. با فشار دکمه دیگری که بین صندلی‌های عقب تعبیه شده، صفحه‌ای از جنس شیشه یخی به سبکی کلاسیک پایین می‌رود تا محفظه خنک‌کننده‌ای را نمایان کند که فضا‌ برای دو بطری نوشیدنی دارد و البته برخلاف یخچال مایباخ، نصف فضای صندوق عقب را اشغال نمی‌کند. همچنین 3 جام نوشیدنی خوش‌تراش از جنس کریستال، با پایه‌هایی به شکل 5پره در این محفظه آویزان است که نشان B بنتلی نیز زیر هر یک از آنها حک شده. حال انتخاب با شماست! دوست دارید از جام نقره بنوشید یا جام بلور؟ انتخاب ما که جام بلور است. البته همانطور که فرانسیس اسکات فیتزجرالد، نویسنده و رمان‌نویس مشهور آمریکایی می‌گوید، «ثروتمندان متفاوت از شما و من هستند».

بالاخره مایباخ یا مولسان؟
حالا جدا از اینکه هر یک چه راه‌حلی برای لذت بردن از یک نوشیدنی‌ هنگام سواری ارائه کرده‌اند، شاید بپرسید بهتر نیست به یک جمع‌بندی برسیم در مورد اینکه کدام‌یک فضای عقب لذت‌بخش‌تری دارد؟ در پاسخ باید بگوییم بنتلی صندلی عقب بهتری دارد. حتما تعجب می‌کنید اما حقیقت دارد. درست است که این صندلی‌ها کاملا تخت نمی‌شوند اما خودمانیم، اصلا چه دلیلی دارد که بخواهید در یک خودرو، دراز به دراز بخوابید؟! جدای از مشکلات ایمنی و اینکه در این حالت، کمربند ایمنی کلا به کار نمی‌آید، افقی رفتن در یک خودرو کلا صورت خوشی ندارد! زمان کافی که در هر یک از این کابین‌ها بگذرانید، تازه سطح کیفی بالای مواد در کابین بنتلی دست‌تان خواهد آمد. احتمالا کمی سخت است کنار آمدن با اینکه برای ساخت کابین هر مولسان، پوست 17 گاو استفاده می‌شود، اما این چرم از هر نظر بهتر از چرم به کار رفته در کابین مایباخ است. مولسان اسپیدی که بنتلی برای این رقابت در اختیار ما گذاشت، در دور تا دور بخش میانی کابین، مزین به لایه‌ای تزئینی از جنس فیبرکربن است که البته برای خودرویی تشریفاتی در این سطح، مشخصه‌ای است کاملا بی‌معنی و نامناسب اما زیر پوشش چرمی مزین به دوخت‌های الماسی خوش‌دوخت آن، لایه‌های گسترده‌ای از چوب قرار دارد. برای مقایسه هم که شده، بد نیست بدانید زیر چرم دوخت الماسِ مایباخ، لایه‌های چیپِ پلاستیکی کار شده. در کل می‌توان S600 مرسدس-‌مایباخ را S کلاسی دانست که کاملا هنرمندانه و بسیار عالی، ژست طبقه اشراف را به خود گرفته اما مولسان، چیزی نیست جز یک مولسان. اینجاست که مولسان اسپید خود را کاملا سرتر از مایباخ S600 نشان می‌دهد و به همین دلیل است که دو برابر آن قیمت دارد. مردانی در کرو، مقر بنتلی، با ساعد و بازو‌های پُف‌کرده هستند که صبحشان را با کار با ابزار و ماشین‌های چوب‌بُری و چوبکاری شب می‌کنند. ساخت و پرداخت چرم هم با همان روش سنتی دهه 1950 میلادی و قبل از آن انجام می‌شود. در طرف مقابل اما مایباخ از خط تولید S کلاس مرسدس واقع در زیندل‌فینگِن آلمان خارج می‌شود و بسیاری از اجزای S کلاس 95 هزار دلاری مرسدس در ساخت آن به‌کار رفته. حتی تصورش را هم می‌توانید بکنید؟! مایباخ دو نقطه ضعف عمده دارد؛ اول اینکه بیش از حد شبیه به یک S کلاس است و باید با چیزی فراتر از چرخ‌های کلاسیکی که داد می‌زنند «من مایباخ هستم، من متمایز هستم» از S کلاس‌های مرسدس‌بنز فاصله بگیرد. دومی هم این است که به شکل قابل‌توجهی در بخش سفارشی‌سازی کم می‌آورد؛ برعکس بنتلی و رولزرویس که برای دوخت‌ها، چوبکاری‌ها، رنگ‌بندی و دیگر آپشن‌های سفارشی، حسابی مشتری‌هایشان را تیغ می‌زنند. مایباخ شدیدا نیازمند بخشی مجزا برای مدل‌های سفارشی است‌ و البته بد هم نمی‌شود اگر آپشن 4.995 دلاری الگوی بافت ضربدری بنتلی هم روی چرم کابینش اجرا شود.
S600 مرسدس- مایباخ از فناوری‌های خیره‌کننده‌ای بهره می‌برد اما در عین اینکه ابعادی تقریبا برابر با مولسان دارد، شاید رقیب بهتری برای فلایینگ‌اسپور بنتلی باشد که خود در اصل همان کانتیننتال GT است، البته با چهار‌درب. در طرف مقابل، مولسان به معنای کلاسیک، یک خودرو لوکس است. می‌توانید با فشار یک دکمه، صفحه نمایش مرکز داشبورد را مخفی کنید، یک دکمه دیگر هم برای محو کردن صفحه نمایش کوچک بین کیلومترشمار و دورسنج موتور در نظر گرفته شده. مشخصا صفحه‌نمایش‌های مایباخ بسیار تحسین‌برانگیز‌تر و به عبارت ساده‌تر، بسیار بهتر هستند اما باز هم اگر بخواهیم از دید قشر مرفه جامعه نگاه کنیم، امکان مخفی کردن آنها پشت صفحه‌ای تزئینی از جنس چوب گردو، بسیار شیک‌تر و باکلاس‌تر است.
از آنجایی که S600 مرسدس-مایباخ برپایه S کلاس جدید توسعه‌یافته، دارای سیستم تصفیه هوای مخصوصی است که می‌تواند عطر هم در کابین پخش کند اما مولسان اسپید نیاز به چنین سیستمی ندارد چراکه کابینش به خودی خود، خوشبو است.

پس رولزرویس فنتوم چه شد؟!

خیلی وقت است که می‌خواهیم فنتومِ ساختِ رولزرویس را رو در روی بنتلی مولسان قرار دهیم. بنتلی هم مشتاق چنین رقابتی است اما رولزرویس تازگی‌ها به این نتیجه رسیده که ساخته‌هایش با هیچ چیز دیگری رقابت ندارند. حتی این اعتقاد را هم دارد که فنتوم را باید با جت شخصی یا قایق‌های مسافرتی لوکس مقایسه کرد! شما را نمی‌دانم اما من که با کمال میل، جت شخصی یا قایق مسافرتی را انتخاب می‌کنم. مشخص نیست رولزرویس از چه چیزی می‌ترسد اما مشتری‌های بسیاری دارد که رولزرویس خود را با رقیب مستقیمش از برند بنتلی مقایسه می‌کنند؛ رِیث با کانتیننتال GT، گوست با فلایینگ‌اسپور و فنتوم با مولسان‌ و ثروتمندان، عادت دارند به تغییرِ عادتِ خرید از این دو برند. امیدواریم تا سال 2017 که نسل جدید فنتوم قرار است معرفی شود، رولزرویس این سیاست کوته‌بینانه را کنار گذاشته باشد.



نویسنده: مجید رقیبی
rbox
خبر فارسی
lbox
نام:
ایمیل:
* نظر:
fr_head
تازه های سایت
fr_head