این خودرو حدود 6 ماه است و می توانید آن را در خیابان ببینید، به همین دلیل بحثی پیرامون طراحی آن نمی کنیم به جز اینکه جا دارد تا از تیم انگلیسی طراحی MG قدردانی نماییم که لااقل یک خودرو جدید به کشور ما فرستادند که نه تنها زیبا و جذاب است بلکه به هیچ خودروی پرتیراژ دیگری شبیه نیست. حتی شاید بتوان گفت که تویوتا در نسل جدید راو۴ از جلو پنجره MG GS الهام گرفته است!
دو نکته در مورد طراحی بیرون این خودرو کمی آزار دهنده است اول آنکه علیرغم اینکه این خودرو از نظر ابعاد و اندازه تفاوت بسیار ناچیزی با اسپورتج یا توسان دارد ولی به دلیل زیاده روی در طراحی عضلانی و حجم پردازی بدنه، کوچک تر از دو خودروی دیگر به نظر می رسد. به خصوص از نظر طول که حتی با اینکه از اسپورتیج طویل تر است ولی در نگاه کوچک به نظر می رسد.
نکته دوم آزار دهنده این است که به دلیل تلاش برای طراحی اسپرت، شیبی که این ماشین از عقب به جلو دارد به حدی است که در عمل وجود شیشه عقب این خودرو بی معنی شده و دید رو به عقب راننده چندان مناسب نیست، هر چند این نقیصه تا حد زیادی با تجهیز این خودرو به دوربین و حسگر عقب برطرف شده.
از سویی اما شاید هم برای رانندگی در کشوری که رانندگان علاقه زیادی به زدن نور بالا مکرر دارند، نبود دید عقب یک مزیت به حساب بیاید.
این طراحی زیبا اما غیر کاربردی در داخل کابین هم ادامه دارد. به طوری که با اینکه فاصله میان دو محور در این خودرو نسبت قابل توجهی از طول ۴۵۰۰ میلی متری خودرو را به خود اختصاص می دهد و حتی از هوندا CR-V هم بیشتر است ولی با این حال سرنشینان عقب اگر راننده و سرنشین کمی قد بلند باشند عملا جای چندان بزرگی برای قرار دادن پاهایشان ندارند.
هرچند فضای داخلی برای 4 سرنشین کفایت می کند اما نمی توان این بخش را چندان بزرگ و وسیع برای مسافرت های طولانی مدت توصیف کرد.
به لطف فرم خاص طراحی این خودرو ارتفاع کابین زیاد است و سرنشینان عقب فضای زیادی بالای سر خود دارند. اما به دلیل طراحی خاص درب صندوق، عرض صندوق عقب به قدری کم است که به سختی می توان دو چمدان و آن هم فقط به شرط قرارگیری به صورت ایستاده در کنار هم قرار داد.
در جلو هم این رویه وجود دارد. صندلی های راننده و سرنشین جلو -که به گرمکن مجهز نیست- با اینکه نرم و راحت هستند اما اگر کمی هیکل درشتی داشته باشید متوجه می شوید که سایز مناسبی ندارد و به راحتی در آن جا نمی گیرید. ضمن اینکه داشبورد خودرو نیز با اینکه طراحی جدید و جذابی دارد اما از اصول ارگونومی بوی چندانی نبرده به شکلی که برای انجام بسیاری از امور باید به جلو خم شوید تا دستتان به دکمه مربوطه برسد.
کیفیت تجهیزات داخلی حتی در مقایسه با خودروهای چینی هم جالب نیست. شاید اگر در عوض هزینه نصب ترمز دستی الکتریکی را کم می کردند ولی در عوض از پلاستیک مرغوب تری برای داشبورد و تو دری ها استفاده می شد، رضایت بیشتری برای خریدار به وجود می آمد.
تجربه رانندگی با MG GS
وجه تمایز این ماشین موتور و رانندگی آن است پس ما هم دیگر حرفی از دیدنی های آن نمی زنیم و سوار خودرو می شویم و به سراغ نادیدنی ها می رویم.
استارتر خودرو که مجهز به سیستم بدون کلید است به نرمی موتور را روشن می کند و صفحه جلو داشبورد روشن می شود و با نمایش نام کمپانی چینی مادر "SAIC MOTOR” به شما خوش آمد می گوید و یادآور می شود که علیرغم همه ادعاها در مورد انگلیسی بودن MG GS، این خودرو همچنان محصولی از یک خودروساز چینی است.
شاید بهتر بود به جای عبارت سایک موتور، لوگوی MG نشان داده می شد. به هر حال ترمز دستی الکتریکی را غیرفعال می کنیم و به حرکت در می آییم.
یک چیز از همان ابتدا مشخص است و آن این است که این خودرو برای راننده دید بسیار خوبی را مهیا می کند و زاویه ستون A طوری انتخاب شده که کمترین مانع را برای دید راننده ایجاد می کند.
هم چنین تعلیق های خودرو به خوبی دست اندازها و ناهمواری های خیابان را جذب می کنند و سواری نرمی را به ارمغان می آورند غربیلک فرمان به نظر کمی بزرگ تر از سایر خودروهاست و به نظر نگارنده فرم خیلی خوش دستی ندارد.
ولی در عوض MG GS هندلینگ فرمان پذیری خوبی دارد و هدایت این خودرو را آسان می کند. نکته دیگری که جای تحسین دارد عملکرد خوب سیستم ترمز است که برای خودرویی با ۲۱۷ اسب بخار و شتاب تست شده ۸.۵ ثانیه امری لازم و ضروری است.
اما اصل ماجرا و توانایی های حرکتی این خودرو آن چیزی است که خیلی ها را به سوی خود جذب می کند. چرا که در تستی که ما برگزار کردیم این خودرو حتی از JAC S5 دنده ای توربو نیز که طرف داران جان بر کف خود را دارد نیز به راحتی پیشی می گیرد چه برسد به کره ای های پر زرق و برق و بسیار گران تر و حتی خودرویی مثل تویوتا RAV4 و هوندا CR-V که حدود ۱۰۰ میلیون تومان با این خودرو اختلاف قیمت دارند.
بنابراین می توان گفت که MG GS یکی از سریعترین خودروهای موجود در بازار است که تا رده های قیمتی 250 میلیون تومان می تواند بسیاری رقبا را پشت سر بگذارد.
مشکل اصلی که این خودرو با آن گریبان گیر است این است که این خودرو ماحصل یک ایده خوب است که به شکل نسبتا بدی توسط چینی ها پیاده سازی شده است. نمونه این رویه اجرای غلط، مشکل جدی ای است که جعبه دنده این خودرو از آن رنج می برد.
تاخیر در تعویض دنده در این جعبه دنده که دوکلاچه نیز هست، به قدری محسوس و آزار دهنده است که ممکن است اگر از این حالت اطلاع نداشته باشید بعد از اولین بار که سوار خودرو می شوید حدس بزنید که خودرو ایراد دارد.
در بسیاری از خودروها وقتی پدال گاز را در لحظه آغاز حرکت از حال سکون تا انتها فشار می دهید، حرکت از سکون کند صورت می گیرد اما به محض فول بوست شدن توربو از بعد از دور موتور حدود ۱۵۰۰ RPM، شتاب ثانویه خودرو آغاز می شود و اکثر خودروهایی که در ابتدا ازشان عقب خواهید افتاد را پشت سر خواهید گذاشت.
این موضوع شاید خیلی از مشتریان را آزار ندهد ولی مشکل اینجاست که جمع کثیری از خریداران این خودرو افرادی هستند که علاقه به رانندگی سریع و چابک دارند و همین علاقه هم باعث شده که به قیمتی مشابه نمونه های کره ای به سراغ این خودرو چینی بیایند.
کارشناسان فنی معتقداند که مشکل مذکور به دلیل برنامه ریزی غلط ECU بوده و این نوید را می دهند که با به روز رسانی نرم افزار آن مشکل تا حدی بهتر می شود اما در صحبتی که با یکی از رانندگانی که اخیرا خودرو خود را آپدیت کرده بود داشتیم، وی تغییر محسوسی را متوجه نشده بود.
راهکاری که ایشان برای دور زدن این مشکل استفاده می کرد این بود که اکثر مواقع برای راه افتادن سریع از لانچ کردن (نگه داشتن همزمان پدال گاز و ترمز و رها کردن ناگهانی پدال ترمز برای آغاز شتاب گیری سریع) استفاده می کرد!
استفاده مکرر از این روش برای خودروهای شهری بسیار مضر است و فشار زیادی روی ماشین وارد می آورد، موجب داغ شدن موتور و گیربکس و صدمات سنگین به اجزای سیستم انتقال قدرت می شود.
هرچند با توجه به اینکه مدیاموتورز (نماینده شرکت SAIC و برند MG) به شدت به دنبال جا انداختن برند MG در ایران و فاصله گرفتن از رقبا است، امید به رفع عیب های فنی در دوره گارانتی وجود داشته باشد.
در واقع این شرکت با ارائه خدمات پس از فروش خوب سعی در راضی نگه داشتن مشتری های خود دارد می توان امیدوار بود که اگر هم آسیبی به خودرو برسد به راحتی توسط شرکت جبران شود. هرچند باید عنوان کرد که هر گونه تغییرات غیر استاندارد از نصب رینگ های سایز بزرگ گرفته تا نصب چراغ های زنون، خودرو را از شرایط گارانتی خارج می کند. از نقاط ضعف دیگر MG GS این است که صدای بیرون و صدای موتور بیش از حد در داخل کابین شنیده می شود که تا حدی آزار دهنده است. ریشه این مسئله نیز اساسا به کیفیت عایق کاری ضعیف خودرو مربوط می شود که البته مشکلی شایع میان خودروسازان سرزمین اژدهای زرد است.
همچنین در تمامی ۶ خودرویی که به هنگام تست این خودرو در محل تست حاضر شده بودند صداهایی از طاقچه و صندوق عقب در حین حرکت به گوش می رسید که ظاهرا به دلیل تنظیم بد پیچ های ضربه گیر درب صندوق عقب و عدم عایق بندی مناسب زاپاس و لقی مربوط به محل نصب باندهای سیستم صوتی بود.
قیمت و شرایط بازار MG GS
هنگامی که این خودرو معرفی شد قیمتی برابر با ۱۳۹ میلیون تومان داشت که در آن زمان با رقبای کره ای خود اختلافی ۱۵ میلیون داشت ولی در حال حاضر شرکت مدیاموتورز این خودرو را با تحویل ۴۵ روزه با قیمت ۱۶۲ میلیون تومان به صورت نقدی به فروش می رساند که با همین قیمت می توان توسان یا اسپورتیج صفر البته با اتاق نسل قبل تهیه نمود و شاید این موقع کمی تصمیم گیری را سخت تر کند. این قیمت گذاری جسورانه حاکی از اعتماد شرکت وارد کننده به مشتریان خاص خود و کیفیت خودرو است. اما به حال به لطف اوضاع خراب بازار رقبای این خودرو خیلی محدود هستند ولی در بازاری مثل انگلستان این خودرو رقبای سختی همچون نسل جدید قشقایی و اسکودا یتی و … را دارد که در بازار ما موجود نیست.
MG GS با حدود قیمت 162 میلیون تومان در رنج قیمتی رقابتی ای قرار دارد و مشتریان خاص خود را نیز دارد و آینده MG با توجه به روند رو به رشدی که داشته از سایر چینی های بازار روشن تر به نظر می رسد.
در واقع می توان ورود MG GS به بازار ایران را به عنوان یک کراس اوور اسپرت نسبتا خوش قیمت به فال نیک گرفت، آنهم در شرایطی که قدرت موتور مدل های جدید هیوندای توسان و کیا اسپرتیج در پی کاهش حجم از 2.4 لیتر به 2.0 لیتر آب رفته است و MG GS به یک آلترناتیو متفاوت نسبت به این دو کره ای خوشنام بدل شده.
اما با این وجود هم نباید از وجود برخی نقص های مونتاژی و بی دقتی های مهندسی MG GS چشم پوشی کرد، چرا که برای افراد آرامش طلبی که به افت قیمت یا فروش سریع خودرو اهمیت می دهند و خواستار مواجه با چالش های یک موتور توربو نیستند، خرید هیوندای توسان یا اسپرتیج جدید می تواند به مراتب مناسب تر از انتخاب GS باشد که شتاب و هندلینگ کم نظیری دارد و جذابیت فوق العاده ای را بر روی کاغذ نشان می دهد، اما در عمل به اندازه رقبای کره ای خودرو کم دردسر و خوش فروشی نیست.
همچنین افت قیمت چنین خودروهایی معمولا در هنگام فروش دست دوم قابل توجه است، از این رو توصیه می کنیم که اگر طراحی و مشخصات MG GS دلتان را برده است، نیم نگاهی به بازار دست دوم نمونه های کم کارکرد این خودرو داشته باشید، چرا که در بسیاری موارد انتخاب یک خودرو دست دوم کم کارکرد که مرحله افت قیمت اولیه را پشت سر گذاشته، از خرید یک نمونه صفر کیلومتر منطقی تر به نظر می رسد.