نگاهی نو به صنعت خودرو با جدیدترین اخبار و تحلیل ها در حوزه خودرو با "پدال نیوز" همراه باشید      
۱۸ آبان ۱۴۰۳ - ۰۸:۱۵
کد خبر: ۳۵۷۸۵
2016 September 13 - ۱۰:۰۶ - ۲۳ شهريور ۱۳۹۵ تاریخ انتشار:
تولید، نه «انحلال»!
پدال نیوز- «وولفسبورگ؟ نمی‌شناسم.» مردی که کنار خیابان ایستاده بود به نشانه منفی سر تکان می‌داد و کاملا مشخص بود در مورد محلی که آن افسر آلمانی صحبت می‌کرد، تا به حال چیزی به گوشش نخورده است. اوایل آگوست ۱۹۴۵ بود و فقط چند ماه از پایان جنگ جهانی دوم می‌گذشت. آلمان به ویرانه‌ای بدل شده و از سوی‌ دولت‌های پیروز جنگ، اداره می‌شد. بریتانیایی‌ها در شمال این کشور دست بالا را داشته و آنها بودند که سرنوشت صنایع بزرگ این منطقه را تعیین می‌کردند.
به گزارش پدال نیوز، «وولفسبورگ؟ نمی‌شناسم.» مردی که کنار خیابان ایستاده بود به نشانه منفی سر تکان می‌داد و کاملا مشخص بود در مورد محلی که آن افسر آلمانی صحبت می‌کرد، تا به حال چیزی به گوشش نخورده است. اوایل آگوست ۱۹۴۵ بود و فقط چند ماه از پایان جنگ جهانی دوم می‌گذشت. آلمان به ویرانه‌ای بدل شده و از سوی‌ دولت‌های پیروز جنگ، اداره می‌شد. بریتانیایی‌ها در شمال این کشور دست بالا را داشته و آنها بودند که سرنوشت صنایع بزرگ این منطقه را تعیین می‌کردند.
تولید، نه «انحلال»!
به گزارش دنیای اقتصاد، آن افسری که به سوی شهر ناشناخته وولفسبورگ می‌رفت «ایوان هرست» نام داشت؛ اما این مرد 29 ساله آن روز وظیفه‌ای سنگین را بر عهده گرفته بود. هرست مدیریت کارخانه خودروسازی‌ای را قبول کرده بود که به‌ وسیله نازی‌ها تاسیس شده و قرار بود خودروهایی «برای مردم» بسازد؛ خودروهایی که عموم مردم توانایی خرید آن را داشته باشند، گرچه این رویا بر باد رفت و از آنجایی که در آن زمان هیچ‌ کس نمی‌خواست آن سال‌های سیاه را به یاد آورد، «شهر خودروی مردم» نیز از همان اواخر ماه مه 1945، وولفسبورگ نامیده شد و مدتی طول کشید تا مردم به این نام عادت کنند. با این حال، هنگامی که هرست به وولفسبورگ وارد شد، اصلا احساس بدی پیدا نکرد. این شهر ساخته‌شده به‌ وسیله هیتلر فقط چند خیابان عریض بود که به‌طور پراکنده خانه‌هایی نیز در آن وجود داشت. بقیه شهر در واقع همان سنگرهای بزرگ بود. در این شهر، کارگران اجباری سابق و اسرای جنگی زندگی می‌کردند؛ اما شمار زیادی از پناهجویان و دیگر «افراد بی‌خانمان و بی‌وطن» نیز در آن اسکان داده شده بودند. در مجموع بیش از 20 هزار نفر در وولفسبورگ زندگی می‌کردند.

مجموعه عظیم کارخانه‌های‌ فولکس ‌واگن به‌خوبی از صدمه‌های‌ جنگ مصون مانده و فقط یک‌پنجم از سالن اصلی کمی خسارت دیده بود؛ اما به هر حال برای تولید مناسب نبود. نزدیک به 90 درصد از ماشین‌آلات کارخانه هنوز قابل‌ استفاده بود یا نیاز به تعمیر داشت. جالب آنکه در امریه‌ای که به هرست داده شده بود این واژه به چشم می‌خورد: «انحلال». هرست ماموریت داشت که در عرض چند ماه، همه ماشین‌آلات این کارخانه را پیاده و به خاک کشورهای پیروز جنگ انتقال دهد. متفقین نقشه داشتند که در آینده هیچ محصول صنعتی قابل‌ توجه و مهمی در آلمان وجود نداشته باشد. مارکوس لوپا، مورخ و وقایع‌نگار دورتموندی فولکس ‌واگن، در مورد مقاصد و نیات نیروهای اشغالگر می‌گوید: «بریتانیایی‌ها، محصولات کارخانه فورد در شهر کلن را برای مصارف خودرویی غیرنظامی کافی می‌دانستند و به‌ همین دلیل عقیده داشتند که ادامه کار فولکس ‌واگن ضرورتی ندارد و این کارخانه باید منحل شود.» اما ایوان هرست که عنوان «افسر مقیم در کارخانه» را یدک می‌کشید، هیچ اعتقادی به این نقشه‌ها و طرح‌ها نداشت. او نمی‌خواست که در حکم یک گورکن باشد و در مورد ابعاد بزرگ نیازهای ترابری نیروهای متفقین کاملا آگاه بود و می‌دانست که آن خودروهای آسیب‌دیده و از رده خارج‌شده دوران جنگ به هر حال باید جای خود را به خودروهای جدید بدهند و چرا این خودروهای جدید از محصولات کارخانه فولکس ‌واگن نباشند؟

هرست در گام نخست یک نمونه سالم از فولکس‌واگن‌های قورباغه‌ای را در یکی‌ از ساختمان‌های کارخانه پیدا کرد و دستور داد که آن‌ را به رنگ خاکی نظامی درآورند. هدف او از این کار، تحت‌ تاثیر قرار دادن مقامات مافوق بود و می‌خواست این خودرو را به‌عنوان خودروی خدمت به آنها پیشنهاد دهد و از قرار معلوم این ترفند، کارآیی داشت و پس از رویت آن خودرو از سوی‌ مقام‌های مسوول، نام فولکس ‌واگن قورباغه‌ای نیز در دهم آگوست 1945 در فهرست پروژه‌های صنایع وولفسبورگ قرار گرفت و به هرست فرصت داده شد که این کارخانه ارزشمند را دوباره راه‌اندازی کند. لوپا می‌گوید: «آن افسران دریافته بودند و باور داشتند که با این کارخانه نه‌ تنها اتومبیل بلکه دموکراسی نیز می‌توان ساخت.» اولین سفارش رسمی در روز 22 آگوست 1945 در وولفسبورگ به ثبت رسید و ایوان هرست و کارخانه خودروسازی‌اش موظف شدند که 20 هزار دستگاه فولکس ‌واگن، 500 دستگاه وسیله‌ نقلیه ویژه به‌انضمام 500 تریلر برای پست و 200 تریلر برای ارتش، آماده کرده و تحویل دهند. هرست در مصاحبه‌ای که سال‌ها بعد انجام داد، درباره آن سفارش بزرگ که 70 سال پیش، تاریخ پس از جنگ بزرگ‌ترین کارخانه تولید خودروی امروز اروپا را رقم زد، گفت: «این سفارش در واقع ناجی فولکس ‌واگن شد.»

بی‌تردید افسری که به‌ این ترتیب از کسوت یک «منحل‌کننده» درآمده و لباس مدیریت کارخانه خودروسازی را می‌پوشد، کار و مشغله زیادی پیدا می‌کند. هرست همه کارها اعم از برنامه‌ریزی و نظارت را انجام می‌داد و روزانه اغلب 10 تا 12 ساعت کار می‌کرد. بزرگ‌ترین مشکلات او، کمبود نفرات و گرسنگی بود. اگرچه در آگوست 1945 نزدیک به سه هزار اسم به‌عنوان کارگر و کارمند این کارخانه ثبت شده بود اما شمار بسیار اندکی از آنها، کارگر حرفه‌ای و فنی به شمار می‌رفتند و اکثر آنان به‌عنوان اسیر جنگی همچنان در اردوگاه‌هایی واقع در اروپا و دیگر مناطق آلمان به‌ سر می‌بردند. به‌ همین دلیل، هرست از کشورهای غربی عضو متفقین خواست که این افراد را آزاد کرده و به وولفسبورگ اعزام کنند. اما مساله این بود که چه امکاناتی در وولفسبورگ، انتظار این مردان را می‌کشید؟ در این شهر، آپارتمانی وجود نداشت و فقط شمار زیادی سنگر دیده می‌شد؛ تا جایی‌ که حدود 14 مرد در یک فضای کوچک کنار هم زندگی می‌کردند و رختخوابشان، کیسه‌های حصیری بود و اغلب پتو هم نداشتند؛ در نتیجه اگر شمار زیادی از این کارگران پس از مدتی کوتاه، وولفسبورگ را ترک می‌کردند تعجبی نداشت. گرسنگی هم بیداد می‌کرد. اگرچه کارخانه فولکس ‌واگن یک مزرعه کشاورزی اختصاصی داشت؛ اما محصول غله آن به اندازه‌ای نبود که برای سیر کردن همه این افراد کافی باشد. به‌ این ترتیب طولی نکشید که پیامدهای کمبود مواد غذایی نمودار شد و بسیاری از کارگران، محل کار خود را ترک کرده یا از کمبود ویتامین و ریختن دندان‌ها دچار رنج و درد شدیدی شدند. به‌ دلیل همین گرسنگی‌ها بود که یک‌چهارم کارگران بر سر کار خود حاضر نمی‌شدند و این میزان در برخی از روزها به نصف تعداد آنان افزایش می‌یافت.

با این حال ایوان هرست همواره سعی داشت که به افراد خود روحیه و انگیزه بدهد و در این راه موفق نیز بود؛ یک‌ بار توانست یک محموله ماهی از دریای شمال وارد کند و گاه با استفاده از روابط خوبش با نهادهای نظامی، مقداری مواد غذایی برای کارگران تهیه می‌کرد. در اواخر پاییز سال 1945 بود که آن کارخانه، نام و عنوان «شرکت فولکس ‌واگن - سهامی عام» را به خود گرفت و بالاخره با فقط دو ماه تاخیر، یعنی در 27 دسامبر 1945، خط تولید فولکس ‌واگن راه‌اندازی و تا عید پاک، تعداد 55 دستگاه اتومبیل آماده شد. از آنجا که این خودرو به‌صورت موقت فقط به‌عنوان خودروی خدمت برای اعضای کمیسیون اداره آلمان یا همان CCG ساخته می‌شد، نام CCG-Wagen به خود گرفت. این مدل در آغاز براساس طرح خودروهای فرماندهی زمان جنگ ساخته می‌شد و البته بعدها «تیپ یک» نام گرفت. اما با وجود همه مشکلات، این کارخانه روز‌به‌روز خودروهای بیشتری تولید کرد و شمار تولیدات آن تا مارس 1946 به هزار دستگاه فولکس ‌واگن رسید. این مساله جای جشن و پایکوبی داشت، حتی اگر شکم‌های کارگران هنوز خالی بود! تا پایان سال 1946 بیش از 10 هزار دستگاه فولکس ‌واگن از کارخانه ترخیص شد و درآمد آن به نزدیک 55 میلیون مارک افزایش یافت. اگرچه همواره عقبگردهایی نیز وجود داشت، اما هرست و گروهش بر وخیم‌ترین بحران‌ها ازجمله بر قحطی زمستان 47-1946 غلبه کرده و توانستند یک نمونه از خودروی تولیدی خود را در نمایشگاه تابستانه هانوفر در معرض دید عموم قرار دهند. در همین نمایشگاه بود که روابط خارجی این کارخانه برقرار شد و به‌ عبارت بهتر، فولکس ‌واگن موفق شد که از آگوست 1947 اولین خودروهای خود را به خارج صادر کند و این صادرات به معنای ورود ارزهای خارجی به آلمان بود؛ ارزهایی که این کشور نیازی حیاتی به آن داشت.

ایوان هرست تا آوریل 1949 نیز همچنان در وولفسبورگ حضور داشت و با وجود آنکه مایل بود همچنان در آن شهر بماند؛ اما با روی کار آمدن هاینریش نوردهوف، مدیرعامل جدید با حکم فرماندهی نیروهای بریتانیا در آلمان در آغاز سال 1948، هرست نیز دیگر نمی‌توانست در وولفسبورگ باقی بماند. نوردهوف در یک وداع سرد با هرست برای او بهترین‌ها را آرزو کرد و در سال‌های آینده، بارها همه پیشنهادها برای به‌کارگیری این بریتانیایی را رد کرد. به‌ این ترتیب بود که نوردهوف به‌عنوان «آقای فولکس ‌واگن» معروف و همواره از او و نه از هرست به‌عنوان ناجی و بنیان‌گذار جدید این کارخانه معظم یاد شده و در خلال همه آن سال‌ها، این هرست بود که از یادها و خاطره‌ها محو می‌شد. اما دو دهه بعد، بار دیگر فولکس ‌واگن به یاد آن افسر بریتانیایی افتاد. از هرست مصاحبه‌ای گرفته شد و او در این مصاحبه برای مورخان از رویدادهای واقعی پس از جنگ گفت. به‌ این ترتیب بود که مورخان نیز دوباره تاریخ این کارخانه مشهور را به رشته تحریر درآوردند. در دیباچه کتابی که هر ساله به‌عنوان وقایع‌نگاری و کتاب سال فولکس ‌واگن منتشر و به ایوان هرست تقدیم می‌شود، آمده است: «کارخانه فولکس ‌واگن زندگی دوباره و ماندگاری خود پس از جنگ جهانی دوم و امروز را مدیون یک مرد بریتانیایی است.» مردی که فولکس ‌واگن را نجات داد، کوتاه‌ زمانی پس از جشن تولد 84 سالگی‌اش، یعنی در روز 9 مارس 2000 از دنیا رفت؛ اما آنچه هرست از خود باقی گذاشت، امروزه 9 میلیون و 830 هزار اتومبیل در سال تولید می‌کند و 57 هزار نفر از طریق این کارخانه، زندگی خود را می‌گذرانند.

منبع: زود دویچه / تاریخ ایرانی

کریستف فیوگ
ترجمه: محمدعلی فیروزآبادی

rbox
خبر فارسی
lbox
نام:
ایمیل:
* نظر:
fr_head
تازه های سایت
fr_head