به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز، شاسی بلندهای جمعوجور ممتاز عموماً موفقیت بالایی را برای سازنده به ارمغان میآورند. این خودروها نه تنها ظاهری چشمگیر و جلبتوجه کننده دارند بلکه مقدار زیادی از کاربردی بودن را نیز ارائه میدهند. هرکسی که در این بازار دنبال یکی از این مدلها باشد مطمئناً یکی از سه خودروی مرسدس GLC، رنجروور اووک و بامو X3 را در نظر خواهد داشت. در این مقایسه تلاش داریم تا شاسیبلند برتر را به شما معرفی کنیم.
قیمت
در مقایسهی مدلهای پایه، مرسدس با بهای 34950 پوندی از دو رقیب دیگر
گرانتر است. اووک پایه بهایی معادل با 30600 پوند دارد که نسبت به مرسدس
4350 پوند ارزانتر است. البته نسخهی پایهی اووک بهطور استاندارد فاقد
سیستم چهارچرخ محرک است درحالیکه این سیستم در دو رقیب دیگر وجود دارد.X3
با قیمت 33945 پوندی بین مرسدس و اووک قرار میگیرد.
هر سه خودرو به خوبی بهای خود را حفظ میکنند اما اووک در این زمینه اندکی بهتر عمل میکند. این خودرو درحالیکه کندتر از دو حریف دیگر است اما در این مصاف مصرف سوخت کمتری نسبت به رقبای آلمانی دارد.
استایل و نمای ظاهری
مرسدس در بحث طراحی از سیال استفاده کرده است. تقریباً از هر زاویهای این
خودرو حس جادهی فوقالعادهای را پیشنهاد میکند و جزئیاتی همچون
جلوپنجرهی کروم برجسته که میزبان نشان ستارهی سه پر بوده به هرچه
گرانبهاتر دیده شدن خودرو کمک میکند.
برخی شاید حس کنند که رنجروور اووک در مقام مقایسه ارزان و از مد افتاده است اما هنوز هم سرها را به سمت خود برمیگرداند. قوسهای چرخ زبر و سفت اووک نمایی همهجارو به آن بخشیدهاند و چراغهای جلوی LED به همراه خط پنجرهی باریک حس یک خودروی مفهومی را به اووک اعطا نمودهاند.
در طرف دیگر بامو X3 قرار دارد که به نظر میرسد اندکی از هیجان و جذابیت
دیگر مدلهای این کمپانی به دور است. خودروی حاضر در تست به پکیج M اسپورت
مجهز است و رینگهای بزرگ و کیت بدنه کمک میکنند که X3 گیراتر از مدل
عادی باشد. هرچند در برابر دیگر رقبای خوشترکیب X3 زیادی عادی است.
کابین
به لطف کابینی با احساس گرانبها مرسدس به شروع قدرتمند خود در این مقایسه
ادامه داده است. کیفیت ساخت خودرو بالا بوده و کیفیت مواد استفاده شده در
سطح بالای این کلاس قرار دارد. برخی خریداران شاید دربارهی محل قرارگیری
صفحهنمایش سیستم ناوبری خرده بگیرند و کنترلهای آن نیز شاید وقت بیشتری
را نسبت به سیستم بامو بگیرد.
X3 از سال 2010 در بازار حضور دارد و این سن بالا خود را داخل کابین نشان
میدهد و از دو رقیب عقب میافتد. به منظور حفاظت از اعتبار خود، کابین
بامو کیفیت ساخت بسیار خوبی دارد و سیستم اطلاعات سرگرمی iDrive نیز نه
تنها آسانترین استفاده را دارد بلکه اینترفیس آن نیز روانترین نمونه است.
کاربردی بودن
نه تنها GLC کابینی خیالانگیز دارد بلکه بسیار کاربردی نیز هست. محفظههای
نگهدارنده در همه جای کابین وجود دارند. سرنشینان بخش عقب فضای پا و سر
زیادی دارند و افراد بلندقد نیز نسبتاً راحت خواهند بود. این فضای انبوه با
دربهایی که با باز شدن فضای زیادی ایجاد میکنند ترکیب شده و صندلیهای
امن کودکان (ایزوفیکس) نیز قابلیت نصب دارند. فضای بار 550 لیتری مرسدس
کاربردی بوده اما لبهی بارگیری صندوق کمی بالاست.
صندوق 420 لیتری اووک در این مصاف کم میآورد هرچند که هنوز از یک سدان
متوسط کاربرد بالاتری دارد. کمبود فضا برای سرنشینان نیز یک مشکل بوده و
صندلی عقب در بخش وسط نازک بوده و فضای زانوی محدود به این معنی است که در
بخش عقبی اووک محدودتر از مرسدس است.
بامو در بحث فضای کابین رقابتی تنگاتنگ با مرسدس دارد و تنها در بخش فضای شانه اندکی عقبتر از این رقیب سنتی خود قرار دارد. حجم صندوق بار بامو با مرسدس برابر بوده اما فضای در دسترس شکل بهتری داشته و اشیای سنگین به لطف لبهی پایینتر صندوق راحتتر در آن قرار میگیرند.
اگر بخواهید شهامت به خرج دهید و از بین این سه خودرو یکی را برای آفرود
ببرید، اووک خودروی موردنظر خواهد بود و شما را برای انتخاب سیستم چهارچرخ
محرک ترغیب میکند. شاید مرسدس احساس مبادیآداب و رفاه داشته باشد اما
رنجروور در سواری هیجان بیشتری دارد. فرمان چابک و تعویضهای دندهی دستی
لذتبخش به این معنی است که با خودرویی لذتبخش طرفیم. البته اووک عالی
نیست و دید بخش عقبی ضعیف بوده و در سرعتهای بالا شاهد صدای باد هستیم و
کیفیت سواری نیز نمیتواند با مرسدس برابری کند.
رینگهای بزرگ و لاستیکهای پهن شاید به ارتقای ظاهری X3 کمک کنند اما باید با تولید صدای جادهی بیشتر نیز کنار بیایید. در حقیقت، اگر شما M اسپورت را انتخاب کنید باید سیستم تعلیق تطبیقی با کنترل دامپر متغیر را سفارش دهید تا کیفیت سواری خودرو ارتقا یابد. اگر بهای اضافی 650 پوندی برای سواری نرمتر برای شما سنگین به نظر میآید، میتوانید مدل SE را انتخاب کنید که در آن رینگهای آلیاژی کوچکتر و سیستم تعلیق نرمتر را میبینیم که سواری مهربانتری را ارائه میکنند.
پیشرانهها
پیشرانهی مدل 250 d که در این تست موجود بوده گزینهی قدرتمندتری از مرسدس
بوده که اگرچه در شتاب گیریهای سنگین کمی غرغر میکند اما کارایی آن بالا
بوده و مصرف سوخت ادعایی 5 لیتری دارد. گیربکس 9 سرعته خودرو نیز
تعویضهای نرمی دارد.
پیشرانهی 2 لیتری دیزل اووک خروجی کمتری نسبت به مرسدس دارد و به عنوان
نتیجه این خودرو در خط مستقیم نمیتواند با رقیب آلمانی خود رقابت کند.
هرچند این پیشرانه کمی نرمتر بوده و مصرف سوخت ادعایی آن 4.3 لیتر است اما
ما به مصرف 5.5 لیتری دست یافتیم که در بین سه خودرو بهترین بود. گیربکس 6
سرعته دستی این خودرو نرم و روان است.
پیشرانهی 3 لیتری دیزل X3 حاضر در این تست با فاصلهی زیادی سریعترین
بوده و طرح 6 سیلندر آن روانترین فرایند تحویل قدرت را دارد. البته این
پیشرانه تشنهتر نیز بوده و اکثر خریداران بهتر است که واحد ارزانتر و
اقتصادیتر 2 لیتری دیزل را انتخاب کنند. اگر مدل xDrive 20d را انتخاب
کنید مطمئن باشید که گیربکس 1550 دلاری اتوماتیک را انتخاب میکنید چراکه
این گیربکس یکی از بهترینهای بازار است. همین جملات را نمیتوان دربارهی
گیربکس 6 سرعته دستی استاندارد بیان کرد.
قضاوت نهایی
هر یک از این سه خودرو نقاط قوت خاص خود را دارند اما تنها یک برنده وجود
دارد. مرسدس GLC در رانندگی خونسرد بوده، بهطور احساسبرانگیزی کاربردی
است و حس بالایی از لوکس بودن را نصیب سرنشینان میکند.