البته باید در نظر گرفت که تنها
میتوان در کشورهایی میزان فروش را نشاندهنده نوع سلیقه مردم دانست که
مردم آنها با توجه به میزان درآمد، گزینههای متنوعی داشته باشند، نه در
کشوری که با حقوق 20 ماه یک کارمند، میتوان تنها خودرویی در حد پراید
خرید!
البته در کنار دشتهای باز، در آمریکا شهرهای متراکم و شلوغی مانند
نیویورک و شیکاگو هم هستند که خودروهایی با ابعاد کوچکتر برای تردد در
ترافیک شدید و خیابانهای باریک را طلب میکنند. در این بخشها، سدانهای
اغلب آسیایی حرف اول و آخر را در آمریکای شمالی میزنند.
خودروسازان کرهای و ژاپنی هدفگذاری خود را برای کسب سهم در بازار آمریکا
قرار دادهاند و به همین دلیل محصولاتی را در لیست تولیداتشان قرار
دادهاند که مطابق با سلایق آمریکاییهاست. طراحیهای خودروهای ژاپنی و
کرهای روز به روز به ذائقه آمریکاییها نزدیکتر میشود و از نظر فنی نیز
به سمت چیزی حرکت میکنند که مطلوب آمریکاییهاست. حتی نام بسیاری از
محصولات کرهای مانند توسان و سانتافه نیز از روی شهرهای آمریکا انتخاب شده
است. این در حالی است که بسیاری از مدلهای پرفروش ژاپنی و کرهای در
بازار آمریکا، در خود ژاپن و یا کره جنوبی محبوبیت چندان بالایی ندارند.
فرهنگ رانندگی آمریکایی را میتوان در شورولت سیلورادو و فورد F150 خلاصه
کرد. پیکاپ های عظیمالجثه و قدرتمندی که هیچ محدودیتی برای آنها وجود
ندارد. این تصویری است که آمریکاییها خیلی دوست دارند که از خود نشان
بدهند: منجیان عالم بشریت در جنگ با سختیها و بدیها! این تصویر مدام در
رسانهها و فیلمهای آمریکایی تبلیغ میگردد؛ هرچند که از نظر بسیاری از
مردم دنیا، آنها موجوداتی نهچندان بهدردبخور هستند که معمولاً بیشازحد
مصرف میکنند و بیشتر از چیزی که لازم است فضا اشغال میکنند!
اروپا
در اروپا شرایط با آمریکا بسیار متفاوت است. سبک و سیاق اروپاییها همیشه
در بسیاری از موارد با آمریکاییها متفاوت بوده است. اروپاییها استاد ساخت
بهترینها در هر کلاس هستند. درواقع اروپاییها هم در ساخت خودروهای
لوکس، هم در ساخت خودروهای ارزانقیمت و هم خودروهای متوسط بهگونهای
خبره هستند که صادرات خودروهای آسیایی و آمریکایی به اروپا دست کمی از
صادرات زیره به کرمان ندارد! در نتیجه خودروهای ژاپنی، کرهای و آمریکایی
که در آمریکا فروش بالایی دارند، در اروپا معمولاً رتبههای بالای فروش را
کسب نمیکنند.
برخلاف آمریکا که به علت داشتن دشتهای باز و طبیعت خشن، خودروهای بزرگ و
قدرتمند کاربرد بالایی دارند، در اروپا به دلیل وجود خیابانهای باریک،
شهرهای شلوغ و کمبود فضای پارک، خودروهای کوچک و کممصرف بیشترین طرفدار را
دارند. اگر قصد خرید خودرو در اروپا را داشته باشید و به شما بگویند که
در اکثر کشورهای اروپایی مالیات و هزینههای جانبی خرید خودرو با توجه به
فاکتورهایی مانند ابعاد و کلاس خودرو، مصرف سوخت و میزان گازهای خروجی
بهشدت افزایش پیدا میکند، احتمالاً بهصورت ناگهانی به یک سوپرمینی
علاقهمند میشدید! به اینها، کمبود همیشگی جای پارک، قیمت بنزین لیتری
حدوداً 2 یورو و پارکینگهایی که پرداخت 5 یورو (حدوداً 20 هزار تومان) در
هر ساعت برای آنها بسیار روتین است را نیز اضافه کنید تا متوجه شوید که
چرا بسیاری از مردم اروپا حتی اگر خودروی شخصی هم داشته باشند، باز هم
استفاده از دوچرخه و وسایل نقلیه عمومی را ترجیح میدهند.
نکته دیگر در مورد سلایق اروپاییها این است که برخلاف آمریکا، گیربکسهای
دستی در اروپا از محبوبیت بالایی برخوردارند. بهعنوان مثال، در بریتانیا
70% از مصرفکنندگان خودروی دنده دستی را به خودروی اتوماتیک ترجیح
میدهند. دلیل این امر علاوه بر مصرف سوخت و اتلاف انرژی کمتر در مصرف
سوخت، لذت بیشتر رانندگی با خودروهای دنده دستی است.
البته اروپاییها افرادی نیستند که به خاطر کمبود پول، استانداردهایشان را
پایین بیاورند. به خاطر داشته باشید که ما در مورد قارهای صحبت میکنیم
که در بسیاری از بخشهای آن، از مرسدس بنز E کلاس بهعنوان تاکسی استفاده
میشود و خودروهای آئودی، بنز و BMW در اروپای غربی بهعنوان خودروی قشر
متوسط مورد استفاده قرار میگیرند. شاید بد نباشد بدانید که بر اساس اعلام
موسسه منابع انسانی مرسر، در سال 2016 در بین 10 شهر دارای بالاترین کیفیت
زندگی، 7 شهر از اروپا، 1 شهر از استرالیا، 1 شهر از نیوزلند و 1 شهر از
کانادا حضور دارند و هیچ کدام از شهرهای آمریکا در بین 27 رتبه اول این
لیست قرار ندارند. این مسئله بهخوبی تفاوت کیفیت زندگی در اروپا و آمریکا
را نشان میدهد.
در اروپا خودروهای استیشن طرفدار زیادی دارند. بهگونهای که از خودروهای
جمعوجوری مانند فولکسواگن گلف گرفته تا مرسدس بنز E کلاس و آئودی A6
نسخههای استیشن ساخته شده است و حتی شاید بتوان محبوبیت آنها را بیشتر از
خودروهای سدان دانست. چراکه خودروهای استیشن علاوه بر داشتن کیفیت
رانندگی یک خودروی سدان، فضای باری در حد یک SUV را به مالکشان عرضه
میکنند.
همچنین خودروهای دیزلی نیز طرفداران بسیاری در اروپا دارند و درصد
قابلتوجهی از خودروهای در حال تردد در اروپا از پیشرانههای دیزلی استفاده
میکنند.
علاوه بر اینها، برخلاف آمریکا که وانتهای بزرگ فروش قابلتوجهی دارند،
در اروپا معمولاً از ون برای حمل بار استفاده میشود و وانتهای زیادی در
خیابانها دیده نمیشوند. ونهایی مانند مرسدس بنز اسپرینتر و ویتو و انواع
مختلف ونهای فولکسواگن در کاربریهای متفاوت بهوفور در خیابانهای
اروپا به چشم میخورند.
خودروهایی که در اروپا ساخته میشود معمولاً نه ابهت خودروهای آمریکایی
را دارند و نه طراحیهای شلوغ و فضایی آسیایی را دارند، اما درزمینهٔ
کیفیت رانندگی و کاربردی بودن بینظیر هستند. در همین کشور ما بسیاری از
مردم کیفیت رانندگی و سواری مگان که تکنولوژی آن متعلق به سال 2002 میلادی
فرانسه است را برتر از همکلاسان بهروز کرهای آن میدانند و البته
نمیتوان این ادعا را بهراحتی مردود دانست.
همانطور که آمریکاییها با طراحیهای منحصربهفرد، فرهنگ خود را به نمایش
میگذارند، اروپاییها نیز فرهنگ خاص خود را در خودروهایشان دمیدهاند.
آلمانیهای با پرستیژ و دقیق، ایتالیاییهای شیک و با کلاس، فرانسویهای
عاشقپیشه، انگلیسیهای اشرافزاده و سوئدیها که نماد اهمیت دادن به بشر و
حقوق بشر هستند، همه و همه با خودروهای خاص خود جایگاهی والا در صنعت
خودروسازی جهان دارند؛ اما هنر اروپاییها تنها در ساخت خودروهای گران و
لوکس نیست؛ بلکه با ایجاد برندهای ارزانقیمتی مانند داچیا، سئات، اشکودا و
… توانستهاند مردم طبقه ضعیف را نیز از موهبت سوار شدن بر خودرویی
استاندارد، ایمن و باکیفیت بهرهمند سازند.
تفاوت در سلایق اروپاییها و آمریکاییها در حدی است که برندهای اروپایی
محبوبی مانند پژو، سیتروئن، رنو، اشکودا، لانچیا، سئات و … در آمریکا به
فروش نمیرسند و از طرف دیگر به غیر از چند مدل از زیرمجموعههای گروه فیات
کرایسلر و چند مدل جمعوجور از فورد و شورولت، خودروی آمریکایی دیگری در
اروپا به فروش نمیرسد و هیچ اثری از خودروهای پرفروش آمریکا مانند فورد
F150 و شورولت سیلورادو و حتی آسیاییهایی مانند تویوتا کمری و هیوندای
سوناتا در اروپا دیده نمیشود.
فلسفه ساخت محصولات ژاپنی بسیار ساده و البته بسیار هوشمندانه است:
ژاپنیها معتقدند که هر چیزی باید دقیقاً هدفی که برای آن ساخته شده را
برآورده سازد، نه بیشتر و نه کمتر. در نتیجه خودروهای ژاپنی نیز دقیقاً
همان چیزی هستند که باید باشند. خودروهای خانوادگی و اقتصادی مانند انواع
مدلهای تویوتا، هوندا، نیسان و مزدا ساخته شدهاند تا با داشتن یک ظاهر
معقول، امکانات مناسب و تواناییهای متناسب با نیاز، هدف از تولیدشان را
برآورده سازند. خودروهای لوکس مانند لکسس، اینفینیتی و آکورا با ظاهری
تجملاتی، امکاناتی بیپایان و تواناییهای فوقالعاده، در برابر رقبای
آلمانی قد علم کردهاند و حتی ارزانقیمتهای ژاپنی ازجمله سوزوکی و داتسون
نیز دقیقاً توقعات از یک خودروی ارزانقیمت را برآورده میکنند. همه
اینها بهخوبی نشان میدهد که ژاپنیها میدانند که دارند چه کاری انجام
میدهند.
همانطور که قبلاً نیز اشاره شد، در ژاپن تقریباً تمامی وسایل نقلیه از
برندهای بومی هستند و برندهای خارجی چندانی در آنجا دیده نمیشود. گزینه
اول برای ژاپنیها خودرویی است که مصرف سوخت پایینی داشته باشد و استفاده
بهینه از فضا در آن انجام گرفته باشد. در نتیجه احتمال دیدن خودروهای بزرگی
مانند تویوتا لندکروزر، نیسان پاترول و حتی وانتهایی مانند هایلوکس در
توکیو بهمراتب کمتر از احتمال دیدن این خودروها در کشور ماست!
ژاپنیها استاد ساختن خودروهایی هستند که خودشان از آنها استفاده
نمیکنند! درحالیکه هایلوکس و لندکروزر در بسیاری از مناطق دنیا، ازجمله
خاورمیانه، بینهایت محبوب هستند و حتی بهعنوان خودروهای سازمانی گروههای
تروریستی مانند داعش شناخته میشوند، اما در خود ژاپن استفاده از MPVها و
هاچبکهای کوچک بسیار بیشتر است.
از طرف دیگر بسیاری از ژاپنیها خودروهایی را سوار میشوند که مخصوص بازار خودشان است و در بازارهای دیگر کمتر میتوان آنها را یافت. حتی کلاسی از خودروها وجود دارد که ژاپنیها آن را برای بازار خودشان و با توجه به قوانین دولت ژاپن ایجاد کردهاند. این کلاس از خودروها، K-car یا خودروهای K نام دارد و دارای محدودیتهای خاصی از نظر ابعاد و حجم موتور هستند. طول این خودروها نباید بیش از 3.4 متر و پهنای آنها نیز نباید بیش از 1.48 متر باشد. حجم موتور آنها محدود به 600 سیسی است و حداکثر توان این کلاس از خودروها به 64 اسب بخار محدود شده است. جالب است بدانید که بیش از 40% از بازار ژاپن در اختیار این کلاس از خودروهاست و این یعنی سالانه بیش از 2 میلیون دستگاه خودروی K وارد بازار ژاپن میشود. خودروهای K در ژاپن برخلاف سایر خودروها که پلاک سفید رنگ دارند، پلاک زرد رنگی دارند که علامت مشخصه آنهاست. این خودروها از عوارض بزرگراهی که رقم بسیار بزرگی در ژاپن است، معاف هستند و اجازه ورود به مناطق دارای محدودیت ترافیکی را دارند. همچنین این خودروها از نظر مالیات و بیمه از تخفیفات فراوانی بهره میبرند. همانطور که ذکر شد اغلب خودروهای K برای بازار داخلی ژاپن طراحی و ساخته میشوند، اما برخی از آنها نیز عموماً با پیشرانههای قدرتمندتر در بازارهای دیگر جهان به فروش میرسند. از مدلهای محبوب این کلاس از خودروها در ژاپن میتوان از هوندا N-Box، دایهاتسو Move، سوزوکی آلتو و Lapin و میتسوبیشی eK نام برد.
تزئینات و سلیقه خودرویی ژاپنیها نیز واقعاً با آن چیزی که ما به آن عادت
داریم و یا حتی در سایر مناطق جهان دیده میشود بسیار متفاوت است.
ژاپنیها به تنوع رنگ و مدل بسیار علاقه دارند و در نتیجه بسیار محتمل است
که در یک خیابان شلوغ نتوانید حتی دو خودروی کاملاً همسان را پیدا کنید.
رنگهایی مانند سبز فسفری، آبی فیروزهای، قرمز لاکی و … رنگهایی نیستند
که در خودروهایی آمریکایی یا اروپایی بهوفور دیده شوند، اما در ژاپن وضع
کاملاً متفاوت است!
چیزی که در سفر به ژاپن برایم بسیار جالب بود، وجود مدلهای جالبی از
خودروها بود که در مناطق دیگر به ندرت مشابه آنها یافت میشود. بهعنوان
مثال خودرویی به اسم نیسان Cube (به معنی مکعب) در خیابانهای ژاپن بسیار
زیاد بود. این خودرو همانند اسمش، دقیقاً به شکل یک مکعب است که یک مکعب
کوچکتر در جلو بهعنوان محل قرارگیری موتور به آن چسبیده است. پنجرهها و
سایر بخشها نیز کاملاً از طرح مربع و مکعب پیروی میکنند. جالب اینجاست
که با وجود اینکه از نظر یک خارجی شاید این طراحی بسیار زشت و بدترکیب
باشد، ژاپنیها این نوع طراحی را میپسندیدند و مدلهایی از تویوتا و
هوندا نیز با ظاهری مشابه وجود داشت.
ژاپنیها همچنین در استفاده از فناوریهای نو و استفاده از سوختهای جدید
پیشرو هستند و حرفهای بسیاری برای گفتن دارند. سالها قبل از اینکه در
بسیاری از کشورها تب خودروهای برقی و هیبریدی داغ شود، من در یکی از
نمایندگیهای تویوتا در توکیو خودروی کمری هیبریدی را تست کرده بودم.
در نهایت باید بگویم که ژاپنیها با توجه به عرق ملی و وطنپرستی خاصی که
دارند، بسیاری از فناوریهایشان را در خودروهای صادراتی اعمال نمیکنند و
تنها برای رفاه مردم خودشان آنها را نگه میدارند (چقدر این رفتار برای ما
آشناست!). بهعنوان مثال خودرویی که در ژاپن سوار آن میشدم یک مزدا 2
بود که آنجا مزدا DEMIO نامیده میشود. از نکات جالب در این خودرو این بود
که شیشههایش با استفاده از فناوری نانو بهگونهای ساخته شده بود که
قطرات باران بر روی آن بهصورت خودبهخود گوله میشد و به کنارهها
میغلطید و این امر نیاز به استفاده از برفپاککن را بسیار کمتر کرده و
دید راننده در بارانهای شدید را نسبت به خودروهای معمولی بسیار افزایش
میداد.
در برخی از مناطق خاورمیانه با توجه به سابقه استعمار فرانسه و نزدیکی
سیاسی به اروپا، خودروهای فرانسوی و در کل اروپایی بیشتر دیده میشوند.
بهعنوان مثال، به غیر از کشور ما، مصر تنها کشوری است که تولید پژو 405
همچنان در آن ادامه دارد.
ترکیه که خود را از طرفی میراث دار امپراطوری روم شرقی میداند و از طرف
دیگر پیشینه نژاد خود را در ترکهای آسیایی جستجو میکند، در سوی دیگر از
متحدان درجه 1 آمریکا و اتحادیه اروپا در منطقه است و اکنون نیز در حال
تلاش برای برپاسازی مجدد امپراطوری عثمانی است، اصلاً عجیب نیست که ترکیبی
از برندهای ایتالیایی، فرانسوی، کرهای، آمریکایی، ژاپنی و … در آن حضور
داشته باشند.
اما زمانی که اسم خاورمیانه میآید، بسیاری از افراد به یاد شیخنشینهای
عرب میافتند. کشورهایی که به لطف نعمت نفت، بالاترین درآمدهای سرانه دنیا
را دارند و بازارهای آزادی برای انواع محصولات غربی و شرقی دارند. وسعت
این بازارها در حدی است که از چری و لیفان و جک گرفته تا میباخ و رولزرویس
و بنتلی در کشورهایی مانند عربستان، امارات، قطر، کویت و عمان قابل
خریداری هستند و مردم این کشورها گستره انتخاب بسیار بالایی دارند.
در کشورهای عربی سلیقه خودرویی مردم بسیار شبیه به آمریکاست. در این کشورها
خودروهایی با عملکرد بالا و تواناییهای گسترده طرفداران بسیاری دارند.
به دلیل وجود صحراهای وسیع، طبیعت خشن و خیابانهای مدرن و عریض، در این
کشورها خودروهای شاسیبلند و پیکاپ ها بسیار محبوب هستند و در خیابانها
بهوفور دیده میشوند. بهگونهای که رابطهای که ما ایرانیان با پراید
داریم، اعراب با تویوتا لندکروزر دارند!
در کشورهای عربی خودروهای آمریکایی و ژاپنی بیشترین طرفداران را دارند و از
این نظر بسیار شبیه به آمریکا هستند. خودروهای کرهای و ارزانقیمتهای
اروپایی نیز معمولاً سهم کمتری از بازار را به خود اختصاص میدهند. البته
مقصد اصلی خودروهای فوق لوکس اروپایی خاورمیانه است و بیشترین تعداد از
پورشه، بنتلی، لامبورگینی، بوگاتی و … به سفارش شیوخ عرب ساخته میشوند.
شاید برایتان جالب باشد بدانید که بزرگترین "سهامدار خارجی” کمپانی مادر
برندهایی که در سطر قبل از آنها اسم بردیم، یعنی گروه فولکسواگن، یک
بنیاد سرمایهگذاری قطری به ریاست حمد بن جاسم بن جبر آل ثانی، از
شاهزادگان با نفوذ قطر است.
اعراب در طول تاریخ همواره به مرکبشان اهمیت زیادی میدادهاند و اسبهای عربی همواره در طول تاریخ ازجمله بهترین و با قابلیت ترین مرکبها بودهاند. همچنین رابطه اعراب با شتر در طول تاریخ همواره زبانزد بوده است. این عشق به وسیله نقلیه همین حالا نیز در بین اعراب بهشدت وجود دارد و شیوخ عرب از بزرگترین کلکسیونرهای خودروهای خاص هستند. همچنین پیستهای مسابقهای که در سالهای اخیر در کشورهای عربی ساخته شده، از مدرنترین و بهترین نمونههای موجود در دنیا هستند.
اما برای دیدن غولهای سرعت و قابلیت در کشورها عربی، نیازی نیست که به پیست مراجعه کنید. اگر تنها گشتی در مناطق لوکستر بزنید بهراحتی میتوانید انواع و اقسام خودروهایی را مشاهده کنید که شاید عکس آنها زینتبخش دیوار اتاق یا پسزمینه صفحهنمایش کامپیوتر جوانان ایرانی باشد! دیدن فراری، لامبورگینی، بنتلی، بوگاتی، کادیلاک و … در دوبی همانقدر عجیب است که دیدن پژو پارس در خیابانهای ایران! پلیس دوبی نیز با داشتن مجموعهای بینظیر و عجیبوغریب از خودروهایی مانند بوگاتی، لامبورگینی و کادیلاک، کاری کرده است که انسان دوست دارد خلاف کند تا شاید برای چند لحظه سوار بر این خودروها شود!
علاقه وافر اعراب به سرعت و پیشی گرفتن از رقبا، تنها منحصر به پیست
نمیشود. بلکه با وجود قوانین فوقالعاده سختگیرانه، باز هم مواردی از
قانونشکنیهای بیدغدغه دیده میشود. در سفری که به دوبی داشتم، روزی سوار
بر یک ون تویوتا هایس به خارج از شهر رفته بودیم و راننده که آدم بسیار
سرخوشی بود، در اتوبانی که حداکثر سرعت 120 کیلومتر بر ساعت بود، با بیش از
160 کیلومتر بر ساعت رانندگی میکرد. وقتیکه از وی پرسیدم که اگر
دوربینهای پلیس تو را در این سرعت بگیرند، چقدر جریمه خواهی شد؟ با خنده
جواب داد 1000 درهم (حدوداً 960 هزار تومان) و جالب اینجا بود که او تنها
کسی نبود که بدون توجه به این جریمهها، سرعت و هیجان رانندگی را
برمیگزیند!
فرهنگ رانندگی در این مناطق را میتوان با ترکیبی از بیخیالی، مصرفگرایی و
تمایل به خودنمایی توصیف کرد. اعراب رابطه نزدیکی با خودروهایشان دارند و
خودرو نقش مهمی در زندگی آنها بازی میکند و صرفاً یک وسیله برای
جابهجایی و حملونقل محسوب نمیشود.