اما اگر تردیدها را در این زمینه کنار بگذاریم و واردات این خودروها به کشورمان را قطعی بدانیم، میخواهیم به این سؤالات پاسخ دهیم که این خودروها واقعاً چقدر ارزش دارند و چقدر باید منتظر ورود آنها به کشورمان باشیم و اینکه واقعاً واردات این سه مدل از خودروهای شورولت تا چه حد میتواند در شرایط موجود در کشورمان تأثیرگذار باشد؟
همگان بهخوبی میدانند که خودروهای آمریکایی تا زمان انقلاب اسلامی حضور
نسبتاً قابلتوجهی در کشور ما داشتند و بهشدت مورد استقبال اشراف و
درباریان آن زمان بودند. اما پس از وقوع انقلاب و تسخیر لانه جاسوسی، تمامی
روابط اقتصادی و دیپلماتیک کشورمان با آمریکا قطع شد و در نتیجه ورود
خودروهای آمریکایی به کشورمان نیز متوقف شد. پس تا اینجا همین که خودروهایی
از یک برند آمریکایی توانستهاند مجدداً در لیست خودروهای مجاز برای
واردات قرار بگیرند، در نوع خود تاریخی و جالب توجه است.
خودروهایی آمریکایی در نظر مردم ما خودروهایی قدرتمند، سختجان و با ابهت هستند که راحتی بینظیری به سرنشینان اهدا کرده و پرستیژ خاصی نیز در خیابانها دارند. البته این دیدگاه بسیار درست است، چرا که در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی، خودروهایی آمریکای واقعاً تمامی این صفات را دارا بودهاند و یکهتاز صنعت خودروی جهان محسوب میشدند. در آن زمان نه ژاپن حرف زیادی در صنعت خودروسازی جهان داشت و نه کره جنوبی اصلاً توانایی ساخت خودرو را داشت. حتی بسیاری از کمپانیهای اروپایی نیز به دلیل شرایط بد سالهای پس از جنگ جهانی دوم، با مشکلات فراوانی دستوپنجه نرم میکردند.
اما بهتدریج شرایط در صنعت خودروسازی جهان تغییر کرد. در دهه ۸۰ میلادی با
افزایش قیمت و کاهش فروش نفت به دست کشورهای عربی، بحران بزرگی در صنعت
خودروسازی جهان پدید آمد. این بحران به خودروسازان آمریکایی بیش از هر کشور
دیگری ضربه زد؛ چرا که خودروسازان آمریکایی حتی با استانداردهای آن زمان
هم مصرف سوخت بسیار بالا و آلایندگی بیشاز حد قابلقبول داشتند. در نتیجه
تقاضا برای خودروهای آمریکایی بهشدت کاهش یافت و در عوض خودروسازان
کشورهای دیگر، بهویژه خودروسازان ژاپنی که تلاش بسیاری جهت کاهش مصرف سوخت
انجام میدادند، به یکباره با استقبال زیادی مواجه شدند.
بنابراین، خودروهای ژاپنی که پیش از این حرفی در برابر آمریکاییها
نداشتند و از سوی رسانهها و مردم آمریکا به دلیل تواناییهای پایین حرکتی
مورد تمسخر قرار میگرفتند، ناگهان سهم قابلتوجهی از بازار آمریکا را به
خود اختصاص دادند. این روند با گذشت سالها سرعت گرفت تا اینکه سرانجام در
سال ۲۰۰۷ تویوتا توانست به امپراطوری ۷۷ ساله و بلامنازع جنرالموتورز در
دنیای خودروسازی خاتمه دهد و بزرگترین خودروساز دنیا لقب بگیرد. روزهای بد
جنرالموتورز به همینجا ختم نشد، چرا که بحران اقتصادی آمریکا، مدیریت
غلط و بهرهوری پایین جنرالموتورز سبب اعلام ورشکستگی این غول خودروسازی
در سال ۲۰۰۹ شد. البته جنرالموتورز در این ورشکستگی تنها نبود، چرا که دو
خودروساز بزرگ دیگر آمریکایی یعنی فورد و کرایسلر هم در این ورشکستگی با
جنرالموتورز همراه بودند.
این پایان کار خودروسازان آمریکایی نبود، چراکه با حمایتهای دولت آمریکا و تغییر ساختار مدیریتی، این خودروسازان توانستند دوباره خود را احیا کنند. اما ناگزیر به فروش یا تعطیلی بسیاری از زیرمجموعههایشان از جمله پونتیاک، هامر و ساترن شدند و البته تغییری بسیار مهمتر در آنها رخ داد. این ورشکستگی خودروسازان آمریکایی را ناگزیر به پذیرش واقعیت کرد: دیگر سبک خودروسازی آنها خریدار نداشت!
در واقع مردم به دنبال خودروهایی بهروزتر، باکیفیتتر و با مصرف سوخت
پایینتر بودند، چیزی که خودروسازان ژاپنی و اخیراً کرهای بهخوبی به
آنها هدیه میکردند. به همین دلیل هم گروه هیوندای تنها خودروساز بازار
آمریکا لقب گرفت که نهتنها در دوره بحران اقتصادی فروشش کاهش نداشت، بلکه
توانسته بود افزایش فروش را تجربه کند.
منظور از نوشتههای بالا این است که اعلام کنیم خودروهای آمریکایی امروز
تفاوت بسیاری با آن تصویری که در ذهن ما ایرانیان است، دارند. آن غولهای
آهنی با طراحی سربالا و موتورهای پرحجم و پرمصرف دیگر وجود خارجی ندارند.
سبک طراحی خودروهای آمریکایی بسیار به سبک رایج در سایر خودروهای جهان
شباهت پیدا کرده است، موتورهای آنها بسیار کمحجمتر است و مصرف کمتری
نسبت به قبل دارند. اما هنوز هم در مقایسه با رقبای ژاپنی، اروپایی و حتی
کرهای از نظر طراحی، مصرف سوخت و کیفیت ضعفهای قابلتوجهی دارند. همین
مسئله باعث شده است که در بازار داخلی خود آمریکا درزمینهٔ فروش در کلاس
خودروهای لوکس، خودروهای سواری، خودروهای کوچک و حتی شاسیبلندهای متوسط
برتری مطلق با برندهای غیر آمریکایی، خصوصاً برندهای ژاپنی باشد. البته
هنوز هم آمریکاییها درزمینهٔ ساخت وانتهای غولپیکر، شاسیبلندهای بزرگ و
خودروهای اسپرت و عضلانی استادانی بلامنازع هستند، اما درزمینهٔ ساخت
کلاسهای دیگر از خودروها بهشدت از رقبای خود عقب افتادهاند.
پس میتوانیم نتیجه بگیریم که باید تصویری که در گذشته از خودروهای
آمریکایی داشتیم را فراموش کنیم. این خودروهای جدید دیگر آن غولهای
قدرتمند و غران نیستند، بلکه در اکثر کلاسها بچهگربههایی سربهراه و
مظلوم هستند که مقهور قدرتنمایی رقیبان آسیایی و اروپایی شدهاند و حتی در
بازار داخلی خود آمریکا هم جزو پرفروشترینها نیستند. ضمن اینکه این
خودروهایی که در حال حاضر در لیست واردات به کشورمان قرار گرفتهاند، نه در
خود آمریکا، بلکه در کارخانه جنرالموتورز در کره جنوبی به تولید میرسند.
این کارخانه که قبلاً کارخانه دوو بود، پس از در اختیار گرفتن مالکیت دوو
به دست جنرالموتورز، تولید محصولات دوو در آن بهتدریج متوقف شد و اینک
این کارخانه تنها محصولات جنرالموتورز را برای بازار کره جنوبی و برخی
دیگر از بازارهای آسیایی تولید میکند. در نتیجه میتوان گفت که این
خودروها از نظر کیفیت مونتاژ نیز برتری خاصی نسبت به رقبای کرهای نخواهند
داشت.
محصولاتی که از شورولت برای سال ۹۵ در لیست مجاز برای واردات خودرو قرار
گرفتهاند عبارتاند از: آوئو، کروز، سونیک، ترکس و کپتیوا. اکثر این
مدلها از خودروهای ارزانقیمت شورولت هستند که بیشتر در کشورهای در حال
توسعه فروش دارند. آوئو یک خودروی ساب-کامپکت است که در بازار آمریکا با
نام سونیک به فروش میرسد و نکته جالب اینجاست که هر دو این اسامی در لیست
مجاز واردات به کشورمان قرار دارند. البته این امکان وجود دارد که یکی از
آنها نسخه صندوقدار و دیگری نسخه هاچبک آن باشد. در بازار آمریکا در کلاس
خودروهای ساب کامپکت شورولت سونیک پس از کیا سول و نیسان ورسا در رتبه سوم
فروش قرار گرفته است. شورولت کروز یک خودروی کامپکت است که فروش آن در
بازار داخلی آمریکا پس از تویوتا کرولا، هوندا سیویک و هیوندای الانترا در
رتبه چهارم قرار دارد. شورولت ترکس یک کراس اور ساب کامپکت است که در بازار
آمریکا پس بیوک انکور دومین خودرو پرفروش این کلاس بوده و درنهایت شورولت
کپتیوا یک شاسیبلند سایز متوسط هفت نفره است که در خود آمریکا به فروش
نمیرسد.
قطعاً ما مخالف ورود برندها و کمپانیهای جدید به بازار نیستیم؛ خصوصاً
اگر آن برند شورولت و آن کمپانی جنرالموتورز باشد. ما هم مانند همه خودرو
دوستان آرزومندیم که بهترین خودروهای روز دنیا برای عامه مردم کشورمان قابل
استفاده باشد. در نتیجه از بازگشت شورولت به کشورمان با خوشحالی استقبال
میکنیم و امیدواریم که بهزودی سایر مدلهای شورولت و همچنین سایر
خودروسازان آمریکایی وارد کشورمان شوند و مردم کشورمان بتوانند از آنها
لذت ببرند. اما این خودروها را نباید بیش از آنچه که هستند بزرگ کرده و از
آنها توقع زیادی داشته باشیم. همگی آنها خودروهای اقتصادی جنرالموتورز
هستند و در کره جنوبی ساخته میشوند. اغلب آنها در بازار آمریکا در برابر
رقبای کرهای و ژاپنی فروش چندان مناسبی نداشتهاند و در بازارهای عمده
دیگر جهان، یعنی چین و اروپا نیز اصلاً حضور جدی نداشتهاند.
البته باز هم حضور این خودروها با برند شورولت از آن جهت باعث خوشحالی
است که میتواند باعث افزایش رقابت در بازار کشور ما گردد و گوی انحصار را
از کف رقبای آسیایی برباید. اما اگر هر کدام از آنها را خریداری کردید
نباید توقع داشته باشید که برتری فوقالعادهای نسبت به همکلاسان کرهای یا
ژاپنی داشته باشد (همانطور که در خود آمریکا هم استقبال مردم از خودروهای
کرهای و ژاپنی در این کلاسها، بیشتر از خودروهای شورولت بوده است که نام
آنها در این مطلب آمد).
من به شخصه تجربه رانندگی با فورد اِج ۲۰۱۳ در جزیره کیش را دارم و باید
به شما بگویم که با دیدی بسیار مثبت سوار این خودرو شدم و انتظار داشتم که
تفاوت بسیار زیادی با هیوندای سانتافه که قبلاً مدتها تجربه رانندگی با
آن را داشتم، داشته باشد. اما پس از مدتی رانندگی با فورد اِج، نهتنها در
آن برتری خاصی نسبت به سانتافه ندیدم، بلکه از نظر ارگونومی، راحتی سرنشین و
طراحی اجزا ضعفهای مشهودی در مقایسه با سانتافه در فورد اِج مشاهده
میشد.
نمیخواهم بگویم فورد اِج یا بهطورکلی خودروهای آمریکایی خودروهای بدی
هستند، اما آن اختلاف قابلتوجهی که مردم ما انتظار دارند که بین خودروهای
آمریکایی و ژاپنی یا کرهای باشد، در واقع وجود ندارد. بلکه بهطورکلی در
جهان امروز تقریباً تمامی خودروهایی که برندهای معتبر از سراسر دنیا در یک
کلاس میسازند از استانداردهای یکسانی پیروی میکند و در نتیجه اختلاف
فاحشی بین برندهای مختلف وجود ندارد.
با این وجود، باز هم امیدواریم که نمایندگی شورولت در ایران هر چه
سریعتر بتواند خود را سر و سامان داده و واردات این خودروها را بهصورت
اصولی و منصفانه و با ارائه خدمات پس از فروش مناسب انجام دهد. همچنین
امیدواریم در بحث قیمتگذاری نیز واردکننده دقت کافی را انجام دهد تا
قیمتهای پیشنهادی هم به نفع مردم باشد و هم بتواند جای برند شورولت را در
بازار کشورمان دوباره محکم سازد. هرچند که بعید به نظر میرسد که خودروهای
شورولت از خودروهای کرهای و ژاپنی که در حال حاضر در کشورمان موجود هستند
ارزانتر قیمتگذاری شوند و در نتیجه متأسفانه باز هم از دسترس اکثریت
جامعه به دور خواهند بود.
در نهایت بهعنوان سخن پایانی باید اعلام کنیم که هرچند که ورود خودروهای شورولت به ایران میتواند باعث افزایش تنوع، گسترش رقابت و بیشتر شدن گزینههای خرید برای مشتریان گردد، اما در کل با توجه به وضعیت فنی این خودروها، آنچنان چیز جدیدی به بازار ما افزوده نخواهد شد. ضمن آنکه محدوده قیمتی آنها نیز قطعاً بسیار بالاتر محدوده خرید قشر متوسط جامعه خواهد بود. در نتیجه متأسفانه اوضاع برای اکثریت جامعه چندان تغییر نخواهد کرد، بلکه این اقشار صرفاً میتوانند نظارهگر ویراژهای افراد مرفه با این خودروها در خیابانهای کشورمان باشند.