پدال نیوز: نام سازمان فرهنگی هنری «اوج» نام غریبی نیست. در سالهای اخیر محصولات این مؤسسه واکنشهای زیادی در کشور برانگیخته است.
به گزارش پدال نیوز، روزنامه «شرق» در گزارشی مبسوط عملکرد موسسه اوج را زیر ذره بین برده که در زیر خلاصه ای از آن را که مختص به انیمیشن «بچرخ تا بچرخیم» است، می خوانید.
نام سازمان فرهنگی هنری «اوج» نام غریبی نیست. یکی از حاشیهسازترین محصولات این سازمان بیلبوردهای «صداقت آمریکایی» بود که در اوج مذاکرات هستهای ایران با غرب در سطح شهر تهران به نمایش درآمد
پس از آن ساخت فیلم «من روحانی هستم»در دستور كار قرار گرفت؛ اگر به وبسایت سازمان موج وارد شوید، با تبلیغات گستردهای برای فیلم بادیگارد مواجه میشوید. این مؤسسه اخیرا اقدام به ساخت انیمیشنی ١٩دقیقهای کرده است.
«بچرخ تا بچرخیم» عنوان انیمیشنی است با موضوع هستهای به قلم محمد سرشار، مدیر شبکه «کودک» صداوسيما و کارگردانی رسول آذرگون که در سازمان رسانهای اوج تولید و در شبکه پویا پخش شده است. انیمیشنی کودکانه و نمادین که قصد داشته ماجرای غنیسازی اورانیوم و دستیابی به دانش هستهای را در سه دوره ریاستجمهوری اخیر کشورمان نشان دهد.
خلاصه داستان:
«آقای سام» که تازه به جزیره آمده بود، با دوزوکلک زمینهای مردم را میگرفت و مجبورشان میکرد رعیتش شوند. روزگار مردم سیاه شد؛ اما «آقاجون» دوست نداشت ما رعیت کسی باشیم؛ برای همین آقای سام از آقاجون و خانواده ما میترسید و بدش میآمد. روزی که آقای سام برای پسرانش فرفره آورد، کسی نمیدانست چه ماجرای بزرگی در راه است.
نوههای آقاجون، مسعود و مجید و آمنه و مصطفی با چوب برای خودشان فرفره ساختند؛ اما «دایی محمد» ترسيد و اجازه نداد بچهها بیرون از خانه بازی کنند و گفت پسران آقای سام میبینند و اوقاتشان تلخ میشود؛ اما بالاخره خبر فرفرهساختن بچهها در جزیره پیچید و به گوش آقای سام رسید و خیلی عصبانی شد. دایی محمد فرفرهها را در صندوقچهای گذاشت و در آن را قفل زد؛ یک روز «عمو محمود» آمد به بچهها گفت بیایید چیز بهتر بسازید. روروَک بسازید که بتوانید سوار آن شوید و روی کاغذ تصویر روروَک کشید
آقای سام خانواده آقاجون را تحریم آب کرد؛ پیشکار آقای سام پیشنهاد داد همه روروَکها را به ما بدهید و به جایش آب بگیرید. عمو محمود رفت در خانه آقای سام و دادوبیداد کرد.
اجازه بدهید با آقای سام حرف بزنم. قرار شد پيشكار و پسران آقاي سام روروَکهاي بچهها را بشکنند؛ اما فرفرهها را پس بدهند و در عوض تحریمها کمتر شود. آقاجون هشدار داد که آقای سام سر قول خود نمیماند؛ اما عمو حسن گفت ما بچههای شما هستیم، حواسمان هست. یک روز سیاه پسران آقای سام آمدند و روروَکها را شکستند. بچهها ناراحت شدند و گریه کردند؛ اما بچهها بیکار نماندند و تصمیم گرفتند چرخ چاه بسازند. چرخ چاه ساختند و از چاه متروک حیاط آب کشیدند و دوباره زمین هامون سیراب شد و گندمها جوانه زدند و آینده جزیره با دستان ما عوض شد.
اوج منتقد دولت
منظور از آقای سام آمريكاست. دایی محمد که شخصیتی ترسو است، رئیس دولت اصلاحات است مدل ریش و عینک دایی محمد شبیه رئیسجمهور دوره اصلاحات است.
عمو محمود چهره شجاع که مدام به آقای سام اعتراض میکند و ایده ساخت روروَک را به بچهها میدهد، محمود احمدینژاد است؛ او لباسی روستایی به تن دارد. عمو حسن که با انجام توافق با آقای سام بچهها را غمگین میکند، حسن روحانی، رئیسجمهور ایران، است که کلاهی بنفشرنگ به سر دارد. بچهها «مسعود» و «مجید» و «مصطفی» هم همنام شهدای هستهای هستند.