پدال نیوز: در سالی که گذشت، پا به پای اتفاقات گوناگونی که در کشور افتاد، یک تب فراگیر و پرشور به نام کمپین زدن هم در روزمرگی های ما جاری بود. برخی از این کمپین ها به قدری با استقبال مواجه شد که می توان از آن به عنوان یک فعالیت اجتماعی موفق که با خلاقیت هم همراه است، یاد کرد
به گزارش پدال نیوز به نقل از مجله
تبار - سعید شمیرانی: در سالی که گذشت، پا به پای اتفاقات گوناگونی که در
کشور افتاد، یک تب فراگیر و پرشور به نام کمپین زدن هم در روزمرگی های ما
جاری بود. تبی که رفته رفته به یک مد نبدیل شد و هر طرف که سر می چرخاندی،
می توانستی رویش قارچ گونه این کمپین ها را ببینی! کمپین های فرهنگی،
سیاسی، اجتماعی و حتی ورزشی هر کدام به نحوی در این تب سهیم بودند. نکته
قابل توجه این موضوع، همبستگی آدم ها در تشکیل یک کمپین بود که بیشتر از هر
چیز دیگری به چشم می خورد. برخی از این کمپین ها به قدری با استقبال مواجه
شد که می توان از آن به عنوان یک فعالیت اجتماعی موفق که با خلاقیت هم
همراه است، یاد کرد و برخی دیگر هم به رغم استقبال، نتوانست به هدفی که می
خواست برسد.
در
این بین، کمپین هایی هم شکل گرفتند که عمرشان به یک هفته و ده روز هم
نرسید و بدون اینکه با استقبال رو به رو شوند، از تب و تاب افتادند و از
یادها رفتند. مثل کمپین عدم ورود به حریم شخصی که پس از پخش شدن عکس های
شخصی سوشا مکانی در شبکه های اجتماعی مطرح شد. یا کمپین فحاشی نکردن به
افراد مختلف در شبکه های اجتماعی که بدون استقبال رها شدند! حالا در این
گزارش، پرچالش ترین کمپین هایی را که در سال 94 دیده شد، مورد بررسی قرار
می دهد و درباره اینکه چرا خیلی از کمپین ها با شکست مواجه شدند حرف می
زنید. این گزارش را از دست ندهید و با «ترین»های سالی که گذشت بیشتر آشنا
شوید.
رسانه ای ترین کمپین:
قطره قطره برای صرفه جویی در آب
رسانه
ای ترین کمپینی که در سال 94 دیده شد، کمپین قطره قطره بود که علاوه بر
تبلیغات فراوان و گسترده در سطح شهر، اطلاع رسانی زیادی هم از طریق صدا و
سیما داشت. برنامه خندوانه که از شبکه نسیم پخش می شد، به شدت حامی این طرح
بود و به کرات مردم را به عضویت این کمپین دعوت می کرد. با این وجود کمپین
قطره قطره به توفیقات کمتری نسبت به دیگر کمپین های مهم سال نائل آمد.
تابستان
بود که پس از بارندگی کم در کشور، زنگ خطر بحران کم آبی و خشکسالی، جدی تر
از همیشه ایران را فرا گرفت. هر کس به نحوی برای اینکه دچار این بحران
وحشتناک نشود، سعی در رعایت کردن و صرفه جویی داشت. در کنار تمام خواسته
های مردم و اقدامات آنها از سوی سازمان آب کشور یک جمله بر سر زبان مردم
افتاد: «آب هست ولی کم است.» این جمله حتی در لیگ جهانی والیبال هم، دور تا
دور زمین نوشته شده بود تا هر کس چشمش به آن بخورد، به یاد بیاورد که تا
بی آبی چند قدم بیشتر فاصله نداریم.
در همین بین، کمپینی راه افتاد
به نام کمپین قطره قطره. سامانه #780* حامی اصلی این کمپین بود تا با
عضویت در آن یک حرکت بزرگ مردمی برای مصرف صحیح آب شکل بگیرد. این جریان
ملی به گونه ای بود که هر عضو، با معرفی کردن خود به عنوان سفیر صرفه جویی
در مصرف آب، حداقل در روز یک قطره آب کمتر مصرف کند و اگر تمام ایران عضو
این کمپین می شدند، در روز میلیون ها قطره در مصرف آب صرفه جویی می شد.
در
نگاه اول این حرکت کاملا درایتمندانه و حساب شده به نظر می رسید، اما با
وجود تبلیغات فراوانی و حتی حمایت نهادهای دولتی هم، آنگونه که پیش بینی می
شد نتوانست موفق شود. شائبه ای که در پی این هم آوایی مردمی صورت گرفت، آن
بود که عده ای که به این کمپین روی می آوردند، صرفا به خاطر صرفه جویی و
حمایت از یک جریان ملی نبود. جایزه ای که این سامانه برای عضویت درنظر
گرفته بود، خیلی ها را به سمت و سوی این کمپین کشاند. یک میلیون و پانصد
هزار نفر، آخرین آمار پیوستن مردم به این کمپین بود. با این وجود اتفاق
چشمگیری در مصرف آب و صرفه جویی آن رخ نداد. نه ضرب المثل «قطره قطره جمع
گردد وانگهی دریا شود» تحقق پیداکرد، نه مشکل کم آبی حل شد. شاید این طرح
از سوی مسئولان بود و شاید در آینده دوباره با این کمپین به شکل مدون ترین
رو به رو شویم.
نیمه کاره ترین کمپین:
تحریم می کنیم و نمی خریم!کمپین
«نه به خرید خودروی صفر ایرانی»، به یک باره آغاز شد. یک پیام ساده در
تلگرام بود که ناگهان سرتاسر شبکه های اجتماعی را فرا گرفت و سازماندهی شد.
این ائتلاف مردمی که در راستای عدم خرید خودروهای داخل ایران بود، در
تابستان سال جاری شکل گرفت و قدرت پیدا کرد. نخریدن مردم تا جایی رسید که
دولت را به تکاپو انداخت. تا اینجای کار کمپین تحریم خودروهای داخلی به هدف
خود رسیده بود اما این کار به اینجا ختم نشد. ارائه تسهیلات یا سقف 25
میلیون تومان برای خرید خودروهای ایرانی، راه حلی بود که دولت برای خروج از
این بحران در دستور کار خود قرار داد. این اقدام در واقع آب بود روی آتش.
پس
از این بود که انگار علل به وجود آمدن این کمپین، یعنی قیمت های بالای
خودروها در برابر پایین بودن سطح امکانات و ایمنی آنها به دست فراموشی
سپرده شد. کمپین تحریم خودروی ملی، همه گیرترین کمپینی بود که در سال 94
شاهد آن بودیم. یعنی تقریبا تمام افراد جامعه از اجرای آن باخبر بودند. با
این وجود در عین هماهنگی مقطعی اعضای این کمپین، در نهایت این هماهنگی
ناکام ماند. دانشگاه صنعتی امیرکبیر هم برای خروج از این وضعیت به وزیر
صنعت راه حل هایی ارائه داد. این طرح ها شامل گارانتی خودرو تا شصت هزار
کیلومتر، تعویض خودروی دچار نقص فنی تا ده هزار کیلومتر و آگاه کردن مردم
از قیمت مواد اولیه و قطعات، دستمزد و سایر هزینه ها بود که هیچ کدام به
مرحله اجرا هم نرسید. اما واکنش ها به این کمپین از سوی دولت همواره به بی
نتیجه بودن این اقدام مردمی اشاره داشت.
محمدرضا نعمت زاده وزیر
صنعت، عدم استقبال مردم از خودروهای داخلی را به خیانت به کشور قلمداد کرد.
نجفی منشی رئیس اتحادیه قطعه سازان پایین آمدن قیمت خودرو را غیرعملی
دانست. مدیرعامل شرکت های خودروساز هم طی بیانیه ای به دلیل پایین بودن
کیفیت خودروهایشان از مردم عذرخواهی کردند. پرونده این کمپین در نیم سال
دوم سال به تدریج بسته شد تا جایی که دیگر موضعی مبنی بر نخریدم خودروهای
داخلی در کشور وجود ندارد.
موفق ترین کمپین:
نیاز نداری، بذار... نیاز داری، بردار!کمپین
دیوار مهربانی، به وضوح، بستر هم آوایی با دل و جان مردمی در سال 94 بود.
جایی که یک دل شدن همه جانبه مردم را نشان داد و ثابت کرد که برای کمک به
همنوع هر روشی می تواند وجود داشته باشد.
همه ما در شهر روی یک
دیوار خالی، دست نوشته بزرگی با عنوان دیوار مهربانی را دیده ایم که جای
برزو حس نوع دوستی آدم هاست. جایی که در عین صداقت و راستی، مردم به صورت
رایگان لباس های خود را که نیاز ندارند، می گذارند تا افراد نیازمند آن را
بردارند.
این
جمله ساده که «اگر نیاز نداری، بذار و اگر نیاز داری، بردار» دل های آدم
ها را به آن سمت می کشاند که هنوز کورسوی امید به زنده بودن انسانیت وجود
دارد. در روزهایی که سرتاسر جهان را خبر جنگ و غارت و خشم و هیاهو دربر
گرفته، این کمپین تمام جهان را تحتتاثیر خود قرار داد و حتی رسانه های
خارجی مثل سی ان ان، بی بی سی، دویچه وله و فرانس 24 به دور از اختلافات
سیاسی با ایران، این حرکت را یک نوع دوستی محض قلمداد کردند و نتوانستند
نسبت تبه این اقدام بی اعتنا باشند. حتی چندین هفته نامه در کشور آلمان و
مطبوعات کشور ایتالیا هم این حرکت انسان دوستانه در ایران را تحسین کردند.
علاوه
بر دیوار مهربانی که مردم در آن می توانند لباس هایی را که نیاز ندارند با
دیگران به اشتراک بگذارند، در برخی شهرها نیز یخچال مهربانی برای رساندن
غذا به نیازمندان و میزهای مهربانی برای وسایلی که افراد نیازی به آن
ندارند از تلویزیون گرفته تا وسایل کوچک تر هم ایجاد شده است.
این
کمپین از اواسط سال 94 به شکل کاملا خودجوش شکل گرفته و رفته رفته در حال
تبدیل شدن به یک سنت در سراسر کشور است. دیوار مهربانی کمپینی است که توسط
افرادی شکل گرفت که هرگز مایل به شناخته شدن نیستند و برای اولین بار با
درست کردن چنین بستری و منتشر کردن عکس های آن در شبکه های اجتماعی، مردم
را به ادامه این راه تشویق کردند. دیوار مهربانی یک کمپین کاملا ایرانی است
و پس از اجرای موفق آن در ایران، کشورهای دیگری مثل پاکستان، عراق و حتی
چین هم درصدد تشکیل این کمپین و اجرای یک دیوار مهربانی موفق در کشورشان
برآمدند.
خلاقانه ترین کمپین:
در بطری و این هم خیر و برکت؟!بطری
های پلاستیکی، هیچ وقت موجوداتی دوست داشتنی برای طبیعت نبودند. آنقدر که
دور ریختن آنها در تخریب محیط زیست نقش دارد، هیچ چیز دیگری ندارد. هم وجود
آنها به عنوان زباله، چهره شهر را زشت و زننده می کند و هم تجزیه شدن آن
چندین سال طول می کشد. با این تفاسیر، با جمع آوری آنها که آلیاژ متفاوتی
نسبت به خود بطری ها دارند، نه تنها به محیط زیست کمک کرده ایم بلکه یک کار
خیر انجام داده ایم.
در آغاز سال 94، کمپینی به منظور بازیافت
درهای این بطری ها کلید خورد تا با جمع آوری درهای بطری این ماده قابل
بازیافت آسیب کمتری به طبیعت برسانیم. این کمپین که «هستمت» نام دارد و به
«بازیافت امید» هم مرسوم است، توسط گروهی از شهروندان عادی که درهای
پلاستیکی جمع می کنند، شکل گرفت. آنها این درها را به غرفه های بازیافت
شهرداری می فروشند و از درآمد حاصل از آن برای معلولان صندلی چرخ دار می
خرند. به همین سادگی!
هستمت
با این کار، هم کمک بزرگی به محیط زیست کرد و هم کار بزرگی برای آنهایی که
نیازمند به ویلچر هستند. هر صدهزار در بطری مساوی یک ویلچر است. درهای
بطری ها به دلیل متفاوت بودن فرایند بازیافت شان،کارخانه کمتر به سراغ شان
می روند. جدای از این مساله، برای نجات جان حیوانات هم اقدام مهمی رخ داده
است، چون به دلیل تنوع رنگ و ابعادشان، حیوانات آنها را می بلعیدند و باعث
خفگی شان می شد. حالا با جمع آوری آنها با یک تیر، چند نشان را می توان زد.
این طرح اولین بار در تبریز توسط سپیده جلالی، دختر 25 ساله تبریزی انجام
شد و با استقبال شدید مردمی مواجه شد و پس از آن سراسر کشور را فرا گرفت.
سپیده
جلالی این طرح را در کشور ترکیه دیده بود و آن را در ایران اجرا کرد. در
ترکیه صندوق هایی در کوچه و خیابان ها وجود دارد که مردم در آن درهای
پلاستیکی را می ریزند و پس از جمع آوری آنها، درآمد بازیافت آن صرف کارهای
خیرخواهانه می شود.
در بطری نشان داد هرچقدر هم که کوچک باشد، می
تواند گرداننده چرخی باشد! در انزلی پس از همه گیر شدن تب این کمپین، تفاهم
نامه ای میان محیط زیست و کمپین هستمت امضا شد. این طرح اگرچه یک طرح
مردمی و خودجوش است اما نیازمند حمایت مسئولان برای ارائه خدمات هرچه بهتر
است. در سراسر کشور مکان هایی وجود دارد که این درها را از مردم تحویل می
گیرند؛ آنها را به کارخانه های بازیافت می فروشند و درآمد حاصل از آن را
صرف خرید ویلچر برای بیماران نیازمند می کنند.
ناکام ترین کمپین:
اصلاح رانندگی و یک حسرت همیشگیداشتن
محیط زیستی زیبا، هوای پاک و شهری بدون ترافیک و زندگی کردن جایی که تمام
نکات شهروندی رعایت می شود، آرزوی هر کسی است. اینکه برای رسیدن به یک
مقصد، به جای استفاده از خودروی شخصی، با مترو سفر کنیم، اینکه در زیبایی
شهرمان کوشا باشیم و قوانین راهنمایی و رانندگی را زیر پا نگذاریم وظیفه هر
شهروند است. فرهنگ سازی در تمامی این زمینه ها، وظیفه دولت و شهرداری هاست
که جوری در دل مردم نفوذ کنند که مجاب به رعایت این مسائل شوند.
ماحصل
این فرهنگ سازی و رعایت مردم، چیزی جز زندگی بهتر نیست. در همین راستا،
کمپین خط سفید در سال 94 راه اندازی شد که تبلیغات گسترده ای هم در سراسر
کشور داشت. این کمپین که به حریم آرامش مرسوم شد، با شعار آسمان اّبی- زمین
پاک با حضور 100 نفر از مردان سفیدپوش با هدف آموزش رفتارهای ترافیکی به
صورت آزمایشی در برخی مناطق تهران آغاز شد. مجریان این طرح با اتوبوس سفید
به صورت هفتگی در مناطق و میدان های پرتردد شهر حضور داشتند.
مسائل
مربوط به آموزش این کمپین به عهده مرکز ارتباطات و امور بین الملل شهرداری
تهران، معاونت خدمات شهری شهرداری و معاونت فرهنگی اجتماعی شهرداری بود که
رفته رفته در کل شهر اجرا شد و شکل مدون تری به خود گرفت. پس از آنکه
زیرساخت های اجرایی این کمپین که توسط نهادهای دولتی پایه گذاری شد، تکمیل
گردید نزدیک به چهار هزار راننده تاکسی تحت آموزش های لازم قرار گرفتند.
اگرچه
این کمپین با هدف بهبود وضعیت ترافیکی کشور و همچنین کاهش آلودگی هوا
تشکیل شد اما همچنان با گذشت یک سال از تشکیل این کمپین و اجرای طرح های
آن، هنوز اتفاق چشمگیری در این زمینه نیفتاده است. با وجود این همه تبلیغات
و هزینه برای فرهنگ سازی، حتی شیوه رانندگی شهروندان هم بهبود نیافته و
این حریم آرامش و رانندگی بین خطوط در حد همین حرف ها و عبارات باقی مانده
است.