به گزارش دنیای خودرو ، این گفتوگو در اولین
روز نمایشگاه و پیش از سخنرانی رئیسجمهور و وزیر صنعت، معدن و تجارت
انجام شده است. رزمخواه که خود نیز یکی از فعالان صنعت قطعهسازی است در
این گفتوگو تاکید ویژهای بر خصوصیشدن صنعت خودروی ایران همراه با
برنامه استراتژیک و مدون دارد که بر اساس آن بتوان مسیر را تعیین کرد. او
گفت :«در بخش خصوصی چون رانت نیست، رقابت جای آن را میگیرد. بخش خصوصی
برای بقا مجبور است در کیفیت و قیمت رقابت کند. بنابراین برای اینکه بتواند
بماند، دنبال مسیر اصلی میرود. ما نیز با توجه به نقشی که صنعت خودرو در
اقتصاد ایران دارد، باید به سمتی حرکت کنیم که صنعتی در حدواندازههای تراز
جهانی داشته باشیم. باید به صنعت خودروی جهان متصل شویم. برای اینکه زمان
را از دست ندهیم و همچنین از هزینهها را بکاهیم نباید چرخ را دوباره
اختراع کنیم.» این عضو انجمن قطعهسازان همچنین درباره اینکه بخش خصوصی
توان مدیریت ندارد میگوید: «این ذهنیت را که توانایی خصوصیسازی نداریم،
باید از بین ببریم. در دنیا بسیاری از شرکتهای بزرگ، خصوصی شدهاند و آب
از آب تکان نخورده بلکه بستر پیشرفت و تحول فراهم شده است.»
بزرگترین همایش اقصادی- صنعتی ایران در پسابرجام شکل گرفته است.
به نظر شما این نمایشگاه که برخی شرکتهای خارجی نیز در آن حضور دارند، چه
دستاوردی میتواند و باید برای صنعت خودروی ایران داشته باشد؟
برای اولین بار پس از تحریمها برگزار شد این نمایشگاه که مورد استقبال
خوب بازدیدکنندگان داخلی و خارجی قرار گرفت. این مساله برای ما یک فرصت
بسیار خوب وتاریخی است به شرط اینکه هوشمندی به خرج دهیم و از این فرصت
استفاده کنیم درغیر این صورت دوباره همان چرخه باطل گذشته را ادامه خواهیم
داد. بیآنکه تحول و تغییری ایجاد شود.
منظور از هوشمندی چیست؟
هوشمندی یعنی اینکه باید برای آینده یک برنامه و استراتژی داشته باشیم.
صنعت خودرو متاسفانه فاقد استراتژی تثبیت و تایید شده است. هنوز نمیدانیم
به کدام سمت وسو میخواهیم حرکت کنیم و هوشمندی یعنی اینکه بتوانیم آن
سمتوسو را تشخیص دهیم. برای رسیدن به هدف، برنامه و استراتژی داشته باشیم
که به نظرم کسی فعلا دنبال آن نیست. ضمن اینکه فرصت تحولات آنقدر زیاد
است که برنامهریزان از آن عقب خواهند افتاد و بهاصطلاح برنامهریزان از
زمان و مکان جا میمانند. در این میان مطبوعات نقش بسیار کلیدی دارند و آن
این است که به تصمیمگیران و تصمیمسازان هشدارهای لازم را بدهند تا
بتوانیم از این فرصت تاریخی نهایت استفاده را ببریم.
سمتوسوی این استراتژی به کدام سمت باید باشد. تاکید بر داخلی
سازی، مشارکت با کشورهای دیگر. همچنین کدام بخش را بهعنوان زیربنای رشد و
توسعه صنعت خودرو باید مدنظر قراردهیم؟
باید مانند کشورهای دیگر که توسعه صنعتی پیدا کردند، برنامه داشته باشیم.
کشور مانند کرهجنوبی 5صنعت مهم را هدف قراردادند که جزو 10 کشور برتر در
دنیا شوند. برای این کار، دولت و ملت و درواقع تمام کشور در یک سو و جهت به
هم کمک کردند و اکنون در آن صنایع هدفگذاری شده، کرهایها حرف اول را
میزنند. ما نیز باید اولویت یکسری از صنایع را مشخص کرده و برای آن
برنامهریزی کنیم. دولت در این میان باید نقش خود بهعنوان حامی،
سیاستگذار به درستی ایفا کند. باید بهسمتی برویم که کار دست افراد توانا و
کاردان بیفتد. از دادن رانت و مزایا به کسانی که صلاحیت ندارند جلوگیری
کنیم. صنعت خودرو باید خصوصی شود. بهنظرم نمیتوانیم تا زمانیکه دولتی
است امید پیشرفت داشته باشیم؛ کما اینکه در سایر کشورهای دنیا امکان موفقیت
شرکتهای دولتی کمتر از شرکتهای خصوصی است.
در بخش خصوصی چون رانت نیست، رقابت جای آن را میگیرد. بخش خصوصی برای
بقا مجبور است در کیفیت و قیمت رقابت کند. بنابراین برای اینکه بتواند
بماند، دنبال مسیر اصلی میرود. ما نیز با توجه به نقشی که صنعت خودرو در
اقتصاد ایران دارد باید به سمتی حرکت کنیم که صنعتی در حد و اندازههای
تراز جهانی داشته باشیم. باید به صنعت خودروی جهان متصل شویم. برای اینکه
زمان را از دست ندهیم و همچنین ز هزینهها را بکاهیم نباید چرخ را دوباره
اختراع کنیم. برای این کار هم باید بدانیم در صنعت خودروی جهان چه جایگاه و
مزیتی داریم. اگر میخواهیم مزیتسازی کنیم بدون تردید باید برنامه داشته
باشیم. حتی اگر میخواهیم صنعتی صددرصد داخلی هم داشته باشیم، باید برنامه
داشته باشیم. باید بدانیم که کدام بخش را باید تقویت و در کجا سرمایهگذاری
کنیم. با چه کسانی در دنیا ارتباط برقرار کنیم یا ضمن اینکه اگر با کشوری
ارتباط گرفتیم باید براساس برنامه پیش برویم نه آنچه مدیر وقت میخواهد.
مگر الان اینگونه نیست؟
در اکثر مواقع صنعت خودرو به سمتی حرکت کرده که مدیر وقت خواسته است.
بهمحض اینکه مدیر عوض میشود، برنامههای شرکت نیز تغییر میکند. این
مساله خطرناکترین آفت صنعت خودرو بهشمار میآید. به نظرم یکی از
اصلیترین دلایلی که صنعت خودروی ما پیشرفت نمیکند، همین مساله است.
چه باید کرد؟
برای اینکار نیاز به یک وزارت صنعت قوی، منسجم و با برنامه داریم تا
برنامهاش را برای صنعت خودرو اعلام کند و مدیر مجبور به اجرای آن باشد.
البته شاید راهکار آن مدیر کارآمد هم باشد اما باید دانست که پراکندهکاری
دردی از ما درمان نمیکند و ما را به جایی نمیرساند. بحثهایی است که
هرکدام باید در جا و زمان خودش مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. عمدهترین
مشکل صنعت خودرو در حال حاضر به نظر من الان سوءمدیریت است. گاهی در مورد
صنعت خودرو کسانی اظهار نظر میکنند که نه صلاحیت آن را دارند و تخصص آن
را. مثلا یکی میگوید چه نیازی به تولید داخل داریم و باید اقدام به واردات
کنیم. میلیاردها دلار در همین راه هزینه میشود ضمن اینکه میلیاردها دلار
هزینه ایجاد همین صنایع شده است. در حالیکه باید بررسی کنیم تا بتوانیم
حلقه مفقوده صنعت خودروی کشور را پیدا کنیم. متاسفانه به نظر می رسد اگر
همین روند ادامه پیدا کند، چندان شاهد پیشرفت و توسعه در این صنعت نخواهیم
بود.
در سالهای اخیر برخی معتقد هستند که صنعت خودروی کشور باید خصوصی
شود و برخی نیز بر این باورند این صنعت توانایی خصوصی شدن ندارد. برای حرکت
به سمت خصوصیسازی اولین قدم چه میتواند باشد؟
این ذهنیت که توانایی خصوصیسازی نداریم را باید از بین ببریم. در دنیا
بسیاری از شرکتهای بزرگ خصوصی شدهاند و آب از آب تکان نخورده بلکه بستر
پیشرفت وتحول فراهم شده است.
چه بستری فراهم شده است؟
شکلگیری ارادهای بزرگ که برای اخذ این تصمیم است. دولت باید نقش ناظر و
داور داشته باشد اما خودش فعال این بازار شده است. دولت باید توسعهگرا
باشد نه تاجر. چون دولت تاجر بیشتر به این فکر میکند چه میزان باید هزینه
کند و چه میزان از این محل سود به دست آورد. اینگونه دولتها رانتیر
هستند و بر همان اساس اداره میشوند. نتیجه این تصمیمها نیز در اقتصاد
بهوضوح قابلمشاهده است.
دولت چه کاری باید انجام دهد؟
باید یک سری تصمیات کلیدی اتخاذ کند و آن کاستن نقش خود در کسبوکار است.
باید نقش خودش را از تاجر به یک سیاستگذار و ناظر تغییر بدهد. برای این
کار هم باید شرکتهای دولتی را به بخش خصوصی واگذار کند. منتهی این امر
مستلزم داشتن قوانین و مقررات نظارتی قوی است که خصوصیسازی به خصوصی بازی
تبدیل نشود. یعنی یک عدهای میآیند براساس ارتباطات یا به ثمنبُخس شرکت
را در اختیار میگیرند و چون قدرت مدیریت ندارند درنهایت به نابودی فعالیت
اقتصادی منجر میشود. این مساله چنین شائبهای را تقویت میکند که بخش
خصوصی توانایی اداره و مدیریت شرکتهای بزرگ دولتی را ندارد. در حالیکه به
هیچ وجه این گونه نیست.
با توجه به رانتی که اشاره شد خصوصیسازی با مقاومتهایی روبهرو خواهد شد.این مقاومتها از چه ناحیهای صورت میگیرد؟
طبیعتا آن بخشی که اکنون از طریق همین رانت و ارتباط با کانونهای قدرت
داشتهاند واگذاری به بخش خصوصی را برنمیتابند. البته باید دانست در
بسیاری از کشورها سرمایهداران صنعتی، نقش بسیار مهمی در کشور دارند. مانند
آمریکا اما نکته مهم این است، که منافع آن فرد با منافع ملی هم سو است.
چراکه میداند اگر منافع ملی را حفظ نکند منفعت خودش نیز از بین میرود.در
ایران متاسفانه اینگونه نیست و برخی حاضر هستند منافع ملی را فدای منفعت
شخصی خود کنند. اگر بتوانیم این دو را همسو کنیم آن وقت پازل حل خواهد شد.
از سوی دیگر باید دانست که دادن توان و قدرت به بخش خصوصی باعث بهخطر
افتادن نظام اقتصادی نخواهد شد. از طرف دیگر چون عموما هزینههای دولت
بیشتر از درآمدهایش است دنبال حفظ محلهایی است که برایش درآمدزا هستند،
برای همین هم شاید برایش چندان ساده نباشد که کارخانههای بزرگ صنعتی را به
بخش خصوصی واگذار کند.