در این نوشتار سعی
شده است عوامل آشکار و پنهانی که سبب اثرگذاری بر میزان تقاضای خودرو می
شود و شاید برخی از آنها از دید سیاستگذار پنهان مانده باشد، معرفی شده و
مورد بررسی قرار گیرند. لازم به ذکر است کلیه موارد و نتیجهگیریهای
مطروحه در این نوشتار براساس یک مدل اقتصادسنجی با دو روش لاجیت و پروبیت و
براساس دادههای بودجه خانوار منتشر شده مرکز آمار استخراج شده است.
عوامل آشکار | میزان درآمد و قدرت خرید |
چگونگی اولویت بندی خانوار در انجام هزینه ها | |
عوامل پنهان | متاهل/ مجرد بودن |
زن/ مرد بودن | |
باسواد/ بی سواد بودن | |
چگونگی توزیع امکانات در سطح کشور و توسعه یافتگی استان ها | |
تعیین محدودیت قانونی عمر مفید انواع خودرو |
همان گونه که در جدول دیده می شود، در بخش عواملِ موثرِ آشکار بر تقاضای
خودرو به موارد زیر میتوان اشاره نمود: اولین عامل اثرگذار بر میزان
تقاضای خودرو ، درآمد خانوار است . با افزایش درآمد خانوارها، افزایش قدرت
خرید و بهبود وضع اقتصادی آنها تقاضا برای خودرو توسط خانوار افزایش می
یابد. (به دلیل روشن بودن این مطلب توضیحاتِ اضافه ی دیگری در این جا داده
نخواهد شد و توجه به این نکته هم ضروری است که منطق اعطای وام 25 میلیونی
نیز بر این اساس بود.)
دومین عامل اثرگذار بر میزان تقاضای خانوار ،
سهمی از درآمد خانوار است که به هزینههای غیرخوراکی تخصیص مییابد.
اولویتبندی خانوارها برای هزینه کرد درآمدشان بر میزان تقاضای خودرو موثر
است. هزینه خرید خودرو در قسمت هزینههای غیرخوراکی خانوار بوده و مازاد
درآمد خانوار پس از کسر هزینههای خوراکی، صرف تفریحات، آموزش، سلامت، خرید
کالاهای سرمایهای، خرید مسکن یا خرید خودرو و ... می شود.
کاهش
نسبت سایر هزینهها در سبد خانوار سبب افزایش احتمال خرید خودرو میشود.
جهت تحریک تقاضا با توجه به این عامل باید به سلائق و انتخابهای افراد
توجه بیشتری شود. ایجاد تنوع در خودروهای موجود در بازار، بهبود کیفیت و
ارائه خدمات بهتر سبب تغییر در ذائقه مصرفی افراد و ترغیب آنها به سوی
انجام هزینه بیشتر برای خودرو میشود. این جنبه از تقاضا به معنای همان
تقویت حس مصرف گرایی در مشتری است.
در ادامه به تقسیمبندی عوامل
پنهان که بر تقاضای خودرو موثر است، اشاره میشود. سومین عامل اثرگذار که
سبب افزایش تقاضا برای خودرو میشود ازدواج و تشکیل خانواده است. نتایج
تحقیق فوق نشان میدهد، احتمال داشتن خودرو برای افراد متاهل بیشتر از
افراد مجرد است. بنابراین این متغیر به عنوان متغیر سیاستی جهت تحریک تقاضا
میتواند شناخته شود. از طرفی علت کاهش درصد ازدواج در بین جوانان و بالا
رفتن سن ازدواج در کشور، عمدتا به مسایل اقتصادی مرتبط است و با بهبود
شرایط اقتصاد کشور هردوی این مشکلات حل خواهد شد.
وضعیت سواد افراد
نیز دارای اثرگذاری مثبت بر تقاضای خودرو توسط خانوار است. در اینجا
داشتن/ نداشتن سواد در حد خواندن و نوشتن مدنظر است. جهت افزایش تقاضا با
تکیه بر این یافته میتوان مساله را از دو دیدگاه بررسی کرد. اول اینکه با
تداوم و تکرار طرحهایی که جهت ریشه کن کردن بی سوادی در سطح کشور انجام
میشد ، ضمن گام برداشتن در مسیر توسعه میتوان به صورت غیرمستقیم تحریک
تقاضای خودرو را نیز انجام داد. از طرفی با ایجاد سهولت بیشتر برای افراد
بیسواد جهت اخذ گواهینامه رانندگی، میتوان به نحوی دیگر این متغیر را در
جهت تحریک تقاضا به کاربرد.
متغیر دیگری که اثرگذار بر میزان
تقاضای خودرو شناخته شده، متغیر جنسیت سرپرست خانوار است. خانوارهایی که
زنان سرپرست خانوار هستند، تقاضای کمتری برای خودرو از خود نشان میدهند.
واقعیتی که باید در نظر گرفت این است که درصد بالایی از خانوارها که زنان
سرپرستی خانوار را بر عهده دارند، از وضعیت مالی و معیشتی مناسبی برخوردار
نیستند . یکی از عواملی که سبب کاهش تقاضای خودرو برای آنان میشود، همین
مساله درآمدهای پایین و محدود زنان است. روی دوم سکه متاثر از وضعیت فرهنگی
و سنتهای حاکم بر جامعه است. درصد رانندگان زن در شهرهای کوچک و
شهرستانها و حتی در شهرهای بزرگ بسیار کمتر از مردان است. باورهای غلط
اینکه رانندگی یک کار مردانه است در برخی نقاط کشورمان هنوز وجود دارد. سعی
در تغییر این فرهنگ از طریق رسانهها، علیالخصوص صداوسیما میتواند در
میان مدت سبب افزایش تقاضا برای خودرو شود. این صحنه که در خودرو راننده زن
بوده و در کنارش مردی نشسته باشد، جز مواردی است که شاید خیلی به ندرت از
تلویزیون ملی دیده شود. این مترادف با مردانه اعلام کردن رانندگی است!
بررسی و شناخت وضعیت استانها و شهرها و قابلیت آنها نیز میتواند معیار
مناسبی جهت ارائه یک الگو در زمینه تعداد خودروهای مورد تقاضا باشد.
مشاهدات نشان میدهد که در کلان شهرها و شهرهای بزرگ، «تعداد خودروها» و
نیز «نسبت تعداد خودرو به جمعیت » بیشتر از سایر جاهاست. پژوهشکده آمار،
شاخصی را تحت عنوان «درجه توسعه یافتگی» برای استانها تعریف کرده و کلیه
استانها را بر اساس آن رتبه بندی و امتیاز دهی نموده است. به عنوان مثال
استانهای تهران و اصفهان در رتبههای برتر ردهبندی توسعهیافتگی و
استانهای سیستان و بلوچستان و هرمزگان در ردههای پایین قرار دارند.
مقایسه آمار تعداد خودروهای موجود در این استانها ، تائید کننده این مطلب
است که شاخص فوق - به عنوان متغیر جایگزین سطح توسعه یافتگی - دارای
اثرگذاری مثبت بر تقاضای خودرو است.
به بیانی دیگر تلاش در جهت
تمرکززدایی و توزیع یکنواختتر امکانات در سراسر کشور سبب توسعه همزمان در
کل کشور میشود؛ این بهبود توسعهیافتگی استانها که توسط افزایش شاخص
توسعه نمایش داده میشود، به صورت غیرمستقیم سبب تحریک تقاضای خوردو
میشود.
یکی دیگر از عوامل پنهان موثر ، برقراری محدودیت قانونی
تعیین عمر مفید استفاده از هرخودرو است. متاسفانه در کشور شاهد تردد
خودروهایی با طول عمر خیلی بیشتر از میانگین عمر مجاز خودرو ها هستیم . جهت
اثبات آماری این مساله، آمار و ارقام مستندی در دسترس نبود. ولی واضح است
که در صورت اجبار به عدم استفاده از خودروها بعد از گذراندن عمر مفیدشان،
میتوان بازار خرید خودروی نو را تحریک نموده و خودروی نو را جایگزین
خودروهای فرسوده نمود.
در پایان باید دو نکته مورد توجه قرار گیرد .
اول اینکه در این نوشتار سعی بر پیدا نمودن عواملی که میتوانند بر افزایش
تقاضای خودرو اثرگذار باشند، شده است و گرنه در اعتقاد به این که بهبود
وضعیت معیشت افراد و افزایش ثبات اقتصادی، به تنهایی خود سبب تحریک تقاضا
میشود، شکی نیست.
دوم اینکه سعی در انجام قضاوت های ارزشی نشده
است. صورت سوالی که تلاش برای پاسخ به آن شد «شناسایی عواملی که بر تقاضای
خودرو موثرند»، بوده و به این که آیا کلا افزایش میزان تقاضای خودرو تصمیم
بهینه اقتصادی است یا خیر؟ و یا اینکه اساساً کیفیت خودروها به گونهای است
که افزایش تولید آنها به نفع مردم هست یا خیر؟ پرداخته نشده است.
باتوجه به دو نکته و پارامترهای آشکار و پنهانی که معرفی شدند میتوان
برنامههای میانمدت و بلندمدتی جهت افزایش تقاضای خودرو طراحی و اجرا
نمود.