دکتر
محمود سریعالقلم در کتاب «عقلانیت و توسعه سیاسی» بر این نکته تاکید
میکند که بدون وجود انسجام درونی در یک سیستم، هرگونه کمک و یا شرایط
مناسب خارجی نمیتواند منجر به توسعه آن سیستم شود. او برای اثبات این مهم،
کشورهای مختلفی نظیر کره را بررسی کرده و عزم و انسجام متمرکز موجود در آن
کشورها را مهمترین عامل رشد و توسعه آنها برمیشمرد؛ نکتهای که نگارنده
ضمن باور به آن، سعی دارد وجود آن را در این یادداشت درباره صنعت خودروی
ایران مورد کنکاش قرار دهد. به عبارت دیگر پرسش اساسی این است که آیا
انسجام درونی لازم برای بهرهگیری از فرصتهای بهوجودآمده ناشی از لغو
تحریمها در صنعت خودروی ایران وجود دارد و جوهر این صنعت میتواند با
بهرهگیری از فرصتهای ناشی از حضور سرمایهگذار خارجی به حیات پایدار خود
ادامه دهد؟ یا آنکه سرمایهگذاریهای انجامشده در صنعت خودروی ایران در
سالیان دراز، بینتیجه بوده و اکنون باید با کمرنگ شدن این حمایتها، منتظر
فروپاشی بنای ایجادشده در این سالها باشیم؟
مطالعه دقیقتر صنعت
خودروی ایران از منظر تیراژ تولید، گستردگی بازار، تعداد پروژههای توسعه
محصول، توان زنجیره تامین و درنهایت کیفیت محصولات تولیدی در سالهای گذشته
حاکی از آن است که از نگاه نظریه «انسجام درونی»، هیچگونه انسجامی برای
آنکه بهرهگیری از سرمایهگذاری خارجی در صنعت خودروی ایران ثمربخش باشد،
دیده نمیشود و محتمل است که مشارکت خارجی بدون درنظر داشتن استراتژیهای
روشن و واقعیتهای جهانی صنعت خودرو، تنها به هدیهدادن آسان بازار جذاب
داخلی به خودروسازان جهانی بینجامد. (مثال پرچالش همکاری شرکت رنو با
خودروسازان داخلی، شاید نمونه عینی برای اثبات این مدعا باشد؛ با این تفاوت
که در زمان عقد قرارداد ال 90، برخلاف امروز، هنوز آرمانگرایی و آرزوهای
بزرگ در صنعت خودروی ایران نخشکیده بود و در آن زمان، بسیاری افراد
برنامههای بلندپروازانهای برای صنعت خودروی ایران در سر داشتند. شاید
بتوان گفت در آن زمان بیش از هر زمان دیگری، تکنوکراتهای وقت صنعت خودرو
در آن قرارداد سهیم بودند، اما بهدلیل نبود انسجام درونی و یکپارچگی و
مداومت استراتژیک در صنعت خودرو، نتایج زیانباری به وجود آمد). بنابراین به
زعم نگارنده، دل بستن به قابلیتهای طرف خارجی بدون ایجاد انسجام و
یکپارچگی استراتژیک در صنعت خودروی ایران، در وضعیت شکننده کنونی این صنعت،
راه به جایی نمیبرد و تأثیرش شاید تنها در حد همان سرخوشی و هیجانهای
زودگذر و وعدههای بیپشتوانه منعکسشده در رسانهها یا همایشهای این
روزهای صنعت خودرو باقی بماند. بیشک پرداختن به روشهای ایجاد یکپارچگی
هوشمندانه از مسیر تکیه بر مزیتها و فرصتهای پیش روی این صنعت میسر است و
دریغ از آنچه در این سالها ـ اگرچه با کم و کاستیهای بسیار، اما با تلاش
بسیاری از عناصر مشغول در این عرصه شکل گرفته است ـ در هجوم یکباره
خودروسازان خارجی از دست برود. پرداختن به جزئیات راه حلهای پیشنهادی، از
حوصله این نوشتار خارج است، اما به قطع میتوان با پذیرش وجود نداشتن
انسجام داخلی لازم برای مواجهه با طرف خارجی در صنعت خودرو ایران، به
راهکارهای ایجاد انسجام استراتژیک و هدفمند در این صنعت اندیشید.