انتخاب
شما برای خرید چیست؟ سوال دشواری است، حقیقت این است که برای این منظور
باید به دنبال یک خودرو اسپرت و در عین حال لوکس باشید و در این راستا با
پرداخت پول بیشتر مشکلی نداشته باشید.
ما
در مورد داشبورد هایی عجیب و غریب که ارائه می کنند و یا برند هایی غریب
صحبت نمی کنیم. ما در مورد خودرو های ویژه ایی صحبت می کنیم که هر خودرو
ساز معروفی آن ها را در سبد محصولات خود دارد.
ما در اینجا چهار مدل
از یک کلاس، از چهار برند مختلف انتخاب کرده ایم. کدام یک کاملا اسپرت،
کاملا لوکس و یا میانگینی بین هر دو آنها است؟ سوال اصلی این است.
برای
مدت دو نسل پادشاه بی چون و چرا در قسمت فروش مرسدس کلاس C بوده است. از
18 ماه پیش تا کنون مدل فعلی معیاری برای بازار خودروهای اسپرت و لوکس
محسوب می شود.
در
شرایطی که فروش خودرو های سواری در حال سقوط است، فروش سدان های لوکس جمع و
جور رو به افزایش است به طوریکه با افزایشی 26 درصدی در سال 2015 مواجه
شده است که بیشترین سهم از این میزان به مرسدس می رسد که فروشی دو برابر
نسبت به دیگر رقبا را تجربه کرده است.
به نظر می رسد که این نشان از حکم رانی مرسدس در این کلاس دارد.
اما
18 ماه مدت زمان زیادی برای دنیای پر سرعت ماست و دو رقیب بیکار ننشسته
اند. دو دشمن کلاس C یعنی بی ام و سری 3 و لکسوس سری IS را تولید کرده اند
که پیشرفت های قابل ملاحظه ایی نیز داشته اند.
بی ام و طبق روال
گذشته چرخه تغییرات (LCI) خود را نیز در این خودرو به کار برده است که باعث
بهبود در تجهیزات و سیستم انتقال قدرت خودرو شده است.
این
در حالی است که لکسوس از توربوشارژری در کنار موتور چهار سیلندر خود
استفاده کرده و این مجموعه عملا جایگزین موتور شش سیلندر بدون توربو مدل
قبلی شده است.
در همان زمان گربه جدیدی که آن را جگوار XE می نامند
متولد شد. این همان خودرویی است که امید تولد دوباره صنعت خودرو بریتانیا
را با خود به همراه دارد.
یک جهش رو به جلو برای تبدیل کردن پلنگ انگلیسی به عنوان اسپرت ترین برند جهان و دور کردن افکار بد در مورد سری X-TYPE جدید.
طرفین
این تست چه خودرو هایی هستند؟ مسلما جنگ بر سر تاج و تخت C 250 در برابر
اتحاد سه گانه جگوار XE 25t R-Sport، لکسوس سری IS 200 و بی ام و 330i
است.
این
خودروها در قیمت با یکدیگر مشترک هستند. هر کدام حدود ۷۰ هزار دلار
استرالیا قیمت خورده اند. همه موتور دو لیتری بنزینی و دیفرانسیل عقب هستند
اما این اپشن ها و تجهیزات است که میان آنها فرق ایجاد می کند.
البته
روش کار هر کدام بسیار متفاوت است. مرسدس راه آسانی در پیش دارد بطوریکه
با تشابه ظاهری میان کلاس S و C،کلاس C ظاهری آشنا دارد.
این
لکسوس است که با مقاومت در برابر افاده های اروپایی مقاومت کرده است و
طرحی متفاوت و تا حدودی خشن را برای محصول لوکس و اسپرت خود برگزیده است.
هدف جگوار در مورد جانشین جدید تاج و تخت کاملا واضح است و قصد دارد نام خود را دوباره به سر زبان ها بیاورد.
یک
چیز کاملا واضح است اگر چه، با توجه به انتظارات سطح های تست معلوم شده
است، اما ما به دنبال یک خودرو کوچک برای مصارف روزانه هستیم که با قابلیت
های اسپرتی باشد.
خودرویی که بتوانید برای مسافت طولانی میان خانه و
محل کار از آن استفاده کنید و باعث کوک شدن دوباره مغز شما شود و ذهن تان
را از مشغله های فکری آزاد کند.
در
مقایسه قیمت های پایه، خرید لکسوس (65500 دلار استرالیا) جگوار و مرسدس
هر کدام (68900 دلار استرالیا) و بی ام و (69900 دلار استرالیا) برای
مشتریان خود هزینه بر می دارند.
در بخش آپشن ها نیز به طور مثال می
توان از سیستم کروز کنترل راداری ( که به طور استاندارد در مرسدس و لکسوس و
به صورت اپشن در جگوار و درون یک پکیج برای بی ام و عرضه می شود.
سیستم پارک اتوماتیک (برای جگوار و مرسدس به صورت استاندارد) و فرمان کمکی برقی (استاندارد برای جگوار و لکسوس) اشاره کرد.
اینها
بخشی از 44 آپشن جگوار، 40 آپشن بی ام و و 14 اپشن مرسدس بنز هستند. لکسوس
تنها 2 آپشن را ارائه می دهد که شامل یک پکیج کامل از قابلیت های نرم
افزاری است.
این
در حالی است که قیمت تمام شده (به صورت فول آپشن) لکسوس (71500 دلار) بی
ام و (72145 دلار)، مرسدس (77386 دلار) و جگوار همانطور که اشاره شد با
بیشترین میزان آپشن (80420 دلار) برآورد می شود.
بالاخره
نوبت به کابین می رسد. این منصفانه است که می گویند مرسدس معیار جدیدی از
سال پیش ایجاد کرده است به طوریکه وقتی چشمتان به آن می افتد به طور
ناخودآگاه می گویید واو این کابین نسبت به قیمتش دور از ذهن است.
بی
شک اولین احساسی که به شما می دهد چیزی جز یک آدم مشهور بودن نیست. هر چند
که از پلاستیک براق سیاه و سفید استفاده شده که این خود نعمتی است.
کلاسیک
و معاصر با ترکیب تجربه ایی خارق العاده این اسمی است که شایسته آن است.
اما چیزی که در بین تمام این خودروها دیده می شود، این است که می دانیم
پولی که خرج کرده ایم به کجا رفته است.
صفحه
ایی نقره ای رنگ تاچ که اطلاعات را درون دریچه هایی کلاس بالا نمایش، می
دهد. آلمینیوم تراش خورده و چراغ های LED و… همه در این خودرو دیده می
شود.
کیفیت
کابین مرسدس همانند یک پناهگاه مستحکم در دوران جنگ سرد است به طوریکه
آزمایش کننده های ما احساس می کردند که آن را از سنگ مرمر ساخته اند.
با
این حال طبق تجربه کار با سیستم های سرگرمی این خودرو مقداری گیج کننده
است. در کابین بی ام و و لکسوس شاسی برای انتخاب گزینه ها بر روی دنده قرار
گرفته است، اما مرسدس روش های پیچیده و عجیب و غریبی را انتخاب کرده است.
در
مقام مقایسه، حالت کلی کابین بی ام و کمی قدیمی و از مد افتاده است به
عنوان شخصی که سن بالایی ندارد سخت است که از کلمه باشکوه برای آن استفاده
کند.
اما هنوز همان صفحه 8.8 اینچی با سیستم ناوبری فوقالعاده و
نمایشگر اطلاعات بر روی شیشه جلو (HUD) به عنوان حداقل ملزومات رفاهی در
این کلاس، در این خودرو دیده می شود.
فضای عقب ب ام وگذشته
از اینها پلاستیک به کار رفته در کابین ب ام و محکم تر از اسباب بازی های
LEGO است. همچنین سیستم IDRIVE بی ام و در کنار شماست تا گاهی به کمک شما
بیاید.
لکسوس مسلما کمترین میزان حس را انتقال می دهد در کابین لکسوس تعداد زیاد دکمه ها و نبود سامانه HUD کمی احساس می شود.
فضای عقب جگواراما
اگر رانندگی اسپرت چیزی است که برای شما اهمیت می دهید مسلما انتخاب بعدی
شما جگوار خواهد بود. کیفیت سواری این خودرو بسیار خوب است و در طول راه بر
روی صندلی خود، از دویدن پلنگ خود بدون احساس ناراحتی، لذت می برید و به
همه جا سر می کشید.
فضای داخلی لکسوساز
سوی دیگر علیرغم تازه وارد بودن جگوار، در کابین دکمه ها و ادوات اصلی
کابین مقداری از مد افتاده هستند. سیستم صفحه لمسی نیز مقداری کند عمل می
کند.
کنترل کننده های این پلنگ انگلیسی نیز برخلاف هم کار می کنند
(دکمه ایی را برای انجام تنظیمی فشار می دهید ولی روی صفحه نمایش کاری
تنظیمی متفاوت انجام می شود) و دستیار صوتی نیز مقداری با لهجه بریتانیایی
تناقض دارد.
فضای داخلی مرسدس بنزاما کیفیت پلاستیک به کار رفته و سایر چیز ها مقداری کم تر از حد انتظار است و تمایل زیادی به سر و صدا اضافی در بلند مدت دارد.
فضا
برای سرنشینان عقب چگونه هستند؟ هر چهار مدل نام برده دارای پنج صندلی
هستند. در هر حالت در همه آنها اگر حداکثر چهار نفر بالغ نشسته باشند احساس
راحتی بیشتری دارند.
مسلما همه آنها جز خودرو های کامپکت و جمع و
جور هستند، بی ام و کوتاهترین خودرو با 4633 میلی متر است و مرسدس طویل
ترین خودرو با طول 4686 میلی متر محوب می شود .
هر چهار خودرو دیفرانسیل عقب هستند و هیچ کدام نسبت به دیگری فضایی اضافه تری ندارد.
به
طور شگفت انگیزی بی ام و کوتاهترین و کمترین میزان فاصله در میان چرخ ها
(فاصله محوری) بعد از لکسوس در این مقایسه را داراست، اما بهترین فاصله سر
تا سقف و جای پا را ارائه می دهد.
درون اتاق بی ام و برای دو مرد قد بلند بالغ که پشت دو مرد دیگر نشسته اند مقداری کمبود فضا احساس می شود.
درون
مرسدس سان روف عقب که به صورت آپشن ارائه میشود کمی جای سر را اشغال می
کند. جای پاها خوب است بطوریکه خوبی آن را نسبت به جگوار که تنها برای تاب
خوردن یک گربه کافی است حس می کنید.
آنها گفته اند که کم شدن فضا درون جگوار به معنی بزرگتر شدن صندلی ها است در صورتی که بلوفی بیش نبوده است و تغییریی حس نمی شود.
هنوز لکسوس کمی تنگ است و اگر بخواهید شی ایی کوچک را از درون خودرو نگاه کنید با پنجره های کوچکی که دارد به مشکل خواهید خورد.
با
این حال شما هیچ وقت احساس تنگ بودن در قسمت زانو نخواهید کرد، زیرا صندلی
های عقب نرم و انعطاف پذیر هستند. جای سر نیز نمره قابل قبول را کسب می
کند.
موتور و محور تعلیقهر
چهار خودرو از موتور 2 لیتری توربو شارژ، چهار سیلندر، انتقال گشتاور به
چرخ های عقب به همراه جعبه دنده 8 سرعته اتوماتیک، بهره می برند.
هر چه در مورد مرسدس استثنایی وجود دارد و آن استفاده از جعبه دنده 7 سرعته است.
چیزی که جالب توجه است اینکه بین بهترین و بدترین اندازه یک اقیانوس فاصله است.
245
اسب بخار قدرت در دور 6500 و 350 نیوتن بر متر گشتاور بین دور 1450 تا
4800 خروجی موتور بی ام و که باعث می شود تنها خودرویی باشد که بر روی کاغذ
لکسوس و جگوار رو شکست می دهد.
ب ام و در عمل نیز به عنوان سر گروه در این آزمون قرار می گیرد.
موتور بی ام و، ورژنی باز طراحی شده است که در شمار تغییرات ایجاد شده در اکونومی PRE-LCI 328i پیدا می شود.
با
این خودرو به آسانی می توانید آرام رانندگی کنید، قوی ترین در رنج متوسط و
گوش نواز ترین صدا در میان خودرو های دیگر در این تست است.
همچنین
چابکی و تیزی در کنار تنظیمات خاص فنربندی، در حقیقت مسئله سختی است که فکر
کنید امکان ساخت خودروهای بهتر از این هم وجود دارد.
همچنین بیشترین میزان هماهنگی گیربکس با تعویض های دستی از طریق پدل شیفتر های پشت فرمان انجام می شود که دقتی فوق العاده دارد.
حقیقت
در مورد بی ام و این است که سریعترین 0 تا 100 کیلومتر بر ساعت در عرض 5.8
ثانیه حاصل می شود و همچنین طبق جداول رسمی در هر صد کیلومتر 8 لیتر مصرف
می کند که مقدار برابری با میزان بهره وری موتور دارد.
خیلی سخت است که همچنین موتور دو لیتری در هر سطحی پیدا کنیم.
انتخاب
بهترین بعدی بسیار سخت است. جایگاه دوم در بحث قدرت و گشتاور خروجی لکسوس
است. اولین توربو پیشنهاد شده توانی برابر با 241 اسب بخار در دور 5800
دور در دقیقه و گشتاوری 350 نیوتنی بین دور های 1650 تا 4000 را ارائه می
کند.
باز هم مبارزه با زمان لکسوس در شتاب گیری دو ثانیه از بی ام و کندتر و در مصرف سوخت نیز با بی ام و برابر است.
موتور
جگوار برای ما مقداری آشناست چرا که در مدل های قبلی هم به کار گرفته می
شد. با توان 237 اسب بخار در دور 5500 و 340 نیوتن متر گشتاور در 1750 تا
4000 دور در دقیقه، گشتاور خروجی خوبی در نوع خود تولید می کند.
شتاب جگوار در حد واسط لکسوس و بی ام و قرار گرفته است با ثبت زمان 6.8 ثانیه خودرو نسبتا سریعی حساب می شود.
مصرف
سوخت لکسوس و جگوار در تست جاده ایی برابر بودند. هر کدام 8 لیتر در هر
صد کیلومتر ( نیم لیتر بیشتر از رقم اعلام شده توسط جگوار) مصرف می کنند.
همه اعضای تیم آزمایش، بی ام و را برای صدایش دوست دارند و در جگوار نیز همچین موضوعی صدق می کند.
به دنباله بحث میزان قدرت خروجی در این سطح مرسدس با شکست مواجه شده است.
قدرت ناچیز 207 اسب بخار در دور 5500 و 350 نیوتن بر متر که به طور قاطع از دور بسیار پایین 1200 تا 4000 دور در دقیقه تولید می کند.
موردی که نباید فراموش کرد وزن مرسدس است که سبک ترین در این تست است.
وزن
اندک باعث می شود که مرسدس عنوان دومین خودرو سریع در این تست را از آن
خود کند. چنین نتیجه ای با شتاب صفر تا صد 6.6 ثانیه ولی کمبود قدرت را در
هنگام شتاب گیری حس خواهید کرد که حس عجیبی نیست.
با
وجود اینکه وانمود به اسپرت بودن می کند ولی به نظر می رسد که اجزای خودو
بیشتر برای رانندگی آرام تنظیم شده اند تا رانندگی اسپرت و خشن.
در
حال رانندگی مقداری فشار بر روی پیشرانه را حس می کنید به این علت وزن کم و
مقدار کم قدرت خروجی موتور مرسدس است. این خودرو در یک سیکل درون شهری 8.8
لیتر بنزین در هر کیلومتر مصرف می کند.
برنده در این بخش به طور قاطع و بدون شک بی ام و است، موتور لکسوس شیرین و روان است اما مقداری سنگین دور می گیرد.
موتور جگوار نیز قدرتمند ظاهر شد اما مقداری هرز گردی دارد و هماهنگی آن با گیربکس همانند بی ام و محکم و استوار نیست.
مرسدس نیز آرام و رام است. اما نبود قدرت را به خوبی در آن حس می کنید.
اگر
دوست دارید برای مقداری دور شدن از مشغله های فکری آرتیست بازی بکنید،
مسلما بی ام و و جگوار بهترین اسلحه های شما برای انجام این کار خواهند
بود.
هرکدام از این دو خودرو با تمرکز روی ویژگی های لوکس و اسپرت پریمیوم دقیقا روی چیزی تمرکز کرده اند که شما لازم دارید.
دینامیکاز
طرفی به این نکته نیز باید اشاره کرد که برای تست دینامیک، هر چهار خودرو
را در بهترین حالت اسپرت قرار داده و مقدار جریان ورودی هوا را نیز برابر
کردیم و تنظیمات جعبه دنده، موتور و جعبه فرمان را در سخت ترین حالت قرار
داده ایم.
بیشترین میزان دینامیک را جگوار ارائه می کند. با وجود آن
که از فرمان الکتریکی استفاده شده است اما کاملا حسی که فرمان می دهد
همانند فرمان های هیدرولیکی است.
علاوه بر آن نیز بهترین میزان فرمان پذیری را نیز جگوار داراست.
اما
در حقیقت بی ام و پکیج کامل تری از دینامیک است. دینامیک جگوار مقام
والایی را داراست اما حس کمتری نسبت به ب ام و به راننده منتقل می کند.
هر
دو خودرو را در وضعیت اسپرت اختصاصی خود قرار می دهیم و موتور و جعبه
تعلیق را نیز همینطور، در تست های متعدد استقامت، پایداری و راحتی بیشتر
از آن آلمان هاست که در برابر جگوار و لکسوس هویدا می شود.
البته
لکسوس خودرویی است که بین راحتی و اسپرت بودن ایستاده است، سعی می کند تا
بهترین میزان دینامیک را از خود به نمایش بگذارد اما متاسفانه یا خوشبختانه
این کمپانی ابن مدل را فقط برای راحتی طراحی کرده است.
در قسمت
فرمان نیز از فرمان الکتریکی استفاده شده است اما حسی که توسط رقیب های
باواریایی و بریتانیایی القا می کنند را در آن مشاهده نمی کنید بطوریکه حس
جدا بودن فرمان از چرخ را به شما می دهد که احساس زیبایی نیست.
مرسدس که کلاس C را صرفا برای راحتی و لوکس بودن طراحی کرده است نه برای اسپرت بودن.
از آنجایی که داشتن کاراکتر اسپرت، رکن اصلی و تعیین کننده در این تست است مرسدس نیز باید این ویژگی را به همراه داشته باشد.
در
واقع مرسدس خودرویی نیست که شما بخواهید رانندگی خشنی با آن داشته باشید و
در القا کردن حسی همانند جگوار، بی ام و و حتی لکسوس از خود ضعف نشان می
دهد.
در کل دینامیک خوبی را ارائه می دهد اما نه در این تست و با چنین رقبای سطح بالایی.
بالاخره نوبت به رانندگی روزانه می رسد، که در آن مرسدس بیشترین مطلوبیت را در ابن کلاس داراست که البته این تخصص مرسدس است.
در
قسمت سرویس دهی و خدمات پس از فروش جگوار به عنوان یک ستاره شناخته می
شود، جگوار با غلبه بر رقیبان جرمن خود به خوبی نمرات کاملرا کسب می کند.
برنامه
سرویس دهی جگوار برای XE بنزینی ۲ لیتری به شما امکان می دهد با پرداخت
1350 دلار به مدت 5 سال یا مسافت 80 هزار کیلومتر از این خدمات استفاده
کنید.
چنین ارقامی برابر با 18 هزار کیلومتر در هر سال می شود که برای یک خودرو لوکس و اسپرت حتی زیاد هم هست.
سرویس دهی لکسوس نیز در فرجه ای ۱۲ ماهه و کارکرد 15000 کیلومتر ارائه می شود، البته بازدید اول نیز رایگان است.
جرمن
ها نیز فرجه ای 12 ماهه و 25 هزار کیلومتری دارند، مرسدس با پرداخت 1980
دلار به مدت سه سال و بی ام و با پرداخت 1240 به مدت پنج سال برای سرویس
معمولی و در صورت در خواست مشتری با پرداخت 3465 برای سرویس پیشرفته، به
شما خدمات خواهند داد.
بی ام و، مرسدس و جگوار هر کدام همه برای مدت
سه سال خدمات پس از فروش ارائه می دهند بدون محدودیت کیلومتری این در حالی
است که خدمات پس از فروش لکسوس چهار سال با کارکرد 100 هزار کیلومتر ارائه
می شود.
نتیجه گیری نهاییجگوار
XE و لکسوس 200t خودرو هایی با بینش مشابه هستند و کاملا خودرو های
متفاوتی نیز هستند و بطور خارقالعاده ایی با یکدیگر رقابت می کنند.
قابلیت
های جگوار در دینامیک حقیقتا عالی است. بخصوص در کنترل کردن و موقعیت
رانندگی نیز کاملا به یک کوپه شبیه است. در مورد کابین اگر بخواهیم صادق
باشیم، مقداری سخت بنظر می رسد.
اینجا دقیقا جایی است که لکسوس گوی
رقابت را از جگوار پس می گیرد. حتی در کوچکترین چیز ها مانند صندلی ها نیز
لکسوس بهتر از جگوار عمل کرده است.
در آخر رقابت میان دو رقیب
دیرینه یعنی مرسدس و بی ام و می مانند و نشان می دهد کدام یک به شایستگی
گوی رقابت را از دیگری می گیرد و بهترین است. البته این به شما بستگی دارد
که بخواهید به کدام سوال پاسخ بدهید.
مرسدس
هنوز هم خیره کننده ترین کابین را در کلاس خود داراست با اینکه صندلی های
لکسوس عالی است اما این مرسدس است که بعد از یک جلسه طولانی خستگی شما را
بر طرف می کند.
اشتوتگارتی ها مدل خود را به گونه ایی وارد کرده اند
که در عین راحتی سادگی را نیز حفظ کرده است اما اگر حس می کنید اینها
جذابیت های رانندگی شما را کم می کند باید در انتخاب این خودرو لوکس تجدید
نظر کنید.
کابین بی ام و در مقایسه با مرسدس، تلخ و بی مزه است. اما
باواریایی ها دست از پا نکشیده اند و کابین را با تجهیزات آراسته اند و
فضای خالی خوبی را نیز برای نگهداری اشیا توانسته اند ایجاد کنند.
البته همه نقاط ضعف ب ام و را پس از تخت کردن پدال گاز فراموش خواهید کرد.
مرسدس
به خوبی بر روی شما تاثیر می گذارد. اما بی ام و شما را شگفت زده می کند،
ما در این بررسی به خودرویی که دینامیک بهتری داشته باشد ارزش می دهیم.
این
سیستم ارزش دهی باعث می شود تا خودرویی خاص را انتخاب کنیم. اما اگر معیار
ما در این تست موارد متفاوتی بود، قطعا نتایج دیگری حاصل می شد، اما تا آن
زمان سلطنت آلمان ها ادامه دارد.