پدال نیوز: امروزه با در نظر گرفتن خودروهای برازنده و خوشفرمانی مانند آخرین مدل ابیزا و لئون میتوان گفت که سئات خیلی بهتر از خود آلفا رومئو از این خودروساز ایتالیایی الگوبرداری کرده است. گویی برای اثبات همین موضوع سئات یکی از مدیران پیشین آلفارومئو یعنی لوکا دمیو را به عنوان مدیرعامل خود استخدام کرده است.
به گزارش پدال نیوز، علی منصوری:چند سال پیش کمپانی سئات تصمیم گرفت که با سرمشق گرفتن از کمپانی آلفارومئو به بازسازی موقعیت خود به عنوان یک خودروساز اسپانیایی بپردازد. امروزه با در نظر گرفتن خودروهای برازنده و خوشفرمانی مانند آخرین مدل ابیزا و لئون میتوان گفت که سئات خیلی بهتر از خود آلفا رومئو از این خودروساز ایتالیایی الگوبرداری کرده است. گویی برای اثبات همین موضوع سئات یکی از مدیران پیشین آلفا رومئو یعنی لوکا دمیو را به عنوان مدیرعامل خود استخدام کرده است. دمیو همان نابغه بازاریابی است که در سال 2007 و پیش از آغاز به کار در آلفا رومئو به فیات در معرفی مدل جدید خودروی شهری 500 کمک کرد و بعد در سال 2009 به استخدام گروه خودروسازی فولکسواگن درآمد که سئات یکی از زیرشاخههای آن است. علاوه بر این دمیو به عنوان یکی از مغزهای متفکر بازاریابی صنعت خودرو شناخته میشود. او در سال 1992 کار خود را در رنو آغاز کرد و بعد در سال 1998 به تویوتا رفت. در سال 2002 دمیو به استخدام فیات درآمد. او فردی باهوش، جذاب و با روابط عمومی بالا و البته بهتر از بسیاری مدیران متوجه امور است.
شاید بهترین سوال برای آغاز گفتوگو با او همین باشد که آیا میتوان ورود او را به این منزله برداشت کرد که این کمپانی بالاخره به هدف خود یعنی بدل شدن به آلفا رومئوی اسپانیا رسیده است؟
دمیو بعد از اندکی فکر کردن درباره این سوال سعی میکند پاسخ هوشمندانهای ارائه دهد: «تقلید و محک زدن خود با برندهای موفق هرگز نمیتواند تکنیک مناسبی باشد. به این ترتیب شما همیشه نفر دوم خواهید بود. در نتیجه در حالیکه من متوجه این هدف هستم، اما آن را درست نمیدانم.»
پس این خودروساز اسپانیایی که ابتدا همکاری خود را با فیات آغاز کرد و در ادامه از سال 1986 به مالکیت فولکسواگن آلمان درآمد در چه جایگاهی است؟
تا هفدهم سپتامبر سال قبل که نخستین افشاگریها در مورد رسوایی دیزلی فولکسواگن صورت گرفت، بسیاری سئات را زبالهدانی فولکس واگن تلقی میکردند که به لحاظ عملکرد و سودآوری دچار ضعف شدید است و با خودروهای بیخاصیت و الکتریکی که فروش نمیروند خودش را مسخره کرده است. اساسا هرآنچه که درباره موفقیت کمپانی اسلواکیایی اشکودا تحت مالکیت فولکسواگن گفته میشد، درباره سئات برعکس بود.
علیرغم اینکه فولکسواگن در گذشته برخی از بهترین لژیونرهای خود مانند جیمز مویر و یورگن استکمان را به شبهجزیره ایبری (شامل اسپانیا، پرتغال، فرانسه، آندورا و جبلالطارق) فرستاد، اما هنوز نتوانسته است به موفقیتی در این ناحیه دست پیدا کند. حالا هم که دمیو ترغیب شده است که به جنوب کوچ کند و از آب و هوای گرمسیری شهر مورتل در نزدیکی بارسلون، که مقر اصلی سئات در آن واقع است لذت ببرد، به نظر میرسد که فولکسواگن کار شاق و چه بسا بیحاصلی را برگرده این مدیر موفق خود گذاشته باشد.
به طور معمول مدیران فولکسواگن تا صد روز بعد از تصدی یک منصب جدید سکوت پیشه میکنند و از اظهارنظر درباره شغل جدید خود اجتناب میکنند، اما دمیو یک مدیر معمولی نیست و کمتر از سه ماه از ورودش به دفتر جدید و بزرگش در اسپانیا برای ما روشن میکند که در مدت نسبتا کوتاهی که به عنوان مدیر بازاریابی سئات مشغول به کار بوده، با ملاقات افراد مختلف و پرسیدن سوالهای لازم خودش را برای پذیرفتن پست جدید آماده کرده است.
او اعتراف میکند که تحقیقاتش به او نشان داده که احتمال دارد این کار دشواری باشد، اما او خود را مرهون مدیران قبلی این کمپانی میبیند که با انجام اقدامات اولیه درست و پایهگذاری صحیح امکان خیزش مجدد را برای این خودروساز اسپانیا فراهم کردهاند. دمیو میگوید: «این چالش بزرگی است، اما باید درنظر بگیریم که در پنج سال گذشته و تحت سرپرستی جیمز و یورگن پیشرفتهای بزرگی صورت گرفته است. به عقیده من سازمان سئات در داخل خیلی خیلی بهتر از تصویری است که ما از آن در بیرون سراغ داریم. این کمپانی بسیار بسیار خوب، منعطف و با قابلیتهای بالایی است و در محصولات خود از شاسی و موتورهای آلمانی بهره میبرد. اما واضح است که مشکلاتی در اطلاعرسانی، ظاهر محصولات و تصویر این برند وجود دارد.»
این روزها هرکس که در گروه خودروسازی فولکسواگن عهدهدار سمت بالایی شود، کاملا قابل اطمینان شناخته میشود، اما دمیو میگوید این که سئات به عنوان یک خودروساز اسپانیایی ملاحظه میشود که بیرون از معضلات کنونی فولکسواگن قرار دارد، تا حد زیادی به نفع این شرکت تمام شده. او میگوید: «تعداد کسانی که رابطه میان سئات و فولکسواگن را میدانند زیاد نیست و این موضوع در زمانهایی نکتهای منفی به شمار میرفت. اما از آنجا که این روزها بحثها درخصوص رسوایی این خودروساز آلمانی داغ است، سئات به این موضوع به چشم یک نکته مثبت نگاه میکند.»
دمیو میگوید به هر حال این مساله تاثیراتی روی سئات و ناوگان کرایهای این شرکت گذاشته است. او با ناراحتی میگوید: «مشتریان انتخابهای زیادی دارند. ما باید به آنها اطمینان دهیم که راهحلهایی برای مشکلات به وجود آمده در آستین داریم، اینکه هیچ هزینهای به آنها تحمیل نخواهد شد و اینکه ما هیچ چیز را از آنها مخفی نخواهیم کرد.»
در نمایشگاه ژنو 2015 استکمان از تصمیم سئات مبنی بر معرفی دو خودروی شاسیبلند بر اساس مدلهای لئون و ایبیزا سخن گفت. در آن زمان او نیز مانند دمیو از این سخن گفته بود که برگرداندن سئات به سودآوری «چالش بزرگی» است. همزمان با اینکه سئات هدف قرار دادن مشتریان ثروتمند و سالخوردهتر و همچنین راهاندازی نمایندگیهای فروش در محلههای لوکستر را به عنوان استراتژی خود برگزیده، این کمپانی نیاز به ایجاد تصویری بهتر از خود در ذهن مشتریانش دارد. آیا عرق ملی و تعصب اسپانیایی میتواند در این خصوص حائز اهمیت باشد؟ دمیو درخصوص ریشههای اسپانیایی این کمپانی مطمئن نیست و خیلی جدی از اظهار نظر درباره ملیگرایی کاتالان خودداری میکند. او میگوید: «من مایلم که سئات از یک برند محلی خارج شود. ما جهانی هستیم، همانطور که بارسلون جهانی است. جهانی است. مردم انتظار محصولی باکیفیت و متفاوت را از بارسلون دارند و درست هم است. اینجا همه چیز متفاوت است. ما به فرمول شخصی خودمان احتیاج داریم و من امیدوارم که از سئات خودروسازی خاصتر بسازم»