به گزارش پدال نیوز به نقل از دنیای اقتصاد؛ مهدی عباداللهی/ کارشناس خودرو امروزه خودرو در زندگی انسان نقش بسزایی دارد و بیشترین کاربردش در زمینه ترابری است. خودروسازی بزرگترین صنعت تولیدی جهان است و سود حاصل از تولید محصول برای خودروسازان بسیار بالاست. گفته میشود خودروسازی فولکس واگن در سال ۲۰۱۹ در هر ثانیه ۹۲۰۲۸۸ دلار درآمد داشته است. در حال حاضر مطابق با اطلاعات موجود، چین بزرگترین خودروسازی جهان را داراست. با مراجعه به کتابهای اقتصادی میتوان تعاریف مختلفی از بنگاه اقتصادی پیدا کرد. اما یکی از تعاریفی که به صورتی ساده مفهوم واژه بنگاه اقتصادی را روشن میکند این جمله است: «مجموعهای از منابع که در کنار یکدیگر، محصول (کالا/ خدمات) مشخصی را عرضه و ارائه میکند و با هدف بلندمدت و فعالیت مستمر کسبوکار، تشکیل و تاسیس میشود».
برای اینکه نقش بنگاههای اقتصادی را در چرخه اقتصادی درک کنیم. لازم است بدانیم معمولا خانوارها یا اهالی یک جامعه منابع خود را در اختیار بنگاهها قرار میدهند تا آنها بتوانند به کمک این منابع محصول خود را تولید و به همان خانوارها عرضه کنند. به این وسیله چرخه اقتصادی شکل میگیرد. معمولا اتفاق میافتد که از سود سرشار از ارائه محصول در یک بنگاه اقتصادی بنگاهداری به وجود بیاید و این نیز خود باعث میشود که یک بنگاه اقتصادی به دنبال ایجاد نیاز در مصرفکننده یا تشویق مصرفکننده به مصرف بیش از نیاز خود برود. معمولا در برندهای معروف مشاهده میشود که این موضوع باعث تولید محصولات جدید با طراحیهای انحصاری و بدیع شده تا نظر مصرفکننده را به خود جلب کند. صنعت خودرو در جهان نیز از این موضوع مستثنی نبوده و خودروسازها هر ساله مدلهای جدیدی را به بازار ارائه کرده و سود هنگفتی از تولید و محصولات جدید با تکنولوژیهای خاص و طراحیهای نوین به دست میآورند. حال بپردازیم به بنگاههای اقتصادی خودروسازی وطنی که چگونه بدون نوآوری و نیاز به طراحیهای نوین و با ارائه محصولات قدیمی خود به مشتریان و کلی زیان انباشته، ادامه حیات میدهند. برای رسیدن به پاسخ نیاز به کنکاش زیادی نیست. وقتی یک بنگاه اقتصادی با توجه به زیان انباشته به فعالیت مشغول است، نشانگر آن است که یا آن زیان، زیان نیست یا از جایی جبران میشود.
قاعدتا خودروسازان مانند تمام بنگاههای اقتصادی برای جبران هزینههای خود اعم از دستمزد، خرید مواد اولیه و دیگر هزینهها باید عایدی داشته باشند. بنابراین واژه زیان انباشته، یا فینفسه واژهای بیمعنی در صورتهای مالی خودروسازان است یا به نوعی حسابسازی صورت میگیرد. چنانچه اینگونه نباشد، پس برای جبران هزینههای خود از کجا باید عایدی داشته باشند؟ اینجاست که نقش مصرفکننده سخاوتمند پررنگ میشود. چرا سخاوتمند؟ به این جهت که محصول خودروسازان را که از مدل افتاده و با تکنولوژی و طراحی روز دنیا فاصله زیادی دارد و به جهت ایمنی از جایگاه مناسبی هم برخوردار نیست ابتیاع کرده و از این معامله خوشحال هم هست. البته این خوشحالی حتما دلیلی دارد و آن دلیل چیزی نیست جز اختلاف قیمت محصول خریداریشده با بازار آزاد که هم برای مصرفکننده خوششانس که در قرعه کشی برنده خودرو شده و هم برای دلال، سود یکباره و خلقالساعه دارد.
برگردیم به کارخانه و حسابوکتابهایش:
گفته شد یا زیان خودروسازان زیان نیست یا ممکن است در صورتهای مالی حسابسازی شده باشد یا آنها زیان خود را از جایی جبران میکنند. قاعدتا چنانچه زیان، زیان نبوده و حسابسازی هم در صورتهای مالی در کار نباشد، میماند اختلاف قیمت و راهی که مابهالتفاوت به نحوی به چرخه تولید بازگردانده شود. در اینجا نقش دولت و بانکها در سر پا نگه داشتن خودروساز و جبران زیان مشخص میشود. بانکها با گرفتن مجوز از دولت و پشتیبانی از غولهای تولیدی بدون بازده به نام خودروساز، موجب ادامه حیات ناقص چرخه اقتصادی این بنگاههای بهاصطلاح اقتصادی شده که خوراک خود را از تورم پنهان در این چرخه به دست میآورند.