پدال نیوز// یکی از پرسشهایی که در صنعت خودرو عنوان میشود این است که چرا با وجود حمایت و سرمایهگذاریهای مختلف در صنعت خودرو نتوانستهایم صنعتی رقابتی در این حوزه داشته باشیم؟ در پاسخ باید نخست سراغ دو واژه و مفهوم توسعهخواهی یا توسعهنخواهی رفت.
ما پس از انقلاب در زبان توسعه را طلب میکردیم، اما در عمل دو قاعده حیاتی توسعه را که بدون آنها اصلا برنامهریزی برای توسعه ناممکن و نامفهوم است، نادیده گرفتیم؛ یکی قرار دادن خرد جمعی و نخبگان در تصمیمگیریهای اقتصادی و دیگری ائتلاف دولت و حاکمیت با بخش خصوصی و بخشهای مولد با هدف توسعه اقتصادی که قرار است در نهایت به صادرات محصولات صنعتی بینجامد. آنچه پس از جنگ تحتنام توسعه اجرا شد، فقط برنامههای عمرانی ضدتوسعهای بود که برخی از آنها به تخریب گسترده محیطزیست انجامید و برخی دیگر که از سال ۸۴ به بعد شدت گرفت، تخلیه منابع طبیعی و اعطای رانتهای فراوان به عدهای از خواص تحت نام تولید بود. بخش خصوصی نیز قربانی این سیاستهای رانتخوارانه شد و بهنام خصوصیسازی انواع فسادها شدت گرفت. نتیجه آن نیز قابل مشاهده است. تولید، محمل رانت و کسب سود برای عدهای محدود شده و جامعه از قبل این تولید منتفع نشده است. در این مدت توزیع درآمدها بهبود نیافته و شاهد افزایش فقر در جامعه و توزیع بسیار نابرابر درآمدها هستیم. درحالحاضر نیز بسیاری به مونتاژکاری و خامفروشی مشغول هستند و برنامه سازندهای برای خروج از این وضعیت نابهنجار ندارند.
درواقع بیشتر ژست توسعهخواهی را گرفتیم و در عمل درگیر نمایش دادن توسعه بودیم. این مسیری که میرویم مسیر توسعه نیست، مسیر رفتن به سوی قهقراست و میبینیم که چالش اقتصادی به چالش اجتماعی و سیاسی تبدیل شده است. این حجم درهمریختگیهای اقتصادی در کشور بیسابقه بوده است. چرا باید کشوری که خواهان دستیابی به توسعه است و ۷۰ سال است که برای آن برنامهریزی کرده، چنین معضلات سنگین ارزی و اقتصادی را تجربه کند؟ این موضوع به هیچ عنوان پذیرفتنی نیست و خواهان پاسخگویی مسئولان تصمیمگیر اقتصادی کشور، بهویژه در بخش صنعت و بهگونه خاص صنعت خودرو، هستیم که ناکارآمد شده و پروژههای عمرانی نیمهتمام آن وبال گردن کشور شدهاند. واقعیات باید برای مردم بازگو شود؛ دیگر نباید اجازه داد بهنام حمایت از تولید، بخش خصوصی، اقشار آسیبپذیر و توسعه مورد سوءاستفادههای گسترده قرار بگیرند و عدهای با این توجیهات بهظاهر زیبنده، به غارت ثروتهای عظیم کشور بپردازند و پاسخگو هم نباشند.
همین ابهامات است که اجازه نداده صنعت بهعنوان کلی و صنعت خودرو جایگاهی پذیرفتنی بیابند. اما تعریف «حمایت» چیست؟ آیا در صنعت خودرو «سرمایهگذاری» کردیم یا خیر؟ از بیرون بهنظر میرسد حمایت وجود داشته و در صنعت خودرو سرمایهگذاری شده، اما از درون اینگونه نیست. مثلا شرکتی مانند کرمانموتور میتواند تولید کند، کسی جلوی آن را نگرفته است، اما مونتاژ میکند، نه تولید داخل، چون این کار سادهتر است و از آن هم توسعه بهدست نمیآید. رفتن به سوی مونتاژکاری، نتیجهاش خروج فراوان منابع ارزی از کشور، توزیع نابرابر درآمدها بهنفع عدهای محدود و ایجاد نشدن اشتغال لازم است و در پی آن میتواند موجب گسترش فقر نیز باشد. باید تولید را بهدرستی تعریف کنیم، نام هر عملی تولید نیست.
بنگاه ۱۰۰ درصد مونتاژکار، واحد تولیدی نیست. برخی فعالان پشت این واژه سنگر گرفتهاند. از گذشته تا به امروز هیچ زمان به تولید از دیدگاه بلندمدت و توسعهای ورود پیدا نکردهایم. اگر هم روی کاغذ مباحثی مطرح شده، چندان عملیاتی نشده است و این را میتوان نشانه توسعهنیافتگی تلقی کرد. اگر روزنامههای اطلاعات سالهای ۱۳۰۴ تا ۱۳۰۹ را مطالعه کنیم، ملاحظه خواهید کرد - که گویا در زمان حاضر در کشور- همین گفتمانها در جامعه وجود داشته است.
از گذشته برنامه مدونی برای ارتقای تولید نداشتهایم. وقتی تراز واردات و صادرات منفی است، چرا باید کالاهای مختلف وارد شود؟ با استفاده صوری از اصطلاح الگوی جایگزینی واردات تولید صنعتی را آغاز کردیم، اما الزامات مکمل آن را پیادهسازی نکردیم. یکی از این الزامات، حمایت کنترلشده بوده است. ما فقط بر اعطای مجوزها که سادهترین شکل تولید است، ورود پیدا کرده و سپس همهچیز را به بازار واگذار کردیم و هر زمان هم که با مشکل درآمدهای نفتی مواجه شدیم، محدودیتهای وارداتی را برقرار کردیم و این کار حمایت نامیده شد، اما استراتژی حمایتی به معنای واقعی نداشتهایم. باید رفتارهای خود را یکییکی با اقداماتی که کشورهای دیگر برای صنعتی خاص انجام میدهند، مقایسه کنیم و ببینیم آیا اقدامات ما حمایتی است؟
آنچه در ایران رخ میدهد بازی با واژههاست که از سوی دولتها و مجلس ها برای صنعت خودرو بارها مطرح و بدون پشتوانه کارشناسی بهکار گرفته شده است و میشود.