روند
موفقیت اش اکیدا صعودی است و در مسابقات آسیایی یخ نوردی شرکت می کند و
نایب قهرمان آسیا می شود و حتی به المپیک زمستانی سوچی هم دعوت می شود و به
همراه مسعود زینالی الهام بخش یخ نوردی المپیک نام می گیرند.
زهره
علاوه بر ورزش در تحصیل هم حسابی موفق است و دانشجوی نمونه کشوری در رشته
هوانوردی است. در یک یاز روزهای سرد اواخر آبان ماه با زهره عبدالله خانی،
دختر یخ نورد ایرانی گپ و گفت داغی داشتیم.
چه شد که سراغ صخره نوردی و یخ نوردی رفتی؟-
پدر و مادر من کوهنوردی می کردند و به واسطه آنها با این رشته آشنا شدم.
از کودکی با پدر و مادرم به کوه می رفتم و استارتش را مدیون پدر و مادرم
هستم. سالی که کنکور دادم، گفتم حالا به جز درس خواندن یک ورزشی هم انجام
بدهم و چون در خانواده پیش زمینه آن را داشتم، این رشته را انتخاب کردم.
البته آن موقع اصلا فکر نمی کردم که بخواهم ورزش قهرمانی انجام دهم. فقط می
خواستم زندگی یک بعدی فقط علمی نداشته باشم.
18 سالگی برای شروع دیر نبود؟-
چرا اتفاقا. این سن برای شروع یک ورزش قهرمانی خیلی دیر است. یادم است آن
موقع وقتی برای ثبت نام به باشگاه رفتم، مربی گفت بروید درس بخوانید. حس می
کرد ما در ورزش آینده ای نخواهیم داشت. من سال 82 ورزش را شروع کردم و
اولین مدال کشوری ام را سال 84 گرفتم. مدال جهانی که هنوز ندارم اما در
رنکینگ جهانی رتبه 10 را دارم که آن هم بهترین رنکینگ ایران در این رشته
است.
چه مقام ها و مدال هایی به دست آوردی؟
-
من با سنگ نوردی شروع کردم. از 89 روی یخ نوردی سوئیچ کردم. کارم را بهار
89 شروع کردم و بهمن 89 نایب قهرمان ایران شدم. از آن به بعد به طور کل
تمرکزم را روی یخ نوردی گذاشتم. سال 2013 اولین بار به مسابقات جهانی رفتم
که نفر بیست و دوم جهان شدم.
قهرمانی
آسیا در سال 2014 برگزار شد که برتر آسیایی گرفتم و رتبه 10 جهان را به
دست آوردم. در سال بعد 30 نفر اول جهان را به المپیک دعوت کردند که از
ایران من و آقای مسعود زینالی (نایب قهرمان یخ نوردی مردان آسیا) به جمع یخ
نوردان حاضر در المپیک زمستانی دعوت شدیم. خوشبختانه دو نفر از ایران
بودیم که تیم مان الهام بخش یخ نوردی المپیک نام گرفت.
در ایران وضعیت چطور است؟-
مسابقات قهرمانی کشور چند سالی است به طور منظم برگزار می شود و به طور
متوالی من و آقای زینالی اول می شویم. همین دو هفته پیش قهرمانی کشور بود و
ما دوباره اول شدیم.
این برتر بودن به خاطر استعداد یا ژنتیک است یا واقعا شیوه تمرینات شما با بقیه تفاوت دارد؟ شاید هم عضله خاصی داری؟- شاید برتری ژنتیکی؛ اما مهمتر از آن، من سال ها خیلی سخت تمرین کرده ام. من عضله شجاعتم خیلی قوی است.
حمایت تان می کنند؟ برای مثال از نظر پزشکی حمایت می شوید؟
-
واقعیت این است آن حمایتی که انتظار دارید، نمی شود و این فقط مختص رشته
ما نیست. این را از هر قهرمانی که می شناسم، شنیده ام. مطمئنم اگر حمایت
بیشتر شود، نتیجه هم بهتر می شود. وقتی یک نفری همه چیز را پیش ببرید،
شرایط کمی سخت تر می شود. من در همین رشته مربیگری می کنم.
ال نینو هم که در راه است و یخ بندان برای هر کسی هم بد باشد، برای یخ نوردها خوب است؟-
بله، امسال سردتر است. سال گذشته که وضعیت یخ ایده آل نبود و تا قبل از
مسابقات من روی صخره با تبر تمرین کرده بودم. نوک کفش ما یک نیش کرامپون
است که آن را در یخ فرو می کنیم تا بماند. شما فکر کنید روی سنگ تمرین کرده
اید و به سنگ که نمی شود ضربه زد. در مسابقه کره وقتی اولین ضربه را با
پایم محکم زدم، در تمام طول مسیر درد داشتم و فکر می کردم شصت هر دو پایم
خرد شده است.
هزینه این ورزش خیلی زیاد است؟-
بله، چون همه وسایل و تجهیزاتی که وارد می شود، استانداردهای بالایی دارند
و تکنولوژی ساخت آنها در اختیار کشورهای محدودی است و واردات این وسایل هم
خیلی سخت است برای اینکه به طور مثال تعداد محدودی دختر در کشور به صورت
حرفه ای تمرین می کنند و واردکننده ترجیح می دهد سایز پای مردانه وارد کنم.
من خودم پایم 38 است و اولین باری که مسابقه جهانی دادم با کفش شماره 42
این کار را کردم.
یادم هست اولین باری که برای مسابقه به کره جنوبی
رفته بودم، آنجا فضایی مانند خیابان منیریه تهران که مرکز فروش لوازم
ورزشی است، داشت. فکر کنید ما یک سال تمام دنبال این بودیم که کفش و تبر
خوب داشته باشیم بعد از در مغازه اول که داخل شدیم، دیدم 100 مدل تبر و 200
جفت کفش مختلف هست. تازه آنجا تفاوت را حس می کنی و می بینی که قرار است
با چه کسانی رقابت کنی.
پس خیلی تفاوت وجود دارد؟
-
در مسابقات قهرمانی آسیا وقتی مدال آوردم، حالا به جز اینکه اولین مدال
ایران بود، اولین مدال غیر کره ای ها هم بود؛ یعنی همه مدال های آسیایی
قبلی متعلق به کره ای ها بود. اولین بار بود که یک غیر کره ای داشت مدال می
برد. روی سکو رییس فدراسیون کره یک حالتی داشت که کاملا حس می کردی داشت
به بقیه می گفت این از کجا اومد روی سکو؟ (می خندد) این کی شما را برده؟
یعنی حس می کردی که برای آنها هم عجیب بود. وقتی اهدای مدال تمام شد،
سرپرست تیم ژاپن آمد از من تشکر کرد. گفت تو به ما نشان دادی می شود از چنگ
کره هم مدال درآورد. همین برای پایان امپراتوری محض کره ای ها در یخ نوردی
قاره آسیا نقطه عطفی بود.
هزینه اعزام چطور پرداخت می شود؟-
فدراسیون اعلام کرد هر کس پول دارد، می تواند اعزام شود. در نتیجه اولین
تیمی که از ایران شرکت کرد، تیمی بود که دو نفر ورزشکار بودند و باقی شان
پول داشتند که رفته بودند. ما بین خودمان می گوییم توریست ورزشی و این خیلی
تلخ است.
از این جهت که اولین باری که تیمی در رشته ای حضور پیدا
می کند، تصویر اولیه موثری از کشورش در آن فضای جهانی خلق کند. تیمی که
رفت، ورزشکار نبود در نتیجه، همه از آخر، اول یا دوم شدند و تیم خوب ایران
ماند. یک تیمی رفت و اثری که گذاشت در این حد بود که من سال بعد که مسابقه
دادم همه در تعجب بودند که ایران ورزشکار یخ نورد هم دارد. آن تیم اول رفته
بودند گفته بودند خب عکس می گیریم؛ یعنی نگاه این بود که با ما عکس
بگیرید، بعد عکس هایش را به اشتراک بگذارند. (می خندد)
سال بعد هم که باز با هزینه خودتان رفتید؟-
بله و جالب این بود که مسئولان ورزشی اصلا انتظار نداشتند ما در یخ نوردی
مدال بیاوریم. وقتی با مدال برگشتیم، پرسیدند واقعا مدال دارید؟! (می خندد)
ولی خب خارج از ایران اینطور نیست. یعنی به ورزشکاران شان اعتبار و اعتماد
به نفس می دهند که برو و مدال بیاور. ما مهندسی معکوس کردیم. اول رفتیم
مدال آوردیم، بعد آمدیم گفتیم این رشته وجود دارد.
بالاخره هزینه رفتن به مسابقات را گرفتید؟
-
نه، گفتند اگر مدال جهانی بیاورید، پرداخت می کنیم ولی نتیجه ای که می
خواستیم، گرفتیم. واقعا موضوع برایم شخصی شده و نتیجه اش هم به نوعی بهتر
است. شما تمام توان خودت را می گذاری. برای اینکه احساس می کنی برای آنها
که باید مهم باشد، منابع دست شان است، پول دست شان است، قدرت دست شان است،
مهم نیست.
وقتی
با حمایت خانواده ات کار می کنی و گاهی یک اسپانسرهایی اتفاقی حمایتت می
کنند، احساس مسئولیت بیشتری می کنی. نمونه واضحش فوتبال است. این همه پول
تزریق می شود به فوتبال، خروجی اش چیست؟ امیدوارم فدراسیون نقش اش را از
این به بعد بیشتر کند.
تفاوتی بین آنچه اینجا تمرین می کنی و مسابقات جهانی وجود ندارد؟
-
خیلی تفاوت زیاد است؛ مثلا من مدالم در گرایش سرعت است، دیواره سرعت 15
متر عمودی است. یخی که من در ایران برای تمرین در اختیار داشتم، هفت هشت
متر بود. من فیلم هایی را که نگاه می کنم، یک آه تلخ می کشم که تا هشت متر
اول قهرمان آسیا می شدم ولی از هشت متر که رد شد، بدن من به بقیه اش عادت
نداشت. یعنی مثل این است که شما دونده 200 متر باشی ولی در 100 متر بتوانی
تمرین کنی. در 100 متر اول همه را می بری، از 100 متر که رد می شود، دیگر
بدنت نمی تواند آن تنش را تحمل کند.
برنامه ات برای آینده چیست؟-
تا وقتی فکر کنم امیدی هست، تلاشم را می کنم. امیدوارم این امید را قطع
نکنند. من همیشه به المپیک و مدال المپیک فکر می کنم و در ذهنم پرچم ایران
است. امیدوارم این اتفاق بیفتد. ضمن اینکه یک آرزوی شخصی هم دارم؛ اینکه به
قطب بروم و از یخ های قطبی صعود کنم.
اولین دختر ایرانی که به قطب می رود، برای اسپانسرها جذاب است.-
امیدوارم. یکی از دغدغه های همه این سال های من محیط زیست است. فکر می کنم
شما می توانید با یخ نوردی در آنجا با تصویرهایی که ارسال می کنید، نشان
بدهید چه فاجعه ای در آنجا اتفاق می افتد و چند تن یخ هر سال آب می شود.
فکر می کنم می شود اینها را به دنیا نشان داد؛ یعنی به جز اینکه به یخ
نوردی فکر کنم، همیشه فکر می کنم نشان دادن آن تصویری که آنجا هست و اتفاقی
که دارد در قطب های زمین می افتد، خیلی مهم است. من یخ نوردم، اگر یخ
نباشد، اصلا نمی توانم یخ نوردی کنم.
قهرمان یخ نوردی ایران از سختی های کارش به خاطر حمایت نشدن می گویداز برخورد مردم با رشته ات هم بگو؟-
بگذارید یک خاطره بگویم؛ برای شرکت در مسابقات لازم است ورزشکاران گواهی
صحت سلامت داشته باشند. ما رفتیم گواهی را بگیریم دکتر از ما پرسید چه رشته
ای کار می کنید؟ گفتیم یخ نوردی، گفت می شناسم. خیلی برایمان جالب بود که
یک نفر یخ نوردی را می شناسد. بعد گفتیم مرسی دکتر چقدر خوب که شما یخ
نوردی را می شناسید. گفت بله قبلا دیده ام بعضی ها در یخ شیرجه می زنند!
(می خندد) یک مدلی هست که یخ را می شکنند و در آب می پرند. ما همین جور
نگاه کردیم، گفتیم دکتر شما بنویس همان یخ نوردی.
چطور بدون امکانات خاص و درآمد مالی اینقدر در این رشته دوام آوردی؟-
اگر دختری بخواهد ورزش قهرمانی کند، باید خیلی از طرف خانواده اش حمایت
شود و بسیاری از دخترها هستند که ورزش را چون همسرشان یا پدرشان یا مردهای
دور و برشان حمایت شان نمی کنند، کنار می گذارند. من این شانس را داشتم که
حمایت شدم.
فدراسیون حمایت نمی کرد ولی پدرم می گفت زهره من حامی
ات هستم. مثال های خیلی تلخی هست که پدر ورزشکار می گوید حق نداری بروی. به
نظرم همسرها، برادرها، پدرها و مربی های حمایت کننده باید به جامعه نشان
داده شوند؛ یعنی فقط آن دختر نیست.
شما مواردی را دیده اید که به خاطر نبود حمایت لازم نتوانند به جایی که می خواهند برسند؟-
بله، نیلوفر اردلان کاپیتان تیم ملی فوتسال بانوان و البته برعکسش هم هست.
بسیاری از خانم ها چون شوهرشان حمایت شان می کند، پیشرفت کرده اند.
اینگونه شوهرها باید به عنوان الگو به جامعه نشان داده شوند. در مسابقه
هانی می بینی یک زن بچه دارد، شوهرش همراهش آمده، بچه اش را بغل می کند.
زن
می رود قهرمان می شود برمی گردد. آن افتخار برای هر دوی شان است. شاید
خیلی کم در مورد این مسئله حرف زده می شود. من نمی توانم بگویم یک پسر یا
دختر قهرمان داریم که مادر و پدرش حمایتش نکرده باشند، مگر می شود؟
شاید یک جمله و حمایت نشدن شما از طرف پدرتان همه چیز را تغییر می داد.-
همینطور است. وقتی من برنز آسیایی ام را گرفتم، از گیت فرودگاه که رد
شدیم، اولین کسانی که به استقبالم آمده بودند پدر و مادرم بودند. هیچ وقت
یادم نمی رود، پدرم به من گفت نمی دانی چه لذتی دارد که دخترم قهرمان است.
حالا فکر کنید مثلا این حمایت نبود. همه چیز برای آدم فرق می کند.
این نوع ورزش ها اعتماد به نفس بیشتری به افراد می دهند؟-
واقعا همینطور است. یک بار خبرنگاری از من پرسید اگر وسط کویر لوت رهایت
کنند، چه کار می کنی؟ گفتم با شناختی که از خودم دارم، یک راهی پیدا می
کنم. واقعیت این است که این را از ورزش یاد گرفته ام. شکست می خورم، آسیب
می بینم، هر اتفاقی که می افتد، گریه ام را می کنم ولی بعد اشکم را پاک می
کنم و بلند می شوم، نمی گذارم یک مشکل ماه ها درگیرم کند چون ورزش همین
است، بالاخره باید بلند شوی.