به گزارش فرادید، خشم هم یکی دیگر از احساسات ما
است که البته چندان هم نباید از آن استقبال کرد. خشم هم گاهی اوقات سر و
کلهاش پیدا میشود: در ترافیک گیر افتادهاید؛ کودکان چیز با ارزشی را
میشکاند یا همکاری دارید که کار بلد نیست. با این حال خشم هم به عنوان یک
احساس عادی شناخته میشود. حس بیزاری و نفرت هم گاهی اوقات به کار میآید.
ممکن است با دوستتان در مورد چیزی صحبت کنید و هر دو نسبت به آن چیز احساس
نفرت میکنید.
ناراحتی اما در عین پرکاربردی چندان احساس محبوبی نیست. کسی که از روی
ناراحتی گریه میکند، احساس ضعف و ناامنی را به اطرافیان تزریق میکند. شکی
نیست که مسائل فرهنگی باعث شده که ما از گریه چنین برداشتی داشته باشیم.
گریه کردن اغلب تجربهای غیر مطلوب برای ما انسانها محسوب میشود.
اما در برخی شرایط، افراد ترجیح میدهند که ناراحتی و گریهی خود را ابراز
کنند. در واقع این افراد نسبت به کسانی که گریه را سرکوب میکنند، از نظر
سلامت روانی در جایگاه بهتری قرار دارند. دلیل آن اما چیست؟
آنها از احساسات خود هراسی ندارند
اگر خیلی شاد باشید، حاضری لبخندتان را سرکوب کنید؟ فرض کنید که پس از
سالها یکی از دوستان قدیمیِ خود را ملاقات کردهاید، آیا حاضرید احساس
شادمانی و لبخندتان را سرکوب کنید؟ بنابراین چه دلیلی دارد که ناراحت باشید
و آن را پنهان کنید؟ چرا به خودتان حق نمیدهید که ناراحت باشید؟
کسانی که ناراحتی خود را پنهان میکنند، در حقیقت خودشان را گول زدهاند،
زیرا از یکی از جنبههای پررنگ زندگی چشمپوشی کردهاند. ناراحتی و گریه
نشانه ضعف نیست، بلکه نشان میدهد که شما انسانید و احساسات دارید.
آنها از فواید اشک ریختن آگاهی دارند
جاری شدن اشک به منزله رهایی از استرس، اضطراب، غم و ناامیدی است. گریه
کردن میتواند از نظر ذهنی شما را به فردی بهتر تبدیل کند. البته فواید اشک
ریختن فقط محدود به اشک ناشی از ناراحتی نیست و اشک شوق نیز فواید زیادی
دارد. اگر شما شرایط خوبی ندارید و همه چیز را درون خودتان ریختهاید،
بدانید که از نظر روانی و جسمی به بدن خود آسیب وارد کردهاید. اشک ریختن،
علاوه بر این موارد، به تقویت بینایی کمک میکند و میتواند 90 تا 95 درصد
باکتریهای چشمی را در 10 دقیقه از بین ببرد.
گریه کردن از نظر درمانی مفید است
در مطالعات روانشناختیِ اخیر نشان داده شده که گریه کردن میتواند میزان
ترشح اندورفین مغز را افزایش دهد. اندورفین همان هورمون مربوط به ایجاد حسِ
خوب در بدن است که خود میتواند مسکنی طبیعی باشد. گریه کردن همچنین از
میزان منیزیم بدن میکاهد و از این طریق مانع آسیب دیدن مغز و بدن میشود.
درست است که با گریه کردن مشکل شما حل نمیشود، اما حداقل میدانید که برای
لحظاتی آرامش را تجربه کردهاید. این کار باعث میشود با تمرکز بیشتری بر
تمام ابعاد مشکلات خود نگاه کنید و به پاسخی برای حل آن برسید.
آنها به نقشهای جنسیتی و انتظارات اجتماعی اهمیتی نمیدهند
گریه کردن در بین مردان و زنان وجهه خوبی ندارد. اگر یک خانم گریه کند، همه
میگویند که او ثبات ندارد و بیش از حد احساسی است، اما اگر یک مرد گریه
کند اوضاع بدتر هم میشود؛ همه میگویند که او هنوز بزرگ نشده و به والدین
خود وابسته است. همین مسائل اغراقآمیز بوده که مردان و زنان را به سرکوب
کردن گریه خود تشویق کرده است. اصلاح یک برداشت اجتماعی کار زمانبر است و
تکتک افراد در آن سهیم هستند.
آنها از دیگران میخواهند که از احساسات خود فرار نکنند
من دوست دارم گریه کنم، یا به عبارت بهتر، اگر احساس ناراحتی کنم آن را
پنهان نمیکنم. کسانی که ناراحتی را پذیرفتهاند، از دیگران هم میخواهند
که با آن کنار بیایند. این افراد میدانند که سرکوب احساسات عواقب خوبی
ندارند، به همین دلیل از کسانی که این کار را میکنند میخواهند که
گریهشان را سرکوب نکنند.
زمانی که ما با بدنمان صادق هستیم، بدن نیز با تمام ظرفیت خود ادامه
میدهد. سالها است که در مورد ابعاد اجتماعی و روانی گریه کردن صحبت شده و
حالا وقتش رسیده که به این قابلیت بیولوژیکی خود احترام بگذاریم: گریه
کردن.
گریه کردن نشانه ضعف نیست، بلکه نشانهی قدرت درونی و آگاهی ما از فواید آن است.