پدال نیوز: با مطرح شدن تصیمیم دولت برای واگذاری باقیمانده سهام خود در خودروسازی، باز هم این قطعه سازان هستند که نام شان به عنوان جدی ترین گزینه خرید سهام موردنظر بر سر زبان ها افتاده است......
به گزارش پایگاه خبری پدال نیوز؛ با مطرح شدن تصیمیم دولت برای واگذاری باقیمانده سهام خود در خودروسازی، باز هم این قطعه سازان هستند که نام شان به عنوان جدی ترین گزینه خرید سهام موردنظر بر سر زبان ها افتاده است. هرچند دو ابرقطعه ساز کشور تلویحا اعلام کرده اند سهام خودروسازی را نمی خواهند، اما تجربه نشان داده این نخواستن ها، در ظاهر است و وقتش که برسد، قطعه سازان، اول صف خرید سهام ایران خودرو و سایپا خواهند ایستاد، کما اینکه قبلا نیز ایستاده اند. اما آیا واقعا قطعه سازها گزینه مناسبی برای خریدن باقیمانده سهام دولت در ایران خودرو و سایپا هستند؟
لقمه بزرگ
گزارش نخست: با مطرح شدن تصیمیم دولت برای واگذاری باقیمانده سهام خود در خودروسازی، باز هم این قطعه سازان هستند که نام شان به عنوان جدی ترین گزینه خرید سهام موردنظر بر سر زبان ها افتاده است.
هرچند دو ابرقطعه ساز کشور تلویحا اعلام کرده اند سهام خودروسازی را نمی خواهند، اما تجربه نشان داده این نخواستن ها، در ظاهر است و وقتش که برسد، قطعه سازان، اول صف خرید سهام ایران خودرو و سایپا خواهند ایستاد، کما اینکه قبلا نیز ایستاده اند.
اما آیا واقعا قطعه سازها گزینه مناسبی برای خریدن باقیمانده سهام دولت در ایران خودرو و سایپا هستند؟
پیش از پاسخ به این پرسش، بهتر است دلایل قطعه سازان را برای سهم خواهی از خودروسازی و اینکه چرا آنها خود را شایسته دریافت سهام می دانند، بررسی کنیم.
اصلی ترین دلیلی که قطعه سازان بابت شایستگی خود برای خرید سهام ایران خودرو و سایپا عنوان می کنند، آشنایی آنها با صنعت خودرو به واسطه حوزه فعالیت شان است. در واقع قطعه سازان با استناد به اینکه بخشی از زنجیره تولید خودرو هستند و در صنف خود به اصطلاح خبره اند، می خواهند به خودروسازی نیز ورود کرده و عنان این صنعت را به دست بگیرند.
مثل قطعه سازان مدعی سهام خودروسازی، مثل گوشت فروشانی است که فکر می کنند به جهت آشنا بودن با دام و ذبح و شقه و راسته و فیله گوشت، می توانند مثلا کارخانه تولید سوسیس و کالباس را هم اداره کنند. یا مثلا یک تولیدکننده میخ، می تواند حتما نجار خوبی هم باشد؟
اگر از یک سری ایرادات کلی قطعه سازان فاکتور بگیریم، به هر آنها طی دو دهه گذشته تلاش زیادی در راستای داخلی سازی قطعات انجام داده و کمک حال خودروسازی بوده اند و احتمالا به زیر و بم این صنعت نیز آشنا هستند، اما آیا اینها دلایلی کافی برای سپردن اداره ایران خودرو و سایپا به قطعه سازان است؟
قطعه سازان در حال حاضر بخشی از سهام دو خودروساز بزرگ کشور را در اختیار دارند و اگر باقیمانده سهام دولت در صنعت خودرو نیز به آنها واگذار شود، به نوعی اداره ایران خودرو و سایپا به دست اهالی قطعه ساز خواهد افتاد و یا حداقل اینکه قطعه سازها نقشی محوری در سرنوشت دو غول جاده مخصوص خواهند داشت. گذشته از اینکه صرف آشنایی با خودروسازی نمی تواند توجیهی برای واگذاری سهام به قطعه سازان باشد، این احتمال نیز که صنعت خودرو انحصاری جدید از جنس قطعه سازی را تجربه کند، وجود دارد.
---
گزارش دو
عیارسنجی توان قطعه سازان آیا قطعه سازان گزینه مناسبی برای اداره صنعت خودرو هستند؟ این پرسش این روزها که بحث فروش الباقی سهام دولت در ایران خودرو و سایپا مطرح شده، برای افکار عمومی پیش آمده است.
طبق تصمیم دولت و با اعلام وزارت صنعت،معدن و تجارت، قرار است حدود 33 درصد سهام دولتی خودروسازان طی سه مرحله مختلف و تا پایان سال آینده واگذار شود.
هرچند نامزدهای خرید این سهام هنوز رسما اعلام آمادگی نکرده و معرفی نشده اند، با این حال از شواهد و قرائن این طور برمی آید که قطعه سازان فعلا جدی ترین گزینه برای خرید این سهام هستند.
قطعه سازان در گذشته نیز به دنبال خرید سهام خودروسازی بودند و در حال حاضر بخشی از سهام ایران خودرو و سایپا را نیز در اختیار دارند و می خواهند با خرید باقیمانده سهام عملا مدیریت این دو غول جاده مخصوص را به دست بگیرند.
استدلال قطعه سازان این است که چون به زیر و بم صنعت خودرو آشنا هستند و در این سال ها پا به پای خودروسازان پیش آمده اند، سهام حق آنهاست؛ اما آیا این استدلال درست و کافی است؟ به نظر می رسد خیر.
به چند دلیل، فروش باقیمانده سهام دولت در خودروسازی به قطعه سازان، نمی تواند به نفع ایران خودرو و سایپا تمام شود. اول اینکه قطعه سازان در این سال ها و حتی وقتی درآمد بسیار بالایی داشتند، چندان بابت توسعه و بروزآوری خطوط تولید خود سرمایه گذاری نکردند.
آنها حتی گاهی واردات را بر تولید ترجیح دادند که این موضوع نقطه تاریکی در کارنامه آنها به حساب می آید. بنابراین معلوم نیست قطعه سازان پس از خرید سهام خودروسازی، در جهت توسعه این صنعت سرمایه گذاری کنند.
نکته دیگر اینجاست که قطعه سازان در حال حاضر به مجموعه ای ناهمگن تبدیل شده و کلی اختلاف بر سر مسائل مختلف میان آنها به چشم می آید، بنابراین این عدم یکپارچگی می تواند به ضرر صنعت خودرو تمام شود.
در واقع ممکن است پس از واگذری سهام ایران خودرو و سایپا به قطعه سازان، دود اختلافات آنها بیش از گذشته به چشم صنعت خودرو برود و خصوصی سازی را به کام آن تلخ کند. وقتی قطعه سازان در محیط داخلی خود با یکدیگر کنار نمی آیند، چگونه می خواهند صنعتی به بزرگی خودرو را اداره کنند؟
دلیل دیگری که خودروساز شدن قطعه سازان را زیر سوال می برد، بی پولی قطعه سازان (البته به گفته خودشان) است. آنها می گویند پول ندارند و مجبور شده اند بخشی از کارگران خود را تعدیل کنند، بنابراین اگر این ادعا واقعیت داشته باشد، آنها اصلا چگونه می خواهند سهام خودروسازان را بخرند. به فرض که اصلا خریدند، وقتی به قول خودشان پول نداشته باشند، ایران خودرو و سایپا چگونه می خواهند پس از خروج دولت، در مسیر توسعه گام بردارند؟
در نهایت اینکه به نظر می رسد قطعه سازان از شخصیت و همچنین توان فنی و تکنولوژیکی لازم برای اداره صنعت خودرو برخوردار نیستند، که اگر بودند، صنعت قطعه کشور شرایطی بهتر از آنچه هم اکنون دارد، می داشت. ضعف کیفی، صادرات بسیار ضعیف، ماشین آلات قدیمی، رکود سرمایه گذاری و ... از جمله چالش های بزرگ صنعت قطعه کشور به شمار می روند که وجود آنها مانعی بزرگ بر سر راه خودروسازشدن قطعه سازان است.
خودرونامه