طولانیبودن دوره تعمیر و نگهداری در یک خودرو سنگین یکی از مهمترین ویژگیهای آن در نظر خریداران است. برخی محصولات مدرن اروپایی و آمریکایی، بازه سرویسی در حدود 100 تا 150 هزار کیلومتر دارند. این در حالی است که پیشرانه خودروهای سنگین به نحوی طراحی میشوند که معمولا در حوالی یک میلیون و 600 هزار کیلومتر کارکرد نیاز به سرویس کلی یا همان اوورهال پیدا کنند که این رقم به طور متوسط برای خودروهای سواری در حدود 150 هزار تا 200 هزار کیلومتر است. البته کیفیت سوخت و سرویس دورهای منظم در رسیدن به این کیلومتر بسیار موثر خواهد بود. موتور خودروهای سنگین معمولا 6 برابر بزرگتر از پیشرانههای خودروهای سواری هستند و در حالی که موتور خودروهای سبک در حدود 4 تا 6 لیتر به طور میانگین ظرفیت روغن دارند، این عدد برای پیشرانههای حجیم خودروهای تجاری حتی به 60 لیتر نیز میرسد. ضمن اینکه پیشرانه خودروهای دیزل به نوعی طراحی میشوند که دارای دور موتور پایینی باشند تا تمام توان و گشتاور تولیدی خود را در دورهای پایین در اختیار راننده قرار دهند. این ویژگی باعث میشود استهلاک موتور پایین باشد. به همین خاطر گفته میشود که پیشرانه خودروهای دیزل سنگین میتوانند بدون توقف کار کنند و این همان رویهای است که در کشورهای پیشرفته و با سیستم حملونقل شرکت مالکی، خودروهای سنگین موجود بدون توقف و فقط با تعویض راننده در حال حملونقل محصولات هستند. به همین خاطر معمولا بعد از یک دوره زمانی چندساله به سن فرسودگی میرسند.
کشندههای ساخت آمریکای شمالی دارای طول بیشتری هستند و تریلرهای بلندتری نیز به دنبال خود دارند. معمولا مجموع طول تریلر و کشندههای آمریکایی که البته در منطقه استرالیا نیز حضور بسیار فراوانی دارند، بین 21.3 تا 24.4 متر هستند. همچنین مجموعه تریلر و کشندهای برای یک دور زدن کامل یکفرمانه، نیاز به حدود 17 متر فضا دارد تا بتواند با یک فرمان به طور کامل بچرخد.
به طور متوسط، یک خودرو سنگین به 40 درصد زمان و مسافت بیشتری نسبت به یک خودرو سواری نیاز دارد تا در زمان توقفهای ناگهانی، به سرعت صفر برسد.
قیچیکردن یکی از مهلکترین اتفاقاتی است که برای کشندهها رخ میدهد که مهمترین علت آن هم بالاتربودن سرعت دورانی تایرهای عقب نسبت به تایرهای جلو است که ممکن است در اثر ضعف ترمزهای تریلر، شرایط مسیر و یا نیروی بیش از حد بار عقبی رخ دهد. در این حالت چرخهای تریلر دچار هرزگردی میشوند و از مسیر مستقیم خود خارج شده و کشنده را به سمت دیگری هدایت میکند تا بالاخره تریلر و کشنده در وضعیت زاویه 45 درجه نسبت به هم قرار بگیرند و اصلاحا حالت قیچی کردن رخ دهد.
شاید کمی ترسناک باشد اگر بدانیم کل مجموع بار و تریلری که در پشت یک کشنده قرار دارد و در حال حرکت با سرعت بالا به همراه آن است، فقط با کمک یک پین به کشنده متصل شده است. البته تکنولوژی و طراحی این مکانیسم به قدری قوی است که جداشدن تریلر از کشنده حتی در چپ شدنها و تصادفات نیز بهندرت رخ میدهد.
موتورهای دیزل بهخودیخود گشتاور تولیدی بالاتری در مقایسه با پیشرانههای بنزینی دارند که این ویژگی به نحوه سوختوساز موتورو خاصیت سوخت گازوئیل بازمیگردد. با این وجود، چون خودروهای سنگین باید وزن بالای خود و بار همراه را حمل کنند، دارای گیربکسهایی با تعداد دنده زیاد و ضریب دنده بسیار بالا هستند به نحوی که امروزه اکثر گیربکسها از نوع 10 یا 12 دنده جلو به همراه 2 دنده برای عقب هستند ضمن اینکه برخی گیربکسها به دنده فوقسنگین کرال نیز مجهزند. این در حالی است که ساختههای منطقه آمریکای شمالی حتی از گیربکسهای 18 دنده با 2 یا 4 دنده عقب نیز استفاده میکنند.
مجموعه تریلرها و کشندهها به طور عادی دارای 5 محور میشوند که اگر کشنده از نوع سهمحوره باشد، تریلر دومحوره خواهد بود و اگر کشنده دارای دو محور باشد، تریلر را سهمحوره انتخاب میکنند تا به این ترتیب بتوان حداقل وزن مجموع بار، تریلر و کشنده را به 40 تن رساند. در منطقه آمریکای شمالی و استرالیا، عمدتا کشندهها سهمحوره هستند و این در حالی است که اروپاییان از کشندههای دومحوره بیشتر استفاده میکنند.
در حالی که بسته به تناژ مجموع کشنده و تریلر، محورهای بیشتری باید در زیر آنها وجود داشته باشد، اما اکثر کشندههای فعلی به همراه تریلرشان دارای 5 محور هستند. هر چند ممکن است یک کشنده دارای توان باربری بالاتری باشد اما در این حالت در اکثر کشورها، تناژ مجموع به ازای وجود 5 محور، در حدود 40 تا 44 تن اعلام میشود. برای داشتن بار بیشتر به شرط ظرفیت کشنده باید از تریلرهایی با محور بیشتر استفاده کرد.
نویسنده: علیرضا داودی