ب ام و سری 3 واگن اسپورت (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۳۶۸۷ دستگاه)
لیست را با یک استیشن واگن شروع می کنیم. خودروهای سری 3 با داشتن مرکز
ثقلی پایین تر نسبت به یک شاسی بلند یا کراس اور، از لحاظ هندلینگ با یک
سدان اسپورت قابل مقایسه هستند و در همین حال، فضای حمل وسایل اضافه ای که
در خود دارند، آنها را از لحاظ کاربردی بودن در مرتبه ای بالاتر قرار می
دهد.
از لحاظ طراحی که بخواهیم فورد فلکس را بررسی کنیم، این مدل یک فورد
کانتری سدان ۱۹۶۵ است که با یک جیپ گرند واگونیر و یک رنج روور مدرن ترکیب
شده است؛ نتیجه خودرویی شده که کاملاً از دیگر شاسی بلندها متمایز است.
کیفیت فلکس در داخل کابین نیز قابل لمس است و فضایی آرام و جادار برای سفر ۶ یا ۷ سرنشین فراهم شده است.
فلکس برای پیشرانه از یک موتور اکوبوست V-6 با قدرت ۳۶۵ اسب بخار
استفاده می کند که آن را در بین قدرتمندترین وسایل نقلیه در کلاس خودش قرار
می دهد امّا شاید فورد با انتخاب عنوانی نه چندان جالب و تبلیغاتی
نامتناسب، قدر این خودروی کاربردی اش را ندانسته است.
جگوار XJ (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۴۳۲۹ دستگاه)
به نظر می رسد که طراحی عجیب و غریب در میان سدان های لوکس بزرگ شیوع پیدا کرده است.
آئودی A8 یک دماغه مانند یک دودکش صنعتی پیدا کرده، ب ام و سری 7 نیز مبتلا به گواتر شده و لکسس LS که بهتر است حرفش را نزنیم.
به همین دلیل است که وقتی یک جگوار XJ را می بینیم، آن را تحسین می کنیم؛ ظاهر عضلانی جگوار حرف های زیادی برای گفتن دارد.
در همین حال، ساختار آلومینیومی سبک و اسپورتی را نیز نباید فراموش کرد
البته آمار فروش جگوار هرگز به گرد پای رقبای آلمانی نخواهد رسید.
یکی از عوامل این موضوع می تواند گذشتن دوران برخی از المان های کیفیت برند
باشد. با این حال، اگر به قیمت جگوار توجه داشته باشیم که تقریباً ۲۰ هزار
دلار ارزان تر از یک مرسدس بنز کلاس S است، می توان به خرید این خودرو به
عنوان یک «معامله مناسب» فکر کرد.
مزدا 5 (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۱۱۶۱۳ دستگاه)
شعار «بزرگ تر، بهتر است» همیشه برای خرید یک خودروی خانوادگی در آمریکا نقش مهمی ایفا می کند.
این موضوع، به ویژه برای خانواده هایی که در میانه های بزرگ کردن بچه
های خود هستند، صدق می کند ولی این که مزدا 5 به اندازه ۱۰ درصد آمار دوج
گرند کاروان فروش می کند، چندان منطقی نیست؛ چرا که این مدل چندان هم جثه
کوچک تری ندارد.
در هر حال، خانواده هایی که حتی فقط دو فرزند دارند نیز به سراغ مینی
ون ها می روند و شرایطی را مانند سفر با گروه دوستان فرزندشان درنظر می
گیرند.
یکی از دلایل این که به سراغ مزدا 5 نمی روند، شاید این
است که ردیف سوم صندلی ها فضای فشرده ای دارد و آنها نمی خواهند حتی بچه
های دیگر هم این حس خفه کنندگی برایشان ایجاد شود.
با این حال، ابعاد جمع وجور مزدا باعث می شود که مانور با آن در شهر و محوطه پارکینگ بسیار آسان تر باشد.
مزدا 5 نسبت به بسیاری از ون های با ابعاد معمولی، چابک تر است و لذت بیشتری در رانندگی دارد.
همچنین مزا با شروع قیمتی برابر ۲۲۰۶۰ دلار، یکی از مقرون به صرفه ترین مینی ون های حاضر در بازار است.
مزدا 6 (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۵۳۲۲۴ دستگاه)
نسخه های قبلی مزدا 6 سدان کمتر در بازار شناخته شده بودند که شاید
به عنوان یک عضو خجالتی در میان گروه سدان های متوسط، لایق چنین شرایطی نیز
بودند ولی شرایط برای مزدا 6 کنونی متفاوت است؛ طراحی و مهندسی این مدل
توسط همان تیم با استعدادی صورت گرفته که مدل بی نظیر مزدا 3 و همین طور
میاتای جدید را بیرون داده اند.
مزدا 6 تقریباً در تمام تست های مقایسه ای، رقیبانی مانند هوندا آکورد را پشت سر گذاشته است.
مزدا 6 با موتور ۱۸۴ اسب بخاری اش برای رسیدن به سرعت ۹۶/۶ کیلومتر
بر ساعت تنها ۷ ثانیه کامل نیاز دارد و در همین حال، هنوز هم مصرف سوختی
برابر ۶/۳۶ لیتر در هر ۱۰۰ کیلومتر از بزرگراه از خود به جای گذاشته است.
عکس العمل شاسی نیز در مزدا 6 بسیار مناسب بوده و همین طور، مواد
به کار رفته در داخل کابین، یک کلاس بالاتر از طراحی را به نمایش می گذارند
امّا وضعیت مزدا 6 در بازار چندان مطلوب نیست و دوران سختی را پشت سر می
گذارد. تنها کافی است آمار فروش ۵۳۲۲۴ دستگاه آن را با ۴۲۸۶۰۶ دستگاه
تویوتا کمری در امریکا مقایسه کنید.
مرسدس بنز کلاس E واگن (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۲۳۲۷ دستگاه)
دهه ۸۰ میلادی چندان میانه خوبی با استیشن واگن های شهری نداشته
است. زمانی که بازار با هجومی بی رحمانه از طرف مینی ون ها روبرو شد.
با این که تعداد محدودی از مدل های کاربردی خودروسازان مختلف توانسته
اند از آن روزهای تاریک، جان سالم به در ببرند، ولی این مرسدس بنز کلاس E
واگن کنونی است که تفسیری مدرن از فلسفه خط سقف بلند را ارائه می دهد.
همانند مدل های گذشته خود، تنها تفاوت کلاس E با همتای سدان در بخش عقبش است.
شاید این فرم از بدنه برای یک واگن نیز مناسب تر باشد. داشتن یک
فضای حمل وسایل اضافی و یک ردیف سوم صندلی، یکی از مزیت های انتخاب کلاس E
واگن با طراحی زیبای بدنه اش است.
همچنین اگر قیمت پایه ۵۹۹۲۵
دلاری را برای E350 فورماتیک واگن ۲۰۱۵ را در تریم اسپورت یا لوکس درنظر
بگیرید، این قیمت تنها ۴۲۰۰ دلار نسبت به E350 فورماتیک سدان ۲۰۱۵ بیشتر
است.
همین موضوع باعث می شود از اینکه آمار فروش مدل واگن تنها ۳ درصد از فروش کلاس E در سال ۲۰۱۴ بوده، تعجب کنیم.
پورشه کایمن (فروش در ۲۰۱۴ به میزان ۳۴۱۷ دستگاه)
در حالی که پورشه کایمن در بین بهترین مدل های صنعت خودرو قرار
می گیرد، ولی این 911 است که به عنوان مدل اسپرت پورشه نظر خریداران را به
خود جلب می کند.
اولین نسل از کایمن شروع خوبی با فروش ۷۰۲۵ دستگاه در سال ۲۰۰۶ و
۶۰۲۷ دستگاه در سال ۲۰۰۷ داشت، ولی از آن پس هرگز نتوانست در یک سال بیشتر
از ۳۵۰۰ دستگاه بفروشد امّا 911 در هر کدام از ۲ سال گذشته، بیشتر از ۱۰
هزار دستگاه برای پورشه فروش داشته است.
این در حالی است که کیمن واقعاً خودروی بهتری برای رانندگی است و با رنگ و لعابی کمتری، جادوی پورشه را به نمایش می گذارد.
راز این موضوع در شاسی با موتور میانی است که باعث انعطاف پذیری و پایداری طبیعی بیشتر می شود.
این در حالی است که 911 با موتور عقب برای رسیدن به چنین حالتی نیاز به تجهیزات الکترونیکی دارد.
سایون FR-S / سوبارو BRZ (فروش در ۲۰۱۴ به ترتیب به میزان ۱۴۰۶۲ و ۷۵۰۴ دستگاه)
حتی نام هایی مانند سوبارو و تویوتا نیز از خطرات بازار اتومبیل
مصون نیستند. دوقلوهای سایون سایون FR-S و سوبارو BRZ واقعاً نمودار آمار
فروش را پایین آورده اند.