به گزارش پدال نیوز، در این گفتوگو به بازخوانی گذشته خودروسازی، آسیبها و در نهایت بهدلایل راه اندازی کمپینهایی همچون نخریدن خودروی داخلی، پرداخته ایم.
به عنوان اولین سوال میخواستم بدانم، تحلیل شما
در خصوص مهم ترین مشکلات و آسیبهای همراه با صنعت کشور چیست و چه
ارزیابیای در این خصوص دارید؟
یکی از مهم ترین دغدغههایی که همیشه مد نظر ما
در حوزه صنعت بوده و هست، انجام کار بر اساس اصول علمیو
استفاده مناسب از نظرات اندیشمندان
دانشگاهی بوده و اگر موفقیتی نیز به دست
آمده، رمز آن در همین موضوع بوده است. این همان
چیزی است که فقدانش را در بسیاری از عرصهها حس
کرده ایم و معتقدم به دلیل عدم همراهی
مدیران با اندیشههای علمیو دانشگاهی، مشکلاتی بر
این عرصه تحمیل شده است.
شما خودتان واقعا این همراهی را داشته
اید؟ اگر این همکاری بوده، منجر به چه اتفاقاتی
شده است؟
هم در دوره مدیریت در حوزههای مختلف شهری
و صنعتی و هم در دوره نمایندگی مجلس شورای
اسلامی تلاش کردیم کارها بر همین منوال پیش برود.
در دوره هشتم مجلس شورای اسلامیما با رئیس محترم
دانشگاه آزاد و مسئولان وزارت علوم مینشستیم و
اولویتهای استان مرکزی را مشخص میکردیم. در دوره
ای تمرکز روی استان مرکزی را به پنج دانشگاه موجود
در استان بردیم. یعنی زمان اوج درگیریهایی که
در زمان ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد ، وزارت
علوم با دانشگاه آزاد آقای جاسبی داشت، تلاش ما
استفاده مناسب از فضای علمیهر دو بخش دانشگاهی
بود.
در ادوار متعددی که در بخشهای
مختلف کار کردیم، تلاشمان این بوده که طرح خاصی را
در ابعاد مختلف، برای بخشهای مختلف صنعت داشته و
ضمن استفاده از اصول علمی، به نیاز جامعه و مخاطبان هم توجه
داشته باشیم.
برای خودروسازی هم طرح خاصی ارائه شد؟
ما برای خودرو سازی ایران یک برنامه داریم. خودرو
سازی ایران فاقد برنامه است یعنی دچار بیماری است بهنام
«کسب سودآوری تحت هر عنوانی که خودروسازان مایل
باشند». میگویند ما کارگر ، کارخانه، پیمانکار با
چند صد نمایندگی داریم که در کنار
صنعت خودروسازی ارتزاق میکنند. در حالی که
میتوانستیم با همین پتانسیل اگراز سال 1370 شروع به بازنگری در
حوزه مدیریت استراتژیک وآینده نگری میکردیم،
خودرو سازی ما اینقدر نباید دچار چالش
میشد. تغییر در هر جایی یکسری مقاومتهایی
دارد. اما در ایران چند برابر مقاومت
دارد. یعنی در ایران در هر تغییری
صد برابر مقاومت ایجاد میشود.
برای درمان بیماری اساساً باید بپذیریم که بیمار هستیم.
بپذیریم که امروز سرما خورده ایم یا دست مان
درد میکند. بیمار تا نپذیرد که بیمار است
، راه درمانی وجود ندارد.
خودروسازیهای ما باید متوجه شوند که بیمار
هستند. وقتی شما میپذیرید که بیمار هستید و احساس
کسالت دارید ، خودتان را به دست یک طبیب
متخصص میسپارید . اگر گوش و حلق و بینی دچار عارضه
شده است به متخصص گوش و حلق و بینی مراجعه میکنید. اگر
دستتان درد میکند باید
نزد ارتوپد مراجعه کنید. چون اینها تخصص
دارند. الان جامعه ما پذیرفته است که صنعت خودرو
سازی ما بیمار است ولی شرکتهای ایران خودرو و سایپا هنوز نپذیرفته
اند.
شرکتهای ایران خودرو و ساپیا باید خود را
در اختیار طبیبان مرتبط با آن بیماری قرار دهند.
اگر بدنه آنها ایراد فنی دارد،
باید متخصص بدنه را بیاورند. اگر موتورشان
ایراد دارد، باید متخصص موتور را
بیاورند. اگر قیمت شان مشکل دارد، باید
بازاریاب آن را پیدا کنند. باید از بیماری
خودشان یک اسکن بهعمل آورند . شرکتهای خودرویی
ما باید اسکنی از خودروهای خود انجام
دهد و آن را تفکیک و بهدست متخصصین
بدهد. متخصصین میتوانند ایرانی یا خارجی
باشند. بعنوان مثال ما تیم ملی والیبالمان که
دارد موفق میشود ، احساس کرده ایم که ما
یک بدنه ورزشی با استعداد داریم اما مربی
خوبی در ایران در حد تیمهای جهانی نداریم
. رفته ایم یک طبیبی به نام آقای کواچ آورده ایم تا بتوانیم
در مسابقات جهانی نتیجه مطلوب بگیریم.
به نظر میرسد خودروسازی ما توجهی به رضایت مشتری نداشته است، نظر شما در این باره چیست؟
بحثی بهنام رضایتمندی مشتری داریم. از سال 70 به این طرف،
این رضایتمندی مشتری دیده نشده است.
در دنیا کمپانیهای تولیدی و خدماتی
ابتدا رضایتمندی مشتری را درک و سپس بعد
وارد بدنه خودشان یعنی رضایتمندی کارکنان
را درک میکنند. بعد از وارد مرحله
سودآوری میشوند.شرکتهای ایران خودروو سایپا ما
نه رضایتمندی مشتری را تا به حال درک
کردهاند و نه رضایتمندی کارکنان خود را. کمپین
خرید نکردن خودرویداخلی در سال
1389 شروع شد. در 1390 آقایان آمدند با
برنامههایی موضوع را جمع کردند. در سال 1394 باز
هم مشکل بهوجود آمده است. اگر این عارضه را درمان
نکنیم، شما میتوانید به طور موقت این زخم را بانداژ
کنید ولی عفونت میکند و از شاهرگ صنعت خودرویی
کشور بیرون میزند. یا اینکه خودرو سازیها را به کل
نابود میکند . یکی از صنایع مادر تخصصی ما،
صنایع خودروسازی است. که الحمدلله تخصص بسیار بالایی
در نابود کردن صنایع مادر تخصصی
داریم.که از جمله صنایع مادر تخصصی ما، میتوان به کمباین
سازی ایران ،آونگان اراک ،واگن پارس اراک ، هپکو اراک را اشاره کرد.
در صنایع مادر تخصصی ما یک تخصص بالایی داریم که
خیلی ساده میتوانیم آن را نابود کنیم. در
صورتیکه میتوانستیم از اینها به صورت خیلی آکادمیک بهره
برداری علمیکنیم.
تحلیل شما از این کمپینی که در ماههای اخیر مبنی بر
نخریدن خودروی تولید داخل به راه
افتاده چیست؟ آیا برخورد درستی از سوی
خودروسازان با این مسئله انجام شد؟
ما صدای مشتری داریم Voice of customer .همین کمپین
نخریدن خودرو، صدای مشتری است.اگر در
ایران هر کمپینی راه بیفتد و به آنها توهین کنیم ، جمهوریت معنا
پیدا نمیکند. اولین پایه یک جامعه جمهوری این است که
مردم در یک جاهایی از خودشان آلارم نشان
میدهند و تا زمانیکه این آلارم را درمان
نکنند حتی اگر روی آن هر چه با بانداژ ظاهر را
درست کنیم، باز هم این معضل وجود دارد.
شما فقط ظاهر آن را زیبا میکنید و هیچ اتفاقی در اصل قضیه
نمیافتد. اساسیترین ارکان در بازار فروش همان جنبش
نخریدن مشتری است. همان تقاضای مشتری است که دارای تقاضای
مشخص از صنایع خودرو سازی است. مردم میگویند که
ما یک کیفیتی را میخواهیم که در قبال آن قیمت متعارفی تعریف
شده است. که این نرم بازار جهانی است. ما نمیتوانیم یک
پراید 20میلیونی تحویل مردم بدهیم که نه ایربک
دارد و نه بدنه آن دارای استحکام
محکمیاست و حجم موتور آن 1300 سیسی است. این یک چیز غیر قابل تحمل است.
اما این را با اصرار به مردم در مردم
قبولانده اند که شما باید این پراید
20میلیونی را سوار شوید. چرا؟ چون در قبال آن یک تعرفه 100
در گمرک گذاشته اند . البته این 20میلیون هم واقعی نیست و
برای شما در آینده نزدیک توضیح خواهم
داد.
این که بخواهیم مردم را در شرایطی قرار
دهیم که تولیدات به اصطلاح ملی ما را بخرند، شرایط
مناسبی را برای صنعت رقم میزند؟ یعنی این که مشتریان را
در حالت اجبار قرار دهیم...
اولا چیزهایی که ما داریم اساساً تولید ملی
نیستند. اینکه ما سالانه چند میلیارد تومان به
شرکتهای فرانسوی پژو و رنو میدهیم ، اینکه تولید ملی
نیست. مردم نیز وظیفه ای ندارند بخرند.
اساساً مردم نسبت به تولیدات شما نمیتوانند وظیفه
ای را داشته باشند. شما بهعنوان بخش صنعتی که
وارد بخش خصوصی شده است باید وارد واقعیات
جامعه بشوید. شما نمیتوانید هر کیفیتی را با هرقیمتی
در بازار عرضه کنید. انتظارات مشتری، ارزش درک
شده مشتری، کیفیت درک شده مشتری جزو رضایت
مندی مشتری است. مشتری که چیز بدی را نمیخواهد.
باید ابتدا مشتری خود را بشناسید
بعد از موضع بالا بیایید در موضع پایین در
روبهروی مشتری بنشینید تا ببینید که مشتری چه
میخواهد. در قسمت دوم ، شکایت مشتری و
وفاداری مشتری است. اگر شکایات مشتری را شنیدید و
آن شکایت را در دستگاه خود اعمال
کردید، این میشود عملکرد مناسب که
متاسفانه در بخشهای مختلف خودروسازی ما
دیده نمیشود اما کارخانههای مهم دنیا،
اصولا روی همین اصل کار میکنند.
شما انتظار دارید مردم توقعات خود را کنار
بگذارند و بیایند پراید 20میلیونی را بخرند
این انتظار ، انتظار غلطی است. شاید چند سال دوام
بیاورد که این زخم سر آن باز شود ولی باز میشود.
در برابر پیشرفتهای رقبا و تولید
کنندگان برتر، خودروسازان داخلی هم باید
به پیشرفتهای جدید فکر کنند، با این همه تحول
در دنیای خودروسازی اما آیا اتفاق مناسب
در خودروسازی ما رخ داده است؟
همواره باید نگاهی به رقبا داشته باشیم. باید
ببینید که رقبای شما چه استانداردهایی را
استفاده میکنند ، چه روشها و چه آپشن و انتخابهایی را
استفاده میکنند، آنها کیفیت بالاتری را معرفی
کنند؛اگر بخواهید چه در بازار ایران و چه
در بازار جهانی ادامه حیات بدهید. اتفاقی
که در ایران خودرو سایپا افتاده است، این است که
این آقایان رفته اند محصولاتی را از کل جهان جمع آوری کرده
اند که نقطه افول آنها در کل دنیا ، تمام
شده است. یعنی در 2000 که پراید منقضی شده
است، تازه وارد ایران کردهاند و نقطه
رشد آن شروع شده است. از آن زمانی هم که وارد
ایران شده است ، 15 سال گذشته است یعنی آقایان نمیخواهند
بپذیرند که این محصول یک عمر کیفی و یک عمر معیشتی
دارد. این محصول اساساً یک عمر دارد. شما
تا ابد نمیتوانید به مشتریان خود
پراید، پژو، پیکان، نیسان وانت و غیره بدهید. این
محصولی را که شما وارد ایران کرده اید ،
عمردارد و عمر آنها در سراسر دنیا تمام
شده است. یعنی شما در واقع بعد از گذشت منحنی عمر
تمام شده یک محصول،آن را وارد ایران کرده
اید. به جای اینکه شما بروید و یک محصول با طراحی روز
دنیا وارد ایران کنید که نمودار
رشد آن شروع شود ، رفته اید ومنحنی عمر تمام
شده دنیا را وارد ایران کرده اید.
از آن زمان هم مردم ایران بهمدت 15 سال است که آن را
خریداری میکنند.
استراتژی صنعتی ما در چرخه خودرو در ایران غلط
است. شرکتهای ایران خودرو و سایپا متوجه باشید که
در این مسئله ایراد دارید. بفهمید
که به طبیب مراجعه کنید. آن طبیب هم میتواند ازهر گوشه
از دنیا باشد. مگر ژرمنها یا ایتالیاییها همه طراحیها
را خودشان طراحی میکنند ؟ در یک جا طراحی را
خودشان انجام میدهند ودر جای
دیگر از طراحی طراحان دیگر استفاده
میکنند .
البته ظاهرا عوامل دیگری نیز در این موضوع
دخیل هستند، مثل همین هزینههای گمرکی روی برخی
خودروها و نیز سیا ستهای دیگر...
بله، این که عوارض وارد کردن یک خودرو این قدر بالا باشد، قابل قبول نیست.
این گمرکی صد در صد برای خودروسازیهای
ما، عین چرخ ویلچری است برای بچه شما. بچه شما اگر بخواهد آرام
آرام راه برود باید 10بار به زمین بخورد و شما
یکبار دست او را بگیرید. ولی اگر بار اول به زمین
خورد و شما دستش را بگیرید و روی ویلچر
بگذارید و دستش را هم ببندید و بگوید
که از این ویلچر تکان نخورد، چون ممکن است زخمیشود، تا
آخر عمرش باید با ویلچر راه برود. اگر گمرک مان را
برداریم، عین این بوده است که ما خودمان با
دست خودمان به شرکتهای خودرویی خیانت
کرده ایم. نگذاشتیم که خودش حرکتی کند و به زمین
بخورد و دستش را روی زانو خودش بگذارد و
بلند شود. یک ویلچر را برده ایم و آن را روی ویلچر
گذاشته ایم. گفته ایم که شما از جای خود تکان نخورید به
در و دیوار نخورید و آسیب نبینید و ما از
او نگهداری میکنیم.
ادامه حیات چنین کارخانههایی با این شرایط کار و برخورد با مشتری را چگونه ارزیابی میکنید؟
با چنین روند کاری باید بگویم که متاسفانه تا 20سال
آینده همه کارخانهها و صنایع خود را از دست
خواهیم داد.
کشورما در 20سال آینده تمام صنایع مادر تخصصی را از دست خواهد داد ...
در توجهی که به موضوعات و دلایل
متعدد شده روی ضرورت توجه به خواست و علاقه
مردم، تاکید ویژهای داشته اید،
دلیل این موضوع چیست؟
مردم ما تنوع طلب هستند. تغییر را دوست
دارند. نه به هر چیزی که به ما دیکته
کنند. خودرو سازیهای ما باید به روز
شوند. بنا نیست که اسم آن را عوض کنیم. باید سیستم
جدید با تکنولوژی جدید ، وارد
کنیم. در این صورت است که مشتری ما وفادار میماند
و همه را برای خریدن کالای تولیدی ما ترغیب
میکند. در غیر این صورت، به بیراهه رفته ایم.
منبع: روزنامه قانون