خسته ام بیشتر از اینکه عصبانى باشم ...
شاید نباید همیشه سکوت کرد شاید باید ویران کرد تا هرگز جرات نزدیک
شدن به تو رو نداشته باشند تا شاید انقدر محدود زندگى نکنم تا شاید اجازه
بدهند خانواده ام ساعات. تلخى رو تجربه نکنند شاید دوستانم باورشان را از
دست ندهند شاید روزهاى زیادى با استرس و حال و اخبار پرتغالى از خواب بیدار
نشوم شاید و یا ای کاش جور دیگرى بودم
براى اولین و آخرین بار حرف میزنم تمام اتفاقات این یک ماه عجیب و
تمامى این ده سال را تکذیب میکنم تا شاید خودم آرام شوم از ازدواج هاى شش
ماه یک بارم تا ممنوع الکارى در شرایطى که فقط روزى ٦ ساعت بیدارم و مابقى
درگیر فیلمبرداریم تا ورودم به سینما از طرف x و حواشى دیگرم
فقط آقایون خبرگزارى ها که اکثرا هم معتبر ترینید....با کدام دین و
ایمان و باورتان به زندگى من حمله ور شده اید؟؟؟؟یک لحظه چشم بر هم بگذارید
و فکر کنید به مادرتان ،خواهرتان ،همسرتان و ناموستان چون من هم دختر کسى
،خواهر برادرم و ناموس کسى هستم
بعد از قانون که تک به تک شما رو زیارت خواهم کرد واگذارتان میکنم به حق و خدایم.