نگاهی نو به صنعت خودرو با جدیدترین اخبار و تحلیل ها در حوزه خودرو با "پدال نیوز" همراه باشید      
۰۶ آذر ۱۴۰۳ - ۲۲:۲۷
کد خبر: ۷۴۰۶۷
2018 January 20 - ۰۸:۰۹ - ۳۰ دی ۱۳۹۶ تاریخ انتشار:
پدال نیوز: موتورسواران بی‌قانون به هیچ چیز و هیچ کس رحم نمی‌کنند؛ ویراژ، تک‌چرخ، انجام حرکات نمایشی، دستکاری اگزوز، نداشتن کلاه ایمنی، رانندگی بدون گواهینامه و حمل بار نامتعارف فقط و فقط گوشه‌ای از اقدامات آنهاست.
به گزارش پدال نیوز، « همین چند روز پیش بود که در همین میدان، یک موتوری با عبور از چراغ قرمز با خودروی من برخورد کرد.

تصادف سختی بود. موتورسوار به روی زمین افتاد اما قبل از اینکه من از ماشین پیاده شوم، بلند شد، سوار موتور شد و گریخت و آنچه بر جا ماند، خرده ریزه و شیشه شکسته‌های طلق، چراغ و عینک آفتابی موتورسوار بود.

بلافاصله با 110 تماس گرفتم؛ مأمور پلیس حاضر شد و بعد از توضیح حادثه تصادف، با تبلتی که در اختیار داشت، نزدیک‌ترین دوربین چهارراه را چک کرد؛ از خسارتی که بر خودروی من وارد شده بود عکس گرفت و در سیستم ذخیره کرد و یک کدرهگیری به من داد. 

از بی قانونی به بهانه کسب روزی تا تخلفاتی که ثبت نمی‌شود

از آن طرف نیز هویت موتورسوار با قرائت پلاک ثبت‌شده وی در سیستم سامانه هوشمند، مشخص شد و بلافاصله با استفاده از کدرهگیری که مأمور پلیس به من داده بود شکایتی ثبت کردم و سیستم هم برای روز ... ساعت ... در شعبه ... به من وقت رسیدگی داد».

اما نه، «باور نکنید» این تنها گوشه‌ای از تخیلات آقای زاده‌حسین است که برایمان می‌گوید و می‌گوید که ای کاش اینچنین بود.

زاده حسین، بعد از روایت این داستان برای‌مان از حادثه تصادف پدرش می‌گوید و اینکه هیچ‌گاه پلیس نتوانست موتورسوار متخلف را دستگیر کند، چرا که پلاکش مخدوش بود و بعد از تصادفی که منجر به فوت پدرش شد، از مهلکه گریخت. 

 موتورسواران قانون‌گریز

علی آقا راننده تاکسی است. آئینه بغل خودرویش را چسب‌مالی کرده، انگار که از پس یک تصادف مرگبار، جان سالم به در برده که این طور با نوارهای چسبی به هم پیچیده است.

تا می‌پرسم آئینه‌  چرا شکسته است؟ می‌گوید: دخترم! موتورسوارها بیچاره‌ام کرده‌اند، سالی چند بار باید آئینه عوض کنم، مگر چقدر درمی‌آوریم که اینقدر هم هزینه کنیم؟ اصلاً رحم ندارند، تا چراغ قرمز می‌شود یا در ترافیک گیر می‌افتیم، می‌خواهند خودشان را از هر جای تنگ و باریک عبور دهند، همینطور که در حال عبورند، بر روی بدنه ماشین خط می‌اندازند، به آئینه‌ها می‌زنند... تا فقط بگذرند.

حاج مصطفی که همکار علی آقاست، انگار دل پُرتری دارد، می‌گوید: بعضی وقت‌ها موتورسواران دو تا سه برابر هیکل خودشان بار سوار موتور می‌کنند؛ اصلاً نمی‌ترسند که موتور واژگون شود؛ تازه بدون توجه به این حجم بار، باز هم از لابه‌لای ماشین‌ها به زور می‌خواهند رد بشوند؛ انگار خیابان مال آنهاست.

از بی قانونی به بهانه کسب روزی تا تخلفاتی که ثبت نمی‌شود

خانم میرزایی که هر روز دخترش را تا مدرسه همراهی می‌کند، می‌گوید: موتورسوارها امانمان را بریده‌اند، قبلاً باید برای عبور از خیابان‌ها سمت راست و چپ خود را نگاه می‌کردیم، اما الان باید به بچه‌هامان بگوییم حواسشان را جمع کنند؛ یک چشم هم پشتشان داشته باشند تا موتوری به آنها نزند؛ تازه چیزی به نام خیابان‌های یکطرفه و ورود ممنوع برای موتورسواران وجود ندارد.

همین‌طور که دارم گزارش می‌گیرم، صدای داد و بیداد یک پیرزن از آن طرف چهارراه به گوش می‌رسد، پیرزن فریاد می‌زند و با صدای بلند می‌گوید الهی خیر نبینی. 

در کسری از دقیقه، جمعیت دور پیرزن جمع می‌شود، یک موتورسوار نیز به تندی و چالاکی از مهلکه می‌گریزد.

پیرزن که بر روی زمین افتاده با کمک چند نفر بلند می‌شود و بر روی پله جلوی یک مغازه می‌نشیند، پسرکی کیف پیرزن را از روی زمین برداشته و برایش می‌آورد. 

پیرزن نفس نفس می‌زند، می‌گوید الهی خیر نبینی، انگار واژه دیگری به زبانش نمی‌آید. می‌گوید: من راه خودم را می‌رفتم، آمدم تا از پیاده‌رو، وارد خط عابر پیاده شوم که ناگهان این موتوری مثل اجل معلق پیدا شد و من هم نفهمیدم که چه باید کنم... که به من زد.

پیرزن هنوز هِن هِن می‌کند، مرد صاحب مغازه لیوانی آب برای زن می‌آورد، زن احساس درد می‌کند. سعی می‌کند بایستد اما پاهایش تاب نمی‌آورد. از کیفش گوشی‌اش را برمی‌دارد تا به پسرش خبر بدهد.

مأمور پلیس چهارراه می‌رسد و جویای حادثه می‌شود، همه رهگذران موتورسیکلت را دیده‌اند، اما کسی شماره‌اش را نمی‌داند. یک نفر می‌گوید پلاکش گل‌مالی بوده است. 

از بی قانونی به بهانه کسب روزی تا تخلفاتی که ثبت نمی‌شود

وحید موتورسوار است، خودش برایمان از تخلفات هم‌صنف‌های خود می‌گوید.

عبور از چراغ قرمز، تردد در پیاده‌رو، انداختن زنجیر چرخ بر روی پلاک برای ناخوانا شدن پلاک، پارک موتورسیکلت در پیاده‌رو و نگذاشتن کلاه ایمنی بر سر به خصوص از طرف راکبان موتورهای اتومات را از جمله تخلفات این گروه عنوان می‌کند. 

وحید راکب قانونمندی است، گواهینامه موتور دارد،کلاه ایمنی بر سر می‌کند و تا به حال به جز یکمرتبه که به خاطر پارک موتور در پیاده‌رو جریمه شده، اعمال قانون نشده است.

وی می‌گوید: شما در مناطق شمال شهر کمتر موتورسوار می‌بینید و برعکس آن، در مناطق جنوبی و مرکزی تعداد موتورسواران سرسام‌آور است، چرا که این مناطق قشر متوسط و ضعیفی را دارند که برای کسب روزی مجبورند توسط موتورسیکلت امرار معاش کنند؛ باور کنید که مجبورند وگرنه... .

به حرفهای وحید فکر می‌کنم ... مگر نمی‌شود با رعایت قانون ارتزاق کرد؟

مگر نان موتورسوار در این‌ است که از چراغ قرمز رد شود، سرعت غیرمجاز داشته باشد، لایی بکشد،کلاه ایمنی بر سر نگذارد و ...

موتورسواران بی‌قانون، معضل همیشگی پایتخت

موتورسواران بی‌قانون، معضل همیشگی پایتخت بوده و هستند.

از بی قانونی به بهانه کسب روزی تا تخلفاتی که ثبت نمی‌شود

موتورسوارانی که آزادانه و بدون هیچ قید و بندی به هر کجا پا می‌گذارند و به هیچ کس و هیچ چیز رحم نمی‌کنند؛ تردد در پیاده‌رو، عبور از چراغ قرمز و ورود به مناطق ممنوعه تنها چند نمونه از قانون‌گریزی این دسته از کاربران ترافیک است.

ویراژ، تک‌چرخ، انجام حرکات نمایشی، دستکاری اگزوز، نداشتن کلاه ایمنی، رانندگی بدون گواهینامه و حمل بار نامتعارف فقط و فقط گوشه‌ای از تخلفات این قشر است. 

این تخلفات آنقدر بغرنج شده که پلیس برای برخورد با این سواره‌های قانون‌گریز، دست به دامان سامانه ثبت مکانیزه تخلفات شده است. 

سردار محمدرضا مهماندار رئیس پلیس راهنمایی و رانندگی تهران بزرگ نیز از اجرای ثبت تخلفات موتورسیکلت‌سواران توسط سامانه‌های مکانیزه هوشمند از ابتدای آذر خبر داد و گفت: سرعت غیرمجاز، عبور از چراغ قرمز و ورود به خط ویژه از جمله تخلفاتی است که از این به بعد توسط سامانه‌های هوشمند ثبت و ضبط خواهد شد. 

*****

پشت چراغ قرمز می‌ایستم، از آئینه می‌بینم که موتورسواری با یک عالمه رول پارچه رنگارنگ سعی می‌کند با چپ و راست کردن از لابه‌لای ماشین‌ها عبور کند، وقتی که به خودروی من می‌رسد راه گریزی ندارد، چرا که ماشین‌ها کیپ به کیپ ایستاده‌اند.

از بی قانونی به بهانه کسب روزی تا تخلفاتی که ثبت نمی‌شود

راننده، پسرکی کم سن‌و سال است، با یک لا پیراهن در این سرما ترک موتور نشسته است، دستانش را ها می‌کند و چند بار در هم می‌مالد تا شاید گرم شود.

متوجه نگاهم می‌شود، می‌پرسم، این همه بار زدی؟ نمی‌گویی می‌افتی؟ خُب، تو که سردت هست، چرا کلاه نگذاشته‌ای؟ با دهان باز نگاهم می‌کند. با حاضر جوابی می‌گوید، همه اینقدر بار می‌زنند، تا به ما رسید زیاد شد؟ 

چراغ سبز می‌شود، در یک لحظه رد می‌شود ، بعد از عبورش متوجه می‌شوم که آیینه بغل خودرو را کاملاً برگردانده است، او می‌رود و من به مجموع آدم‌هایی می‌نگرم که به بهانه کسب روزی، از قانون می‌گریزند و به سلامتی خود و جامعه رحم نمی‌کنند.


منبع:فارس
rbox
خبر فارسی
lbox
نام:
ایمیل:
* نظر:
fr_head
تازه های سایت
fr_head