***
نامه بانیان اغتشاش به «رهبر انقلاب»؛ نظامتان ناکارآمد و نیازمند بازنگری است
تشکل اصلاحطلب مجمع محققین و مدرسین حوزه علمیه قم روز گذشته طی بیانیهای عجیب درباره اغتشاشات اخیر که خبرگزاری دولتی ایرنا آنرا منتشر کرد، ضمن نام بردن از «رهبران» و مسئولان نظام و مخاطب قرار دادن آنها، آورده است:
«مجمع مدرسین و محققین حوزه علمیه قم، وظیفه شرعی خود می داند که مدیران ارشد جمهوری اسلامی را به بازنگری انتقادی در سیاستهای کلان کشور، شنیدن صدای مردم و تلاش در جبران کاستیها و عبور از لجبازیهای جناحی دعوت کند.»
در ادامه این بیانیه همچنین با تأکید بر اینکه ریشه ناآرامیها در ناکارآمدی و تصمیمات اغلب نادرست دستگاههای مسئول است! میخوانیم: به جای تمسک به تئوری توطئه، آنان که مسئولیت دارند، به نتیجه اعمال خود بیندیشند و این پرسش را مطرح نمایند که چرا جامعه ما باید در شرایطی قرار بگیرد که چنین ناآرامیهایی با فواصل زمانی و شدت متفاوت تکرار شود و کشور را تا مرز بحران پیش ببرد.
اعضای اصلاحطلب تشکل مجمع مدرسین در بیانیه خود همچنین آورده است: قابل انکار نیست که هر شهروندی بر اساس تعالیم اسلامی و قانون اساسی کشور، حق اظهار نظر در مصالح عمومی جامعه را دارد و می تواند از طریق اجتماعات و گردهمایی های مسالمت آمیز، حقوق شرعی و قانونی خود را مطالبه نماید. این گونه اجتماعات هیچ نیازی به هیچ مجوزی از هیچ نهادی ندارد، بلکه حق مردم است که دولتمردان امنیت چنین گردهمایی هایی را ضمانت نمایند.[1]
*متأسفانه آنچه که در جریان اغتشاشات اخیر کمتر مورد توجه برخی جریانات قرار گرفت؛ تلاش چندین ساله دشمن برای سیاهنمایی از وضعیت اقتصادی کشور و ناکارآمد جلوه دادن نظام اسلامی بود که به آشوبهای اخیر انجامید.
مقولهای که طی 6 سال گذشته بعنوان یک دستور کار ویژه توسط چهرههای اصلاحطلب نیز دنبال شد و از همان 6 سال قبل هم کراراً توسط برخی محافل بیان میشد که عاقبت این حرفهای غلط چیزی جز «فتنه اقتصادی» و به خیابان کشاندن مردم نخواهد بود.
پر واضح آنکه جمهوری اسلامی ایران مثل تمام ممالک دیگر دنیا، مشکل اقتصادی دارد اما هرگز با بحران اقتصادی مواجه نیست.
در حقیقت مدیریت کارآمد نظام طی 40 سال گذشته توانسته است اقتصاد ایران را به گواه صندوق بینالمللی پول به رتبه هجدهم جهانی برساند[2] و نرخ بیکاری 12 درصدی ایران که طی 7 سال گذشته شاهد کاهش 2 درصدی بوده است را نیز از حالت بحرانی برهاند. به نحوی که به شهادت وزیر کار، 100 هزار شغل پیشنهادی این وزارتخانه از جانب کارجویان رد میشود و آنها ترجیح میدهند بیکار بمانند تا شغل ایدهآل خود را بیابند.[3]
اگرچه این حقایق کمتر در لسان خواص کشور جاری شده و در فتنه اخیر نیز شاهد بودیم که اصلاحطلبان، کاخ سفید و کسانی دیگر حتی! یکصدا از سیاه بودن اوضاع اقتصاد کشور و حق اعتراض و حتی اغتشاش و «هرکاری» هم صحبت و رواداری کردند! اما نگفتن و جعل، سبب حذف واقعیت نمیشود.
و واقعیت هم همانطور که اشاره شد؛ این است که اوضاع اقتصادی کشور هرگز بحرانی نیست اما عدهای در جریان سیاسی خاص یک فضای سیاه را در ذهن مردم القا کرده و به این وسیله قصد ایجاد فتنه اقتصادی و القای ناکارآمدی نظام اسلامی را دارند.
شاید برای مخاطبان محترم جالب باشد که حتی فرمان اغتشاش خیابانی این سیاهنمایی بزرگ نیز 3 سال قبل توسط سعید حجاریان صادر شده است اما خواص کشور آنطور که باید و شاید به این مسئله توجه نکردند تا به امروز رسیدیدم.[4]
اظهارات تشکل اصلاحطلب مذکور نیز یک عقدهگشایی نخنما علیه ارکان حاکمیتی نظام اسلامی و مدیریت کارآمد ولی فقیه بیشتر نیست. خاصه اینکه همه میدانند فتنهگران ستادی سال 88 هنوز هم سودای همان سال را در ذهن میپرورانند و به قاعده ذرهای حتی دست از آمال فتنهبار خود دست برنداشتهاند.
در اشاره به بحث حق اعتراض و تجمع نیز اگرچه این مسئله در قانون نیز تمهید شده اما برگزاری بیمجوّز صرفاً یک فرمان براندازیست زیرا هیچ عقل سلیمی نمیپذیرد که یک تشکل سیاسی تصمیم بگیرد با زیر سؤال بردن شأنیت تمامی نهادهای ناظر و امنیتی کشور؛ اینطور عنوان کند که یک تجمع هیچ نیازی به هیچ مجوزی از هیچ نهادی ندارد!
گفتنیست، از جمله اعضای مجمع مدرسین و محققین کسانی مثل «حسین موسوی تبریزی» و «محمدتقی فاضل میبدی» هستند.
اظهاراتی مثل «امام در ابتدا میخواست شاه را اصلاح کند»، «امام حتی یکبار هم نگفت بانوان باید حجاب داشته باشند»، «تنها کار سیاسی امام پنجم (ع) تغییر شکل سکّهها بود!» و «تحقیقات محلی شورای نگهبان برای انتخابات خلاف شرع و قانون است» از جمله اظهارات این افراد است...
مخاطب قرار دادن رهبری نظام توسط جمعی از اصلاحطلبان در یک بیانیه اعتراضی و با رویکرد ناکارآمد جلوه دادن نظام در حالی است که طی آشوبهای اخیر، فعالان عربی در شبکههای توییتر هشتگ «ما با ولایت فقیه هستیم» را بصورت گسترده منتشر کردند.
***
اصلاحطلبان با خشونت و تخریب مخالفاند ولی بدون «خیابان» نمیشود
علیرضا علویتبار، فعال اصلاحطلب به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با روزنامه اعتماد گفته است:
همه اصلاحطلبان استفاده از خشونت و قهر و تخریب چه در مورد اموال عمومی و چه اموال خصوصی را از سوی هر کسی محکوم می کنند. قاعده کلی جریان اصلاح طلبی هم دفاع از گذار مسالمت آمیز به مردم سالاری بیشتر با تکیه بر شهروندان ایرانی است که البته به گزاره شهروندان ایرانی تاکید ویژه ای دارد.
او سپس در پاسخ به سؤال اعتماد که از وی میپرسد: «اصلاح طلبان همواره متهم بوده اند که در جریان اعتراضات و بیان انتقادات منافع ملی را در نظر نمی گیرند» میگوید:
«اصلاح طلبان همواره به مخالفت با منافع ملی متهم بودند. دلیل آن هم یک طرفه به قاضی رفتن است. ما با نوعی ناجوانمردی رسانهای مواجه هستیم: آن هم از سوی رسانه هایی که متعلق به همه مردم هستند و توسط نهادهایی اداره می شوند که از امکانات عمومی بهره مند هستند با این حال درست مثل سخنگوی یک جناح سیاسی خاص عمل می کنند و تلاش دارند اصلاح طلبان را زیر ضرب ببرند و متهم کنند.»[5]
*آقای علویتبار خواسته یا نخواسته خود را درباره سابقه اصلاحطلبان به تجاهل زده است زیرا دعوت قاطبه اصلاحطلبان از مردم برای حضور در خیابانها در سال 88 و تشویق اغتشاشگران به «مقاومت» و «پس گرفتن حقشان از حاکمیت» چیزی نیست که به این زودی فراموش شود و شهود آن زندهاند هنوز!
از طرفی ادعای علویتبار را کسانی میشنوند که هنوز تصاویر میرحسین موسوی، مجید انصاری، مصطفی تاجزاده، مصطفی ملکیان، فائزه هاشمی و سایر اصلاحطلبان را در سال 88 و در خیابانها از یاد نبردهاند.
و البته تشویقهای اصلاحطلبان به حضور خیابانی در سال 78 و 88 و حکایت آن آتشفشانی که دود اعتراض از او متصاد میشد نیز از حافظه عمومی ملت ایران نخواهد رفت.
شاهد مثال دیگر در نقض ادعای علویتبار، صحبتهای چند سال قبل سعید حجاریان است که گفته بود: «مردم برای پاشایی به خیابان آمدند و حمایت کردند. باید برای دیگر خواستهها هم فشار اجتماعی وارد کنند»[6]
لازم به توضیح است که اگرچه عموم معاریف اصلاحطلب در جریان اغتشاشات اخیر بیان میکردند که مخالف خشونت هستند! اما به مصداق شعر «همدلی از همزبانی بهتر است» با کوبیدن بر طبل سیاه نمایی اقتصادی و مفسدنمایی از نظام؛ سببساز اصلی اعتراضات اخیر محسوب میشوند.
جالب آنکه حتی عباس عبدی نیز به تازگی اعلام کرد که با معترضین همدل است.[7]
پیش از این برخی رسانهها هشدار داده بودند که سیاهنمایی دروغین جریان سیاسی خاص از اوضاع اقتصادی کشور و بحران نمایی بیپایه و اساس آنها سبب ساز بروز اغتشاش خیابانی خواهد شد.
جالب آنکه گزینهای که اصلاحطلبان به تازگی و پس از سرد شدن آتش اغتشاشات از آن سخن میگویند «ناکارآمدی نظام، تحقیر و گرفتار بودن مردم» است.
آیا بدیهی نیست که این ماهیگیری ناجوانمردانه زمینه ساز بروز فتنه اقتصادی و نارضایتی ذهنی مردم از نظام اسلامی خواهد شد؟!
***
استادی که به دانشجویان «خالیبندی» درس میدهد
پرویز اجلالی، از استادان جامعهشناسی به تازگی در بخشی از مصاحبه خود با خبرگزاری ایبنا گفته است:
«باید معنی جامعهشناسی اسلامی یا جامعهشناسی بومی روشن و مشخص باشد. بعضی وقتها این مفاهیم ایدئولوژیک میشود. فرق ایدئولوژیک با علم در این است که ایدئولوژی اصول و عقایدی است که معلوم است. بنابراین جوابهایش هم معلوم است. یعنی شما پرسش دارید ایدئولوژی میگوید که درستش این است. یعنی ایدئولوژی پاسخ میدهد. درصورتیکه علم پاسخ نمیدهد و بیشتر پرسش مطرح میکند، گاهی پاسخهای نسبی میدهد در نهایت میگوید که شاید درست باشد. وقتی ایدئولوژی با علم قاطی میشود، مشکل ایجاد میشود. گرایش به اینکه ما یک جامعهشناسی داشته باشیم که اسلامی یا ملی باشد ممکن است که از سیاست یا ایدئولوژی بیاید. علم وقتیکه ایدئولوژی شود، بیفایده میشود و اثر خودش را از دست میدهد. چون میگوید که اصولی داریم که بلدیم، پس بلدیم و درنهایت همیشه آنها را مانند قرونوسطی تکرار کنیم.
او همچنین گفته است: اساساً انقلاب علمی از آنجایی شروع شد که ما سؤال بکنیم. ما شک کنیم و بخواهیم مسائل اجتماعی را بفهمیم. ما درباره اصول و عقاید صحبت نمیکنیم، تئوریهای جامعهشناسی اصول و عقاید یا ایدئولوژی یا مکاتب نیستند، اینها اندیشههایی برای پژوهش هستند و در نهایت پرسش تولید میکنند. اما وقتی شما از ابتدا محدود میکنید، آن زمان دیگر شما نمیتوانید دانش داشته باشید. بعد اینکه دانش در هر دوره تاریخی دست یک گروه بوده است و فروتنی چیز خوبی است، خالیبندی خصلت سیاستمداران است نه دانشمندان.[8]
*از باب کنایه باید اشاره کرد که مگر سیاست و دانش از یکدیگر جدا هستند که شخصی حاضر باشد صفت بد یا خوبی را برای یکی روا بدارد و برای دیگری نه!
و البته ناگفته پیداست که این نگاه اشتباه به ذهن دانشجویان ایرانی نیز تزریق میشود و تئوریهای منورالفکری کافهنشین دهه 40 را به ذهن آنها القا میکند.
اینکه خالیبندی خصلت سیاستمداران است؛ رسوبات طرز فکر آنهاییست که زمانی به عنوان مأمور ساواک به امام راحل میگفتند سیاست چیزی جز پدرسوخته بازی نیست. آن را به ما واگذار کنید!
از طرف دیگر، اصالت قائل شدن افراطی برای مبحث جامعهشناسی که برخی هنوز در علم بودن آن نیز تردید دارند و کنایه زدن به ایدئولوژی یا همان دین، ثمرهای جز پیری و محاصره شدن در تئوریهای بیفرجام نخواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب اگر بر اسلامی کردن برخی علوم تأکید دارند؛ این امر نه به معنای تغییر ماهوی آنها که به معنای انطباق دادن آنها با ساحتهای عقلانی و وحیانی دین است.
چه اینکه همه میدانیم مثلاً علم جامعهشناسی بایستی برای یک جامعه اسلامی هم رهیافت داشته باشد و از آنجا که در جامعهشناسی امروزین هیچ جایی برای جامعه اسلامی و بایستههای آن وجود ندارد؛ علیالقاعده باید متخصصانی که از بن دندان به باورهای دینی معتقدند همت کنند و انطباقات مبحث جامعهشناسی با جامعه اسلامی را به اقتراح بگذارند و تدریس کنند.
جان کلام در نگاه اسلامی به علوم مختلف همین است اما متأسفانه کسانی در کانون دانشگاههای کشور هنوز با این نگاه کنار نیامده و با طعنه و کنایه نسبت به آن سخن میگویند.
سخنانی که البته به نظر نخواهند توانست از سرعت پیشرفت نظام اسلامی بکاهند.
***
1_http://www.irna.ir/fa/News/82783760
2_http://www.ireconomy.ir/fa/page/28169
3_mshrgh.ir/487472
4_http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931127001604
5_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3685454
6_ http://www.farsnews.com/newstext.php?nn=13931127001604
7_ http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3684821
8_ http://ibna.ir/fa/doc/longint/256088