به گزارش پدال نیوز، برخلاف بازار خریدوفروش خودرو که باوجود انکار خودروسازان مدتها است
گرفتار رکود است، بازار کمپینهای مختلف این روزها بسیار داغ است؛ از کمپین
معروف «نخریدن خودرو» که بگذریم ظاهراً خودروسازان هم به فکر پاتک به این
کمپین افتادهاند و تمام توان رسانهای خود را بکار گرفتهاند تا
کمپینهایی با هدف خنثی کردن رکود به راه اندازند.
گذشته از این نبرد کمپینی اما به نظر میرسد ریشههای اصلی گرفتاری صنعت
خودروسازی داخلی را در جای دیگری جستجو کرد؛ بازی با مافیاهای تخیلی و
فرافکنیهای رسانهای دیگر چندان کارساز نیست.
فربد زاوه، کارشناس صنعت خودرو دراینباره معتقد است مشکلات صنعت خودروسازی ایران عمیقتر از آن است که با روشهای فرافکنانه ای مانند مافیاسازی بتوان آنها را توجیه کرد.
وجود یک مافیای قدرتمند چه در صنعت خودروسازی و چه در میان واردکنندگان، اتهامی است که طرفین درگیر در این صنعت یکدیگر را به آن متهم میکنند و چنین مافیاهایی را علت اصلی ناکامیها و مشکلات خود میدانند. واردکنندگان مافیای خودروسازی را عامل وضع تعرفه بالای واردات میدانند و معتقدند این مافیا مانع از کاهش هزینههای واردات میشود. از سوی دیگر نیز خودروسازان مافیای قدرتمندی را تصویر میکنند که میخواهد صنعت خودروی ایران را تعطیل کند و به واردات اقلام ارزان چینی دست بزند. بعضی هم وجود یک مافیای قدرتمند را در شبکه قطعه سازان، علت عقبماندگی صنعت خودروسازی میدانند.
نه اصلاً. به نظر میرسد بیشتر از وجود یک مافیای قوی که قصد ضربه زدن
به منافع افراد و منافع ملی را داشته باشد، تفکر قدیمی و تصمیمات اشتباه
مکرر مدیران صنعتی علت اصلی مشکلات ایجاد شده باشد. در واقع خلق این
مافیاها و ترویج آنها، محصول تفکر کسانی است که دنبال مقصرهای بیرونی و
عناصر نامطلوبی می گردند که بنا دارند در حق صنعت و مردم اجحاف کنند ولی
خودشان با تصمیمات اشتباه دائماً منافع ملی را به خطر میاندازند. این
تفکر، در سالهای گذشته سبب شد صنعت خودروسازی ایران از بازارهای جهانی
کاملاً عقب بماند و مردم را به یک اعتراض اجتماعی سوق دهد.
اعتراضی که علیرغم ادعای مسئولان خودروسازی که آن را بیاثر و بازارهای خود
را مملو از مشتری میدانند واقعاً به اساس و بنیان این صنعت فشار میآورد.
صنعت خودروی ایران متأسفانه در تمامی سالهای گذشته بیشتر از آنکه نگران
وضعیت مشتریان خود باشد حیاط خلوت مدیران خاص بود و آنچنان در خصوص مدیریت
بر آن مرافعه ایجاد میشد که به استهلاک کامل آن انجامید.
این صنعت از درون در حوزه مالی و اقتصادی با سیاستهای غلط اشتغالزایی
در سایتهای غیراقتصادی و خرید سایتهای زیانده تخلیه شد. از لحاظ کیفی با
جایگزینی قطعات ایرانی با قطعات چینی بهجایی رسید که خودروهای صفرکیلومتر
تولیدی، مشتری ثابت تعمیرگاهها باشند و در برخی موارد نیز اشکالاتشان
قابلرفع نباشد.
در واقع علیرغم بسیاری از تبلیغات مطرح شده، صنعت تولید خودرو در حال تبدیل
شدن به یک پرده حاجب بر روی قطعات چینی بوده و بحث اشتغال میلیونها
ایرانی در آن بیشتر به یک بهانه شبیه میشود تا واقعیت. خودروسازان به سراغ
شرکتهایی از چین رفتهاند که عمر آنها به ده سال نمیرسد و عجیب اینکه
منتظر انتقال تکنولوژی از آنها هم هستند!
نه. سازندگان قطعات هم در عوض یافتن روشهایی برای اقتصادی کردن تولید خود، بیشتر به سمت چین حرکت کردند و عملاً خود صنعتگران داخلی بیشتر باعث اشتغال کارگران چینی شدند تا مصرفکننده یا واردکننده ایرانی. بنابراین در چنین شرایطی که کیفیت و قیمت خودروها هیچ تناسبی با قدرت خرید و سطح انتظار مردم ندارد، هرگونه توهین به کرامت مشتریان یا سخن گفتن با زبان زور و تهدید تنها منجر به تشدید بحران و وخامت اوضاع میشود.
واقعیت این است که شدت بحران به حدی جدی است که لازم است رئیسجمهوری
برای حل آن دخالت کند. متأسفانه سیاستگذاری در حوزه صنعت و تجارت با
واقعیتهای روز چندان تطابق ندارد و نیاز به ایجاد تغییر در این حوزه و
استفاده از مدیران جوانتر و آشناتر به مسائل روز خصوصاً آشنا با قدرت
شبکههای اجتماعی و فناوریهای روز خودروسازی بسیار ضروری است.
دراینبین، قرار نیست صنعت ایران محدود به دو خودروساز نیمهدولتی بماند،
اصرار مجموعه وزارت صنایع بر محدود ماندن صنعت خودرو در دو شرکت بزرگ موجود
مشکلات را نهتنها حل نمیکند که در آینده میتواند مشکلات بزرگتری ایجاد
کند. ازاینرو لازم است، وزارت صنعت سیاست سرمایهگذاری مستقیم را در خصوص
صنعت خودرو در پیش بگیرد که اگر بنا است محصولی در بازار ایران ارائه شود و
شرکتهای خارجی از مزایای بازار بزرگ ایران برخوردار شوند مستقیماً ولی نه
الزاماً در محل مشخص موردنظر وزارت صنعت سرمایهگذاری کنند.
این سرمایهگذاری میتواند در قالب خرید کارخانههای داخلی یا احداث
سایتهای تولیدی باشد. استفاده انحصاری از دو شرکت موجود منجر به ارتقای
سهم سرمایهگذاری در کشور نمیشود همانطور که در سالیان گذشته این سیاست
جواب نداد. مشتری ایرانی میتواند از فضای رقابتی بین شرکتهای بزرگ
خودروسازی استفاده کند و محصولی را مطابق وضعیت اقتصادی و مالی خود باکیفیت
موردنظرش بخرد.
در این صورت وزارت صنعت مجبور نیست بهعنوان حامی دو شرکت در مقابل مردم
موضعگیری کند خصوصاً اینکه عملکرد این دو مجموعه در سالیان گذشته چندان
مطلوب نبوده است. به خاطر داشته باشیم سیاستهای حمایتی در هیچ کجای دنیا
نتیجه مناسبی نداشته و بسیارند برندهایی که به علت عدم پذیرش تغییرات
بازار، به موزهها منتقل شدند. برندهایی مانند پونتیاک، الدزموبیل، امریکن
موتورز، یوگو و بسیاری دیگر نتوانستند خود را با بازار تطبیق دهند و
نهایتاً خود و مدیرانشان جایگاهی بهتر از برگهای از کتب تاریخ صنعت خودروی
جهان نصیبشان نشد.
مریم یعقوبی
من از دولت روحانی خیلی بیشتر از اینها انتظار دارم من واقعا متوجه نمیشم چرا با کاهش نرخ ارز و بالا رفتن ارزش پول کشور مخالفت میکنند الان بانک مرکزی داره دلار به نرخ 2995 میفروشه تا وقتی که خود دولت نخواد ارز پایین نمیاد و تا زمانیکه ارز پایین نیاد تولید که در بیشتر زمینه ها نیازمند مواد خامه نمیتونه کالا با قیمت مناسب عرضه کنه نتیجش میشه وضعیت دو خودروساز که در آستانه ورشکستگی هستن. تنها راهه نجات اونها ادغام با خودروسازهای خارجیه تا اینطوری اشتغال هم حفظ بشه.